می سوزد اندر آتش فتنه،تن های اطفال میانماری
آری عجیب انگار می آید تاریخ با اوراق تکراری
در پیش چشمم کربلا آمد با خیمه هایی غرق در آتش
شمر و سنان و حرمله بردند مظلوم را با ناله و زاری
فرقی ندارد آه مظلومان در هر زمان از هر مسلمانی
در کربلا یا در یمن ، غزه ،هر جا که می نالد گرفتاری
فریاد یا للمسلمین برخاست از کودک و پیر میانماری
دنیا چه خاموش است صد افسوس، از این کران لال زنگاری
کی می شود خاموش آتش ها، فصل خزان این ستمکاران
فصل خروش آسمانی ها فصل بهاران فصل هشیاری
آری جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا را ، می بینم از آنجا که می آیند
از قله های آسمان پیداست گل واژه های سرخ بیداری