سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / شب های پیشاور(24)/جلسه چهارم «لیله دوشنبه ۲۶ رجب ۱۳۴۵» منّت بر ما نهاده کشف حقیقت نمودید

شب های پیشاور(24)/جلسه چهارم «لیله دوشنبه ۲۶ رجب ۱۳۴۵» منّت بر ما نهاده کشف حقیقت نمودید

مقدمه

در این مجموعه سعی شده است که مناظره ی سید محمد اشرفی شیرازی معروف به سلطان الواعظین که از علمای شیعه ی قرن چهاردهم بوده است با دو نفر از عالمان حنفی مذهب افغانستان بیان شود.

در مناظره از سلطان الواعظین با عنوان (داعی) و از عالم اهل تسنن با عنوان (حافظ) یاد شده است. طرف صحبت در این ده شب رسما حافظ محمد رشید بوده و گاهی هم دیگران با اجازه  وارد صحبت شده اند.

هر کدام از این مطالب مربوط به یک پرسش و پاسخ از حافظ و داعی است.

 

 

 

 

 

 

شب های پیشاور(24)/جلسه چهارم «لیله دوشنبه ۲۶ رجب ۱۳۴۵» منّت بر ما نهاده کشف حقیقت نمودید

 

 

 

«اوّل مغرب، سه نفر از آقایان محترمین جماعت وارد شدند. گفتند قبل از رسمیت مجلس برای اطلاع شما عرض کنیم، امروز تا غروب در همه جا از مسجد و خانه و اداره و بازار صحبت شما بود. روزنامه‌ها در هر کج دست یک نفر بود، جمعیت بسیاری اطراف آنها جمع و در اطراف بیانات شما بحث می‌نمودند. ماها علاقه مُفرطی به شما پیدا نمودیم، در دل همه جا کرده اید و بر ما خیلی حق دارید؛ زیرا حلّ شبهاتی را می‌نمایید که از اوّل عمر، پیشوایان ما بر خلاف آن به ما نشان دادند و راستی خیلی معذرت می‌خواهیم از اینکه ما، جماعت شیعیان را مشرک می‌دانستیم، چه کنیم به ما از طفولیت این طور معرفی نموده اند. امید است خداوند غفور توبه ما را قبول فرماید.

این چند روزه که گفتارهای شبانه در جراید و روزنامه‌ها نشر پیدا نموده، خریداران روزنامه‌ها چندین برابر و بسیاری از مردم روشن شده اند. و مخصوصاً ماها که حاضر در مجلس هستیم و از لطافت گفتار شما بهره مند می‌شویم، بیشتر علاقه مند شدیم. مخصوصاً شب گذشته که بسیار خوب پرده‌ها را بالا زدید و حقایق زیر پرده را آشکار نمودید. امید است پرده‌های بیشتری بالا برود و کشف حقایق زیادتری بشود.

و مطلب دیگری که می‌خواهیم به شما یادآوری نماییم، آن است که بیش از پیش، آنچه مؤثّر در ما و جامعه ما گردیده، چنانچه قبلاً هم عرض کردیم، بساطت در کلام و سادگی در گفتار شماست که به قدری شما مطلب را روشن و عوام فهم بیان می‌کنید و به زبان خود ما صحبت می‌نمایید که تمام بیسوادان ما را جذب نموده اید. و البته این قسمت را کاملاً منظور نظر قرار دهید که جامعه مردم از صد نفر، پنج نفر با علم و اطلاع نیستند.

کورکورانه آنچه از طفولیت شنیده اند و در دل و قلب آنها قرار گرفته، با همان سادگی بایستی به آنها فهماند؛ چنانچه شما همین عمل را نموده اید و امید است نتیجه کامل حاصل آید. »

«در همین بین آقایان وارد شدند، با گرمی و ملاطفت خوش امد گفتیم. پس از صرف چای و تعارفات معموله شروع به صحبت شد. »

 

نواب: قبله صاحب! شب گذشته قرار شد امشب در اطراف امامت صحبت شود. خیلی ما شایق فهم این موضوع مهم هستیم؛ چون این موضوع ریشه مطالب است. تمنّا می‌کنیم فقط همین موضوع را مورد بحث قرار دهید که بدانیم بین ما و شما چه اختلافی در موضوع امامت هست.

