بسم الله الرحمن الرحیم
به بهانه فرمایشات حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی در عید نورانی مبعث رسول الله ص و توجه دادن به حکمرانی الهی که در قرآن مطرح شده و با تبیین دقیقی که مطرح فرمودند و به سه دوره حکمرانی در ماجرای طالوت، داود ع و سلیمان ع اشاره داشتند، خوب است به تبعیت از ایشان، کمی در این ارتباط بیشتر دقت داشته باشیم. با توجه به اینکه ماجرای انبیاء الهی که خداوند در قرآن آورده، «آیه» بوده یعنی در ظرفهای مناسب، قابل تکرار خواهد بود و متوقف و مختص یک زمان نبوده و امکان تکرار آن در وسعت بیشتر در آینده نیز وجود دارد، وقتی در آیات ۲۴۶ و ۲۴۷ سوره بقره که حضرت آقا به آن توجه دادند، تعقل و تدبُّر میکنیم، مشاهده میکنیم که این آیات و شرایط دوران طالوت (ع)، با شرایط و زمانه امروز ما شباهت زیادی دارد. امروزه فساد و فحشا توسط صهیونیستها و نوکرانشان در سراسر جهان گسترش یافته و آنها با تمام توان سعی دارند تا حاکمیت کل جهان را در دست داشته و به شکل مستقیم و غیرمستقیم حاکمان اکثر کشورهای جهان را انتخاب کنند. آنها پیوسته بهدنبال کامل کردن حاکمیت غیر الهی و سیطره خودشان بر کل جهان هستند و اکثر جنگها و خونریزیها هم به این منظور است.
در این راستا و پیرو تهدیدات فراوان کلامی و عملی بر علیه کشور ما که نمیخواهد تحت حاکمیت آنها قرار گیرد، بهنظر میرسد که ما دو راهکار در پیش رو داریم: ۱- مانند رژیم سابق، تحت ولایت و حاکمیت یهود و نصاری رفته و مُجری برنامههای ایشان در کشور باشیم، که البته عدهای شدیدا بهدنبال تحقق این راهکار هستند. ۲- با این اعتقاد که «ولایت فقیه» استمرار حکومت انبیاء الهی است، با عزت و افتخار، پشت سر رهبر معظم انقلاب حرکت کنیم، کسی که با تمام وجود معتقدیم، تحت ولایتِ الله و رسولالله ص و اهلبیت عصمت و طهارت (ع) هستند. البته این راهکار را دشمنان داخلی و خارجی انقلاب هرگز بر نمیتابند. دشمنان پیوسته دنبال شیطنت علیه انقلاب و نظام اسلامی بوده و خواهند بود. ما اگر دنبال رضایت خدا و رسولش ص هستیم و به این واسطه میخواهیم در قیامت پشت سر امامی قرار بگیریم که نامه اعمالمان به دست راستمان داده شود، چارهای جز این نداریم که از تمام ظرفیتی که خداوند با برپایی انقلاب اسلامی و تام شدن نورالله در مسیرِ تحقق برنامههایش در این زمان، در اختیارمان قرار داده، استفاده کنیم و اِجماعی جهانی علیه ظلم و جور و فساد و فحشاء زمانه ایجاد کنیم. ظرفیتهایی که در رأس آنها، وجود مبارک رهبری الهی، بصیر، حکیم، فرزانه و محکم در برابر ظلم و جور و فساد و فحشا است و همچنین امکانات متعددی همچون رسانهها، خصوصا صدا و سیما و نهادهای فرهنگی و اجرایی و… کشور و نیروهای فرهیخته فکری، فرهنگی، هنری، اجرایی و نظامی و انقلابی که در کشورمان وجود دارد. علاوه بر اینها از ظرفیت خوب افراد در کشورهای همراه و دوستداران انقلاب اسلامی در سراسر جهان که بحمدالله فراوان هستند، استفاده کنیم، همانها که در اربعینهای نورانی حضوری پر رنگ دارند و در کنار یکدیگر، همچون شیری غرنده هستند و به تعبیر قرآن، «کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ * فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ»، یعنی «قسورهای» که در مقابل او، گورخران چارهای جز رمیدن و فرار نخواهند داشت. البته بدیهی است که در این مسیر، عدهای همراه شده و عدهای نیز همراهی نخواهند کرد.
