قضایای مهم در ولادت رسول اکرم
متقابلاً این عید بزرگ را که باید بگوییم دو عید است؛ عید ولادت حضرت رسول – صلی الله علیه وآله – و عید ولادت حضرت صادق – سلام الله علیه – خداوند ان شاء الله مبارک کند بر همه شما و بر همه مسلمین جهان و بر ملتهای بزرگ اسلامی خصوصاً ملت ایران، ان شاء الله مبارک باشد این روز. و من از همه آقایان تشکر میکنم که زحمت کشیدید و خصوصاً از آنهایی که در جزیره خارک مشغول خدمت هستند، بسیار تشکر میکنم، و امیدوارم خداوند تبارک و تعالی زحمات آنها را و خدمتهای آنها را قبول کند.
آن چیزی که میخواستم امروز عرض کنم این است که در ولادت حضرت رسول – صلی الله علیه وآله – قضایایی واقع شده است، قضایای نادری به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسی بشود که چی است. از جمله قضیه شکست خوردن طاق کسری (1) و فرو ریختن چهارده کنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشکدههای فارس و ریختن بتها به روی زمین. (2) قضیه شکست طاق کسری شاید اشاره به این باشد که در عهد این پیغمبر بزرگ، طاق ظلم، طاقهای ظلم میشکند و مخصوصاً طاق کسری شکسته شد برای اینکه آن وقت این طاق کسری مرکز ظلم انوشیروان بود.
انوشیروان به خلاف آن چیزهایی که به واسطه شعرا و به واسطه درباری های آن وقت و موبدان درباری آن وقت درست کردند، یکی از ظالمهای ساسانیان است، و دنبال او یک حدیثی هم جعل شده است، و به حضرت رسول – صلی الله علیه وآله و سلم – نسبت داده شده که «من متولد شدم در عهد سلطان عادل انوشیروان!» این اولاً سند ندارد و مُرْسَل (3) است، و ثانیاً کسانی که اهل تفتیش در امور هستند، تکذیب کردند این را و معلوم است که یک دروغی است که بستند. انوشیروان ظالم باید گفت، نه عادل. در زمان انوشیروان چهارطبقه یا پنج طبقه ممتاز بودند، یعنی از هم ممتاز، علاوه بر خود دستگاه سلطنت با آن بساطی که داشته است؛ یک دسته هم شاهزادگان بودند و درباریها، اینها یک طبقه علی حده ممتاز؛ یک دسته هم کسانی بودند که دارای اموال هستند و به قول آنها شریف زادهها، آنها هم یک دسته ممتاز؛ یک دسته دیگر هم عبارت از آنهایی بودند که سران ارتش و امثال اینها بودند، آنها هم ممتاز؛ دسته آخر که نوع مردم بودند پیشه وران بودند، و پیشه وران باید کار کنند آنها بخورند تکلیف این بوده. آنها آن طبقه بالا مالیات بده نبودند، به نظام هم نمیرفتند. در نظام باید طبقه پایین که پیشه وران بودند، میگفتند اینها باید خدمت کنند، و مال اینها صرف بشود در آن طبقات دیگر؛ اینها به نظام بروند، اینها جنگ بکنند، اینها کارها را انجام بدهند، آنها بخورند. اجازه نمیدادند که این طبقه پایین تحصیل کند، ممنوع بود.
صافات1 – وَ الصَّافّاتِ صَفًّا
سوگند به صف بستگان ـ که صفي [با شکوه] بسته اند
اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ و سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ فَأَنْفِذْ أَمْرَه …
خدايا آن جمال با رشادت، و پيشانى ستوده را به من بنمايان، و با نگاهى از من به او ديده ام را سرمه بنه، و در گشايش امرش شتاب كن، و درآمدنش را آسان گردان، و راهش را وسعت بخش، و مرا به راهش درآور، و فرمانش را نافذ كن و پشتش را محكم گردان (دعای عهد).
نشانه های مهدویت عح