 

داعی: از طرف حقیر مانعی نیست. چنانچه آقایان مایل باشند، دعاگو حاضرم.

 

حافظ: (با رنگ پریده و صورت گرفته) از طرف ما هم مانعی نیست، هر نوع صلاح می‌دانید بفرمایید.

 

 

 

بحث در اطراف امامت

 

 

داعی: خاطر آقایان به خوبی مسبوق است که از برای امام معانی چندی است از حیث لغت و اصطلاح؛ اما در لغت، [۱] امام به معنای پیشواست که «الامام هو المتقدّم بالناس»؛ یعنی امام پیشوای مردم است. امام جماعت؛ یعنی پیشوای مردم در نماز جماعت. امام الناس؛ یعنی پیشوای مردم است در امور سیاسی و یا روحانی و یا غیر آن. امام جمعه؛ یعنی کسی که پیشوای نماز جمعه می‌باشد.

 

 

بحث در مذاهب اربعه اهل تسنّن و کشف حقیقت

 

به همین جهت است که جماعت اهل تسنّن؛ یعنی صاحبان مذاهب اربعه، پیشوایان خود را امام می‌گویند، به نام امام ابوحنیفه، امام مالک، امام شافعی و امام احمد؛ یعنی فقهاء و مجتهدینی که در امر دین، پیشوای آنها هستند که با ابتکار و فکر خود، اجتهاداً یاقیاساً، احکام را از حلال و حرام برای آنها معین نموده اند.

(به همین جهت کتب فقهیه چهار امام شما را که مطالعه می‌کنیم، از حیث اصول و فروع، اختلافات بسیاری در آنها مشاهده می‌نماییم. )

از این قبیل ائمه و پیشوایان در تمام مذاهب و ادیان هستند. حتی در مذهب شیعه هم علماء و فقهاء، همان مقامی را دارند که شما برای ائمه خودتان قائلید و لهذا در غیبت حضرت ولی عصر، امام دوازدهم، در هر دوره و زمان، روی موازین علمی با ادلّه اربعه، کتاب و سنّت و عقل و اجماع فتوا می‌دهند. منتهی ما آنها را امام نمی خوانیم؛ چه آنکه امامت اختصاص دارد به اوصیاء اثنی عشر از عترت طاهره، با یک فرق که بزرگان شما بعداً باب اجتهاد را مسدود نموده؛ یعنی از قرن پنجم که به امر پادشاه وقت، آرای مستحدثه علماء و فقهاء را جمع نموده و منحصر به چهار نمودند و مذاهب اربعه حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی را رسمیت دادند ومردم را مجبور نمودند که به یکی از آن چهار مذهب عمل نمایند که تاکنون رایج است.

و معلوم نیست که در مقام تقلید، ترجیح فردی بر افراد دیگر به چه دلیل و برهان است. امام حنفیها چه خصیصه ای دارد که مالکی‌ها ندارد و امام شافعی‌ها چه دارد که امام حنبلی‌ها ندارد. و اگر ملّت اسلامی مجبور باشند که از فتاوای آن چهار تجاوز ننمایند، جمودت بسیار سختی جامعه ی مسلمین را فرا گرفته و ابداً ترقّی و تعالی در آنها راه پیدا نمی کند.

