کدام «ایامالله»، گذشته یا آینده؟
بسم الله الرحمن الرحیم
در این روزها جلسات متعدد دولتی و یا مردمی با هدف برنامه ریزی برای گرامیداشت چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار میشود. اینکه بزرگداشت دهه فجر امسال را چگونه برگزار کنیم و چگونه تجلیل نماییم؟ نظرات حاضرین شنیده، بررسی و سپس انجام برنامهها قطعی میگردد.
آنچه بنده را به نگارش این متن وادار کرد این بود که عموماً در اینگونه جلسات، راهبرد اصلی، برداشتی از فرازی از آیه ۵ سوره ابراهیم(ع) است، «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيّامِ اللّهِ». اینکه خداوند متعال میفرماید: ما موسی علیه السلام را با آیات خود به سوی بنیاسرائیل فرستادیم تا اینکه قومش را از ظلمات به سوی نور خارج کند و در این مسیر «روزهای خدایی» را به آنها متذکر شود!
خداوند به موسی (ع) مأموریت میدهد در حالی که قومت را از دست فرعون و ظلم و ستم فرعونیان نجات میدهی و به سرزمین موعود راهبری میکنی، «ایامالله» را به آنها متذکر شو. عموم کسانی که از این فراز آیه قرآن برای برنامهریزی این چنین ایامی استفاده میکنند؛ «ایامالله» را به دوران قبلی و گذشته بنی اسرائیل تفسیر مینمایند لذا نتیجه میگیرند که ما نیز در این مواقع، در سالگردهای پیروزی انقلاب اسلامی، باید ظلم و طغیان و فساد دوران شاهنشاهی را گوشزد کنیم؛ باید میزان پیشرفت و رشد در ابعاد مختلف، امکانات رفاهی و مسکن و بهداشت و راه و آموزش و فرهنگ دوران قبل را با اکنون مقایسه کنیم؛ تعداد مدارس و دانشگاهها و کارخانجات و سدها و میزان راهآهن و آسفالت و شبکههای آبرسانی و برق رسانی را در دوران انقلاب و پیش از انقلاب بازگو کنیم تا مردم قدر انقلاب را دانسته، نسبت به آن امیدوار شده و باز هم چون گذشته همراهی کنند؛ لذا شما جدای از برنامههای جاری دستگاههای دولتی و نهادهای مردمی در این ایام و جشنها و مسابقات ورزشی و فرهنگی، این رویکرد را در فعالیت رسانهها، سریالها، نمایشگاه دستاوردها و سخنرانیهای تبیینی و غیره به وضوح ملاحظه میکنید.
بیاییم به فضای آیه ۵ سوره ابراهیم. «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيّامِ اللّهِ إِنَّ في ذلِكَ لآياتٍ لِكُلِّ صَبّارٍ شَكُورٍ». ماجرا چیست؟ موسی(ع) مأموریت الهی خود را انجام میدهد و بنیاسرائیل را از دست یوغ بندگی فرعون و شلاقهای ظلم و فساد فرعونیان نجات میدهد و به سوی سرزمین موعود رهسپار میکند. یک مرحله دیگر از مأموریت خداوند مانده است، «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيّامِ اللّهِ»!
