بسته ام کوله بار خود اما
مرزهای کوی او بسته
چه کند کفترِ دلم وقتی
پرِ پرواز و بال، بشکسته
در هوای حرم دو چشمانم
خوابهای عجیب می بیند
از ضریحِ طلایی مهتاب
عطرِ دلچسبِ سیب می چیند
گر مُیسر نشد پیاده روی
در مسیر لطیفِ ثارالله
پای دل می رود بپیماید
پله های سلوکِ نورالله
عشقِ نابِ درونِ موکب ها
گشته جاری به صحنِ گوهرشاد
نوشِ جانت نوازشِ مادر
هله بیکم،وجودتان دلشاد
می رسانم دو دستِ قلبم را
بر ضریحِ دخیلِ آهوها
از درونِ رواقِ آزادی
می روم همره پرستوها
محمد علی قاسم زاده بافقی
۱۴۰۰/۰۶/۲۵