سرخط خبرها

فرجعناک الی امّک (۱)

بسم الله الرحمن الرحیم

عنوان: فَرَجَعْناکَ إِلي أُمِّکَ

مادر، بی‌تاب و نگران دنبال راه چاره می‌گشت.

نوزادش در خطر بود و هر لحظه امکان داشت، درِ خانه‌اش را بکوبند و نوزاد را به قتل رسانند.

به صورت معصوم و زیبای کودک نگاهی کرد! اشک در چشمانش جمع شد، نوزاد هنوز به مرحله‌ای نرسیده بود که چشم در نگاه نگران مادر بدوزد، اما، عطر مادرش را تشخیص می‌داد.

مادر مولودش را در آغوش کشید و سرش را بالا گرفت: خدایا چه کنم ؟ راه نشانم بده!

…………………………………………..

سبد را مرتب نمود! نگاهش به سوی جریان پرشتاب رود کشیده شد، آب به شدت در تلاطم بود ولی قلب او با ایمان به پرودگارش و وحیِ او مطمئن!

نوزاد را درون پتو قرار داد و داخل سبد گذاشت، نوزاد دست و پا می‌زد، مادر برای آخرین بار او را بوئید، بوسید و سبد را به رود سپرد، به رود؟؟؟؟؟

رود خروشان که ممکن بود نوزاد کوچک را در خود غرقه نماید؟؟؟؟؟!

کودک را به خدایش سپرد، همان کس که راه به او نشان داده بود، کودک را محافظت می‌کرد.

……………………………………….

سبد، در میان آب روان رفت و نگاه مادر را تا آخرین لحظه، تا جایی که نقطه‌ای شود در افق، به دنبال خود کشاند.

خواهر امّا، در کناره رود می‌دوید تا ببیند خداوند، سبد را به کجا خواهد کشاند!

سبد رفت تا به دربار فرعون رسید! فرعونیان آن را از آب گرفتند تا ببینند درونش چیست!

خداوند، موسای نوزاد را به دربار دشمن خود و دشمن موسی ع کشانده بود.

…………………………………

خدای متعال محبت نوزاد را به دلِ سنگ فرعون انداخت و او در آغوش آسیه جای گرفت ولی بی‌تاب مادر!

دایه‌ها بر بالینش آوردند ولی نوزاد به دنبال  مادر بود. فقط او را می‌خواست، هم او که خداوند وسیله قرارش داده بود تا 9 ماه از طول زندگی را در لایه‌های وجودش بیارامد، از او تغذیه کند، رشد نماید، با عطرش انس گیرد، با صدای قلب مهربانش احساس امنیّت کند و آماده پذیرش شرایط جدید در دنیا گردد.

نوزاد، اکنون همان وجود را طلب می‌کرد، حاضر نبود شیر بخورد، مادر را می‌خواست! بی‌تاب بود و گریه می‌کرد.

بی‌تاب اصلی که احساس می‌کرد گم نموده است. بی‌تاب اصلی که از او جدا افتاده بود!

………………………………….

خواهر که متوجه ماجرا گشت، دوان دوان، خود را به مادر رساند و قصه را برایش تعریف نمود، سر تا پای مادر شعف شد، به قصر فرعون رفت و در میان حیرت اطرافیان، نوزاد شیر او را پذیرا شد.

خداوند حزن را از مادر شست، نوزاد در آغوش گمشده‌اش آرام گرفت، صدای قلب طپنده او زیباترین موسیقی عالم بود.

خداوند متعال، مادر موسی ع را به او باز‌گرداند و موسی ع در دربار دشمن، در امن‌ترین آغوش عالم یعنی مادر، پرورش یافت و به جوانی رسید.

…………………………………

ماجرای موسی ع در قرآن، در سُوَر متعدد مطرح شده است ولی خداوند، در سوره طه بیش از دیگر سوره‌ها به ماجرای موسی ع پرداخته است.

حال از منظر قرآن، دوباره داستان را مرور می‌کنیم.

[طه37 ] – وَ لَقَدْ مَنَنّا عَلَيْکَ مَرَّةً أُخْري: بعد از شرح ماجرای رسالت موسی ع، خداوند مقطعی دیگر از زندگی ایشان را در سوره طه مطرح می‌کند. مخاطب این آیات موسی ع است که مورد تکلم پرودگارش قرار گرفته است.

و به تحقیق بار دیگر بر تو منّت نهادیم، منّت، محبت عظیمی است که بدون شرایط استحقاق به شخص عطا می‌شود، پس آنچه خداوند در ادامه، قصه می‌نماید، منّتی است دیگر در داستان پر ماجرای زندگی موسی ع که با مرور سوره طه،متوجه می‌شویم خداوند توضیحش را در آیات قبل، مطرح نموده است.

[طه38 ] – إِذْ أَوْحَيْنا إِلي أُمِّکَ ما يُوحي: آنگاه که به مادرت وحی نمودیم.

[طه39 ] – أَنِ اقْذِفيهِ فِي التّابُوتِ فَاقْذِفيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لي وَ عَدُوٌّ لَهُ وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْکَ مَحَبَّةً مِنّي وَ لِتُصْنَعَ عَلي عَيْني: وحی نمودیم که او را در سبد بگذار و به دریایش افکن، سپس دریا او را به ساحل خواهد برد، دشمن من و دشمن او در برش گیرد و من از جانب خود بر تو محبت نمودم تا تو را پیش چشمانم بسازم.

[طه40 ] – إِذْ تَمْشي أُخْتُکَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلي مَنْ يَکْفُلُهُ فَرَجَعْناکَ إِلي أُمِّکَ کَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ: آنگاه که خواهر تو مي‏‌رفت و مي‏‌گفت‏: آيا شما را بر کسي که عهده‏‌دار او گردد دلالت کنم‏؟ پس تو را به سوي مادرت بازگردانيديم تا ديده‏‌اش روشن شود و غم نخورد.