موسی(ع) این رسول اولیالعزم الهی شروع میکند به یادآوری ظلمهای گذشته، فشارها و بلاهایی که فرعونیان بر سر بنیاسرائیل آوردند. بار بعد از زندانها و شکنجههای فرعونیان میگوید. مجدد از خاطرات سختیهای گذشته میگوید. در خلال مسیر دوباره از فرعون و دربار فرعون سخن میگوید، ماه بعد، سال بعد، سالگرد بعدی! شما باشید نمیگویید: موسی جان! ای رسول خوب خدا! از شما و خدای شما سپاسگذاریم و شکرگزار نعمات خدا هستیم؛
نمیخواهید کمی هم از آینده بگویید؟
نمیخواهید از سرزمین موعودی که به ما وعده دادی و راه رسیدن به آن برایمان بگویید؟
نمیخواهید از ایاماللهی که خدا برای ما رقم زده و در انتظارمان هست و مواقف و مقاطع و سرزمینهای در پیش رو بگویید؟
آیا این کلام و سوال منطقی نیست؟
به حقیقت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از چهل و اندی سال حرکت این انقلاب از ظلمت به سوی نور، باید از چه سخن بگوییم؟ باید چه چیز را گرامی بداریم؟ شاید مثال ما، مثال سرنشینان آن ماشینی باشد که تمام شیشه بزرگ مقابل آن گلآلود شده و با وجود تمام موانع و خطراتی که بر سر راهشان است به سرعت به پیش میروند و هر از چند گاهی هم از آینه بغل به پشت سر نگاهی میکنند! شاید رفتار ما در ایام دهه فجر، رفتار آن مسافرانی است که در کوپه قطار در حال حرکت نشستهاند و تا پایان شب از سر بیکاری ذکر خاطرات گذشته میکنند و به آن دلخوش و با گذشتهشان کیف میکنند. واضح است که کلام نویسنده به معنای بی توجهی به گذشته و عدم عبرت از تاریخ و نادیده گرفتن پیشرفتها نیست لیکن در مورد کشوری که داعیه پرچمداری مظلومان عالم را دارد و به سمت سرزمین موعود در حرکت است، نسبت نگاه به گذشته و نگاه معطوف به آینده چقدر باید باشد؟
فرض کنید دو سه روز به یک عملیات مهم مانده است. شخصی میآید و برای جمع رزمندگان به ذکر خاطره از جنگهای صدر اسلام و هشت سال دفاع مقدس و غیره میپردازد. فرمانده لشگر نمیآید بگوید: آقا جان! بس کن. ما نیروهای زیادی را در اطلاعات عملیات برای آمادهسازی نقشه این عملیات از دست دادهایم. زمانها پشت سر گذاشتهایم تا به این موقعیت رسیدهایم؛ شما به جای اینکه بیایی و نیروها را توجیه، تجهیز و آماده عملیات کنی، ذکر خاطرات گذشته میکنی!؟ واضح است که یک فرمانده متبحّر و آیندهنگر برای پیروزی و پیشرفت، اهداف و آن چه که باید به آن دست یابد را مد نظر قرار میدهد و نه صرفاً تجارب عملیاتهای گذشته را.
بازگردیم به قرآن، سوره ابراهیم، آیه ۵؛ «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيّامِ اللّهِ». منظور خداوند از یادآوری «ایامالله» به بنیاسرائیل چیست؟ چارهای نداریم تا سراغ مفسر حقیقی قرآن، امام معصوم علیهالسلام برویم. آقاجان! شما بفرمایید منظور خداوند چیست؟ امام صادق(ع) میفرمایند: «ایامالله سه روز است؛ روزی که قائم قیام میکند، یوم الکرّه (روز رجعت) و روز قیامت». (خصال شیخ صدوق صفحه حدیث 75) و روایت دیگر در تفسير على بن ابراهيم آمده كه؛ ايام اللَّه سه روز است، روز قيام مهدى (عج)، روز مرگ و روز قیامت.
امام (ع) به نوعی میفرمایند، موسی (ع) در مأموریت رهسپارکردن قوم بنیاسرائیل از ظلمت به سوی نور، بیش از آنکه از گذشته صحبت کند و یادآور سختیها و مصائب باشد، موظف به تبیین سرزمینهای در پیش رو، توضیح و تفسیر مقاطع آیندهای بود که مردمان قوم در پیش خواهند داشت. خداوند نگاه موسی(ع) را معطوف به آینده میکند و دستور میدهد که قوم خودت را نیز با آینده آشنا کن و آنها را برای عبور از مقاطع و سرزمینهای در پیش رو آماده ساز.