و حال آنکه یکی از خصائص دین مقدّس اسلام این است که با قافله تمدّن در هر دوره و زمانی پیش می‌رود و این مطلب، لازم دارد فقهاء و مجتهدینی را که در هر دوره و زمان، با حفظ موازین شرعیه، با کاروان تمدّن پیش بروند و حفظ مرکزیت مذهبی را بنمایند؛ چون بسیاری از امور است که به واسطه حدوثش، تقلید میت در او راه ندارد و حتماً باید مراجعه به فقیه و مجتهد حی نمودو از ابتکار فکر او استفاده و فتوای او را مورد عمل قرار داد.

با اینکه بعدها در میان شما مجتهدین و فقهای عالی مقامی پیدا شدند که به مراتب از آن چهار امام اعلم و افقه بودند، نمی دانم این ترجیح بلا مرجِّح و حصر نمودن مقام اجتهاد را به آن نفر و ضایع نمودن حقّ علمی دیگران از چه راه بوده است، ولی در جامعه شیعه تمام فقهاء و مجتهدین در هر دوره و زمان، تا ظهور ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف حقّ حیات دارند. ما تقلید میت را ابتداءً و در مسائل حادثه ابداً جایز نمی دانیم.

 

 

 

دلیلی بر تبعیت مذاهب اربعه نیست

 

عجبا شما جامعه شیعیان را مبدع و مرده پرست می‌خوانید که به دستورات ائمه اثنی عشر از اهل بیت خاتم الانبیاءصلی الله علیه وآله به امر آن حضرت (که با نصوص عالیه ای که در کتب خودتان هم مشروحاً مندرج است) عمل می‌نمایند، ولی معلوم نیست شماها به چه دلیل مسلمانان را اجبار می‌دهید در اصول، به مذهب اشعری یا اعتزال و در فروع، حتماً به یکی از مذاهب اربعه عمل نمایند.

و اگر به آنچه شما بی دلیل می‌گویید عمل ننمایند؛ یعنی پیرو مذهب اشعری و یا اعتزال و یا یکی از مذاهب اربعه نگردیدند، رافضی و مشرک و مهدور الدم هستند.

و اگر به شما ایراد نمایند که چون دستوری از پیغمبر برای پیروان ابوالحسن اشعری و یا ابوحنیفه و مالک بن انس و محمد بن ادریس شافعی و احمد بن حنبل نرسیده که آنها هم از علماء و فقهای اسلامی بوده اند، حصر کردن تقلید را به آنها بدعت است؛ چه جواب خواهید گفت؟

 

حافظ: ائمه اربعه چون دارای مقام فقاهت و علم و اجتهاد توام با زهد و ورع و تقوا و امانت و عدالت بودند، پیروی از آنها بر ما لازم آمد.

 

 

 

داعی: اوّلاً آنچه فرمودید، دلایلی نیست که موجب حصر گردد، [به گونه ای] که تا روز قیامت مسلمانان مجبور باشند پیروی ازطریقه آنها بنمایند؛ چون که این صفات را شما برای تمام علماء و فقهای خودتان قائل هستید و انحصار به آنها چهار نفر دادن توهین به علمای بعد است؛ زیرا اجبار به پیروی از فردی یا افرادی وقتی خواهد بود که دستور و نصّی از خاتم الانبیاءصلی الله علیه وآله رسیده باشد و حال

آنکه چنین دستور و نص از آن حضرت درباره ائمه اربعه شما نرسیده. پس چگونه شما حصر نمودید مذاهب را به چهار و اینکه حتمی بودن پیروی از یکی از آن چهار امام را حق بدانید.

 

 

 

پایان قسمت بیست و چهارم

ادامه دارد…

…………………………………..

[۱]: لسان العرب، ابن منظور، ۱/۲۱۵، لغت أمم.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

میدانید دائم، درمحضر مولانا مهدی سلام الله علیه هستیم؟؟؟

ويدئو/ بقیت الله خیرلکم

رژیم خبیث اشتباه کرد؛ باید تنبیه شود و تنبیه خواهد شد

نماز عید سعید فطر به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه‌ای اقامه شد

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.