[طه41 ] ص314 – وَ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسي: تو را برای خود پرورش دادم و ساختم.

……………………………………..

ظرافتی در این داستان، در گویش خداوند است.

هنگامی که داستان موسی ع را در کتاب‌ها مرور می‌کنیم، مادر است که به سوی موسی ع باز می‌گردد و حرکت می‌کند، آن هم، بواسطه خواهر موسی ع، ولی خداوند به گونه‌ای دیگر در قرآن، قصه می‌کند.

خداوند به موسی ع می‌فرماید:  فَرَجَعْناکَ إِلي أُمِّکَ، ما تو را به سوی مادرت رجعت دادیم و بازگرداندیم.

خدا موسی ع را به اصلش باز می‌گرداند، به کسی که از او متولد شده، به پرورش دهنده‌اش، به مادرش! حتی صحنه را طوری می‌چیند که موسی ع جز از مادرش تغذیه ننماید.

موسای نوزاد که توان حرکت ندارد تا به مادر رجوع کند!

ظاهر ماجرا، رجوع مادر است به سوی او، ولی گویش خداوند باطنی ظریف و زیبا دارد.

تو را به اصلت رجعت دادم.

دقیق‌تر: تو را به اصلت رجعت دادیم.

چه کسانی با موسی ع بوده‌اند و مواظب او، آنگاه که در جریان رود بالا و پایین می‌رفت و توان محافظت از خود را نداشت؟ چه کسانی ایشان را به سوی اصلش، مادرش، بازگرداندند از جانب خداوند؟

در چه صحنه‌هایی با او بوده‌اند و چه کرده‌اند؟

بگذریم. 

……………………………………….

مادر مهربان س! این داستان، عطر شما را در وجودمان تازه می‌کند، یاد شما را در دلهایمان بیدار و وجوهمان را متوجه شما می‌گرداند. امان از دل عاشق!

ایام شهادت مادر مهربان عالم س نزدیک است.

مادر مهربان س، از شب دفن حرکتی نزول‌گونه را شروع می‌کنند، پایین می‌آیند، همراه ملائکه، تا پای به مراسم شب قدر گذارند.آسمان به آسمان، تا آسمان شب قدر.

آیا مادر مهربان س، اصل شیعیان نمی‌باشند؟

به سوی اصلمان رجعت کنیم. به آسمان‌ها! این عمقِ پر از ظلمت، جایِ ماندن نیست! جای حرکت است و پرواز به سوی اصل.

پروازی در آسمان‌ها به سوی مادر سلام الله علیها و حرکتی به سوی آینده، به سوی «من اهتدی» منطبق بر ساختار سوره طه.

خداوندا! دلهایمان متوجه نور مادر س گشته است، روحمان تمنای پرواز دارد تا رسیدن به مقام قربش، که قربش تقرب به توست.

اخلاق و صفاتمان مانع پرواز ابعاد دیگر است، ابعادی که اگر به سوی اصل حرکت نماید با درک، روان می‌گردد.

پروردگارا برای رسیدن به اصل، موسی ع تسلیمِ تسلیم بود، اما نفس، مانع تسلیم ماست! تو خود یاریمان ده برای این پرواز باشکوه، برای حرکت به سوی اصل، برای وصل.

ایام، ایام قرب به توست، یاریگرمان باش.

تغییرمان بده، ما را برای خود بساز، آرزویمان بلند قامت است، از ما صنعی بساز در خور محضرت تا مخاطب قرارش دهی و بگویی وَ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسي.

چشم انتظار محبت تو بواسطه مادر مهربان س هستیم. چشم انتظار رسیدن، وصل شدن، از او شدن! برای مهدی عج او شدن، از خود رها شدن، از صفات و اخلاق و فرهنگ زمینی رهیدن، پرتو نوری از جنس نور او شدن.

چشمی که به دور دست خیره می‌گردد، رفته رفته خمار می‌شود! چشم‌هایمان به دور دست‌ها، به سوی آسمان، مستانه خمار عشق او شده است، می‌خواهیم چون موسای تو، فقط از مادر س بگیریم، تا همواره با او بمانیم، در تمامی صحنه‌هایی که پیش‌ِرویمان قرار داده‌ای، به سوی ظهور مهدی فاطمه عج!

چشم انتظار می‌مانیم شاید شبی، نیمه شبی، ضمیر «نا» ، دست ما را هم بگیرد و به سوی اصلمان رجعت دهد.

آن قدر چشم به راه می‌مانیم تا از وجودمان تنها ردّ نگاهی باقی مانَد، به سمت قدمگاهش.

باور داریم خدایا، که تو شنونده دعاها و آگاه از تمناهای وجود کوچکمان می‌باشی.

کَيْ نُسَبِّحَکَ کَثيرًا

وَ نَذْکُرَکَ کَثيرًا

إِنَّکَ کُنْتَ بِنا بَصيرًا

آیا جوابمان این خواهد بود؟ قالَ قَدْ أُوتيتَ سُؤْلَکَ……..

طهورا   

26- 9 – 1400

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

پوستر/ تو را است معجزه در کف..

معجزه عصای حضرت موسی

آواهنگ/ با نور تو جان دوخته بر مهر وفایت

جان ها همه قربان تو من هم به فدایت

یک دیدگاه

  1. بسیاااار زیبا بود و بر جان و دل نشست❤️
    انشالله خداوند توفیقاتتون رو بیشتر کنه و همواره از او، با او و برای مهدی عج او باشید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.