رهبر معظم انقلاب در قسمتی از بیانیه گام دوم انقلاب میفرمایند: « نخستین توصیهی من، امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همهی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است». عنصر «امید به آینده» چگونه میتواند در وجود ما رسوخ پیدا کند؟ صرفاً با گرامیداشت گذشته؟
ذکر خاطرات و نقد رفتار گذشتگان؟ و یا نه، با شناخت و تبیین آینده؟
آن آینده روشن و حتمیکه خداوند متعال در قرآن وعده داده است؟
و وعده خدا تخلف ناپذیر است و قطعاً تحقق مییابد.
جامعه ما چقدر برای این موضوع آماده شده است؟
دانشمندان، اساتید دانشگاه، آینده پژوهان و صاحبان اندیشه، به چه میزان با آینده قطعی این انقلاب آشنا هستند و به چه میزان این شناخت را به جامعه منتقل نمودهاند؟ هنرمندان ما چقدر با مفاهیم و مقولات از جنس آینده آشنا شده و به چه اندازه آن را در هنرهای خود جلوه دادهاند؟
جواب این سوال به راحتی در آثار داستانی، تجسمی و فیلم و سریالهای ما هویداست. از صد محصول هنری که البته محتوا و مفهوم آن اثر، باید حاصل نتایج تحقیق و تفحص اندیشمندان باشد، چند عدد آن معطوف و ناظر به آینده است؟ حقیقت این است که وقتی در متن جامعه قرار میگیریم این احساس به انسان دست میدهد که عموم ما با چشمان بسته به سمت آینده پیش میرویم. البته چشم گذشتهنگر و حالنگر ما تا حدی بیناست ولی برای حرکت مطلوب و موفقیتآمیز به سمت آینده، چقدر از چشم آیندهنگر خویش باید بهره بگیریم؟
مثال همان ماشینی که شیشه جلو آن گلاندود شده است! میرویم جلو، هرچه پیش آید، خوش آید! انشاءالله که خداوند نصرت میکند و اهل بیت(ع) راهی باز میکنند! باید پرسید:
در کدام مسیر؟
به کدام سمت؟
با کدام برنامه؟
سوال اصلی که باید در این ایام از خودمان بپرسیم این است که هدف اصلی از انقلاب اسلامیچه بود؟
این همه هزینهها و خونها و مصائب و سختیها برای چه بود؟ انقلاب اسلامی، اکنون در کجای این مسیر است؟ و آیا با مقاطع در پیش روی خود آشنا است؟
و آیا برای این مقاطع آمادگی لازم را کسب کرده است؟
اگر این انقلاب، اسلامی است، آینده این انقلاب الهی، در برنامهریزیهای ما چه جایگاهی دارد؟ اصلاً آیا خداوند متعال برای این انقلاب برنامهای دارد؟ مشخص است که اگر رویکرد مسئولین برنامهریز در مناسبتهای ملی- مذهبی بر اساس این آیه قرآن اصلاح شود، راهبردها و فعالیتها و برنامههای کشور تحول اساسی پیدا خواهد کرد. ان شاءالله.
این نیاز، احساسی است که در درون شعله ور بود و به صورت یادداشتی ابتدا به درگاه بی نیاز و سپس به محضر اندیشمندان و صاحبان فکر این دیار عرضه شد. امید که گوشه چشمی کنند. والسّلام
محمدحسین فیاض.
۱۴۰۰/۱۱/۰۱
باتشکر از نویسنده محترم
براستی چرا جوانان و مومنین به خدا و رسول خدا و اهل بیت رسول الله صلوات الله علیهم اجمعین، ولی مؤید جامعه را در صحنه ها یاری نمی رسانند؟؟؟ چرا فقط درمحضر معظم له به نت برداری بسنده می کنند؟؟؟ چرا بعد از تمامی دیدارها فرامین شان روی زمین می ماند؟؟؟ و در جامعه عملی نمی شود؟؟؟
توجه شما و همه ی مخاطبان عزیز سایت را به بخشی از بیانات رهبری معظم ایده الله تعالی جلب می نمایم .
توجه بفرمایید .. «آنچه آینده دارد، آن اسلام است، آن قرآن است، آن شما جوانهای مؤمن هستید؛ آنکه آینده دارد شما جوانان مؤمن هستید. الان میخواندند که «وَ مَن اَصدَقُ مِنَ اللهِ قیلًا»؛(سوره نساء آیه ۱۲۲)
چه کسی از خدا راستگوتر است؟
چه کسی از خدا به آینده عالمتر است؟
و خدای متعال این را فرموده است که آینده متعلّق است به مؤمنین، متعلّق است به صالحین، متعلّق است به مجاهدین فی سبیلالله؛ در این هیچ تردیدی نیست؛ این یک وعدهی الهی است.
امّا اگر کسی دچار وسوسه و تردید هم بشود، وعدهی الهی هم دل او را آرام نکند، تجربهها باید دل او را آرام کند.
بنده مکرّر این را عرض میکنم و با همهی وجود اعتقاد به این معنا دارم.
اگرچنانچه هیچ وعدهای هم به ما داده نشده بود، با این تجربههایی که ملّت ایران از سی چهل سال پیش به این طرف دارد، باید یقین میکرد که آینده متعلّق به او است؛ باید یقین میکرد که پیروزی متعلّق به او است….
ملّت ایران توانست با قدرت ایمان، با مجاهدت، با فداکاری، این حکومت را علیرغم همهی پشتیبانیهای جهانیای که از او می شد ساقط کند و به جای او چیزی را سرِ پا کند که قدرتهای استکباری طاقت دیدن آن را ندارند؛ یعنی نظام جمهوری اسلامی؛ این یک تجربه. دیگر از این تجربه بهتر؟
وَلاتَهِنوا وَلاتَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین؛(سوره آل عمران آیه ۱۳۹) ایمان اگر [حاصل] شد، شما برترید. در راه ایمان قوی باشید، صریح باشید، ثابتقدم باشید؛
بنده اصرار دارم که در زمینهی ذکر مبانی اسلامی، آحاد ملّت ایران و مسئولین کشور صریح باشند.
همین آیاتی که این جمعِ خوشخوان، اخیراً خواندند؛ قَد کانَت لَکُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فی اِبرٰهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ اِذ قالوا لِقَومِهِم اِنّا بُرَءٰؤُا مِنکُم وَ مِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ اللهِ کَفَرنا بِکُم وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَکُمُ العَداوَةِ و البَغضآءُ اَبَدَاً حَتّی تُؤمِنوا بِاللهِ وَحدَه؛(سوره ممتحنة آیه ۴)
این است دیگر؛ با صراحت [میگوید] «کَفَرنا بِکُم».
۱۳۹۶/۰۳/۰۶بیانات امام خامنه ای ایده الله تعالی در محفل انس با قرآن کریم
( خب ببینید از یک محفل انس باقرآن که از ولی جامعه تا آحاد قرآن پژوهان دوزانو درمحضر قرآن نشسته اند .. و ولی فقیه ما از آیات قرآن چه برداشت می کند وچه میفرماید؟؟ چه چیز را از جامعه قرآنی مطالبه دارد؟؟ و پیگیر باشیم که ازآن سال تابحال چقدر جوانان مومن وانقلابی وقرآنی ما و مسئولین ذیربط درتمام سطوح ، دنبال برنامه های خداوندی طبق قرآن جلو آمده اند؟؟؟
(غربزده های وارفته درسطوح مسئولیتی قوا ، ببینید..حداقل خیانت هایی که درحق شهدای انقلاب وجنگ تحمیلی وامام شهدا و ولایت فقیه زمانه در این چهارسال گذشته در دولت و مجلس قبل کردند؟؟؟ گپ و گفت و عقده گشایی مذاکره با شیطان بزرگ ، تاراج ارز دولتی ، پرورش جاسوس در تمام رده های خدمتی، بدهی های کلان برای دولت فعلی ، منتهای آمال شان، تصویب برجام بیست دقیقه ای ، سلفی با مسئول خبیث اروپایی درصحن مجلس، و پا گذاشتن روی خون شهدای نماینده ادوارمجلس ….والخ ،،
(اینها را کی باید جلویش را میگرفت ؟؟؟ همین جوان های حاضر در مجالس قرآن..جامعه ی قرآنی کشور …مسئولیتش چیست؟؟؟
دلخوش به جمع خوانی ها و یا برگزاری مسابقات حفظ و قرائت و تفسیر سالیانه، استانی و کشوری و بین المللی؟؟؟
(باید نگاه مان را قرآنی کنیم .. زندگی مسئولین درمجلس و دولت باید براساس برنامه های خدایی پیش برده شود و مجرایش اینه که اطاعت از ولی فقیه را درتمامی شئون زندگی سیاسی ومعنوی شان لحاظ کنند والتزام عملی شان را به ولایت فقیه در صحنه عمل انجام دهند،و مردم ملاحظه کنند و شهادت دهند…
اطاعت از ولی فقیه را اطاعت از امام حیّ ولی امر صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه بدانند.. نه اینکه کارشناسان دین، یکجور فرمایش ولیّ را نشوند ومسئولین قوا جور دیگری نشوند.
به قول رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس که از جمله یادگارهای شهید عزیزمان آیت الله دستغیب است: «بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی (عج) شد. و شهید میفرمود: «مَنْ اَطاعَ الخُمینی فَقَدْ أطاعَ اللّه؛ هر کس از خمینی رحمه الله پیروی کند، از خدا پیروی کرده است.» شهید دستغیب نمونه ای کامل از ولایت پذیری بود روحش شاد و عند رب دعاگوی مان باشند
خب رهبری امام خامنه ای با الطاف و منت خداوندی سال هاست مستدام است و باتاییدات امام زمان عجل الله تعالی فرجه و سلام الله علیه ازفتنه های سه دهه ی اخیر …عبور داده شدیم. الحمدلله رب العالمین .
باز باید دنبال معجزات دیگر بمانیم یا با اطاعت از رهبری دل مولای مان عجل الله تعالی فرجه را شاد کنیم ..برنامه های کشور را براساس قرآن و هدایت های ولیّ الله جلو ببریم ..
نویسنده محترم ،و جوانان مومن وانقلابی.. حی علی خیرالعمل
سلام علیکم
بیش از چهارده قرن پیش بنزول قران کریم خداوند رحمان در برخی ایاتش میفرمایند
وقلیل ما یومنون
و یا اکثرهم لا یومنون
پس من مومن باید متوجه این معنی باشم که مومن بودن به تعداد نیست بلکه معیارهای خاصی داشته که هرکسی از پس آن برنیامده که خداوند فرموده مومنین حقیقی کم هستند
با این مقدمه وظیفه ما بعنوان کسانی که میخواهیم از جمله مومنان باشیم چه خواهد بود
چه زیباست لبیک گوی این فرمان الهی باشیم که فرموده است :
کونوا انصارلله
انصارلله باشید
معرفت به کم وکیف نصرت الهی همان مسیر حیات بخشی است که خداوند فرموده ایا میخواهید تجارتی به شما معرفی کنم که شما را از عذاب الیم نجات بخشد ؟
واین تجارت چیزی نیست جز محبت و مودت نسبت به مادرمهربان امت حضرت زهرا س و اولاد طاهرینش که همانا اهل بیت پیامبر ص هستند .
پس الحمدلله بنده هم که محبت مادر مهربان (س) را دارم از عذاب الیم نجات پیدا می کنم؟ با دینداری و نماز و خمس و… داریم خدا را نصرت می کنیم. الحمدلله