اما آن چیزی که حائز اهمیت بسیار است، این است که این وفاق و آمادگی جهانی ، با ساختار فعلی در کشور ما، اصلا امکانپذیر نبوده و نیست. با گذشت چند دهه از انقلاب، به ما ثابت شده که این ساختاری که ما به عجله و با کپیبرداری از فرانسه و غرب، برای اداره کشور انتخاب کردهایم، عملا ما را بهسوی غرب سوق میدهد تا جریان دادن کشور بهسوی مهمترین برنامه خدا در این زمان، که همان «مهدویت قرآنی» است. تنها عنصری که از این ساختار، رنگ و بوی الهی دارد و در راستای برنامههای خداوند، کارساز و مؤثر است، یادگار بسیار قیمتیِ آن پیرِ فرزانه، یعنی امام (ره) است که برگرفته از اعتقادات الهی و قرآنی ایشان و تنها عامل حفظ و بقای این نظام، تاکنون است. عنصری به نام «ولایت فقیه» که امام (ره) در ارتباط با آن فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت آسیبی نرسد». به غیر از این عنصر قیمتی و نهادهای برپا شده از سوی این جایگاه (از جمله جهاد سازندگی، سپاه، بسیج مردمی، کمیته امداد و امثال آن)، مابقی ساختار حکمرانی ما برگرفته از تفکرات مونتسکیو و تفکرات فراماسونری جهانی[1] در قرون اخیر میباشد. سازوکاری که برای تامین اهداف آنهاست و به نظامات الهی ارتباطی ندارد. لذا به خاطر این ساختار غلط و غیر الهی و ساخته بشر، تا کنون هر کسی بهعنوان رئیس جمهور انتخاب شده، پس از مدتی در مقابل رهبری انقلاب ایستاده است. حتی نزدیکترین دوستان رهبری نیز، بخاطر این ساختار غلط، پس از مدتی، مقابل ولایت ایستادند و عملا خود را بهعنوان شخص دوم مملکت که با رای مستقیم مردمی انتخاب شده، رو در روی رهبری میبیند.
در فرمایشات متین و برگرفته از تفکر قرآنی رهبر معظم انقلاب در عید مبعث، گویا خداوند بعثتی در تفکر ما ایجاد کرد. این که ایشان هدف پیامبران از ایجاد نظام سیاسی را حکمرانیِ منبعث از کتاب خدا و احکام الهی برشمردند و منبع قوانین حکمرانی را قرآن معرفی نمودند و حکمرانیهای قرآنی را به عنوان مصادیق حکمرانی الهی معرفی کردند، راه نجات ما و بهترین نسخه برای برون رفت از وضعیت نابسامان کنونی است. ایشان راهکار برون رفت از این مشکلاتی که عملا با آن مواجه هستیم را در برخی از ماجراهای قرآنی نشان دادند. در نمونههای حکمرانیِ قرآنی، ایشان به حکومتِ «طالوت، داوود و سلیمان» علیهم السلام و همچنین به عزیزِ مصر شدن و همچنین مُلکداری یوسف (ع) اشاره کردند. یوسفی که به استناد «فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قالُوا یا أَیُّهَا الْعَزیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ …»، عزیز مصر و سپس مَلِک میشود و ایشان آن مُلک را اتای الهی میداند و در پیشگاه خداوند چنین میفرماید: «رَبِّ قَدْ آتَیْتَنی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنی مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ …». طبیعتا ما به عنوان یک کشور مسلمان باید الگوی حکمرانیای بر گرفته از قرآن داشته باشیم. یکی از انواع حکمرانیها که رهبر معظم انقلاب متذکر آن شدند، حکمرانی طالوت در تحت نظر نبی زمانه است. در این حکمرانی که در آیات ۲۴۶ و ۲۴۷ سوره بقره آمده، مردم طالوت را انتخاب نمیکنند، بلکه مطالبه مردمی که تحت ستم واقع شدهاند از نبی زمانه این است که ملکی برای ایشان گمارده شود و این نبی زمانه است که از جانب خدا ملک گمارده شده را معرفی میکند. در این آیات خداوند چنین میفرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ …»، آيا آن گروه از بنى اسرائيل را پس از موسى نديدى كه به يكى از پيامبران خود گفتند: براى ما پادشاهى نصب كن تا در راه خدا بجنگيم…. “. در ادامه میفرماید: «وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»، پيغمبرشان به آنها گفت: خدا طالوت را پادشاه شما كرد. گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهى باشد؟ ما سزاوارتر از او به پادشاهى هستيم و او را دارايى چندانى ندادهاند. گفت: خدا او را بر شما برگزيده است و به دانش و توان او بيفزوده است، وخدا پادشاهيش را به هر كه خواهد، عطا میکند كه خدا در برگيرنده و داناست.
در این شرایط خاص کشور و منطقه، راهکار ما این است که بر طبق این الگوی قرآنی، جامعه نخبگانی و بلکه آحاد ملت، بایستی نزد بزرگِ زمانه خود (رهبر معظم انقلاب اسلامی مد ظله العالی) رفته و مطابق این راهکار قرآنی، از ایشان درخواست کنیم تا ساختار کشور را مطابق قرآن تغییرداده و بهعنوان ولی فقیه، با بصیرت و شناختی که از افرادِ همراه انقلاب و مُتبحّر دارند، در تحت نظر و مدیریتِ خودشان، فردی را بهعنوان والی و حکمران، برای اداره کشور انتخاب کنند. با این کار، ساختار کشور را مطابق هدایتها و دلالتهای قرآنی و متناسب با شرایط جدید در گام دوم انقلاب، متحول سازند و کشور را آماده هرگونه رویارویی و مقابله با دستاندازی دشمنان انقلاب اسلامی با انواع شیطنتهای فکری، فرهنگی، اقتصادی و نظامی صهیونیستها کنند. به فرمایش ایشان، تا چند سال بعد، رژیم صهیونیستی از بین خواهد رفت و این کلام اقتضا دارد تا کشور برای نابودی اسرائیل، این اُمالفساد و غده سرطانی، آماده باشد. باید جامعه نخبگانی و فکری و فرهنگی کشور از ایشان مطالبه کنند تا ایشان بدینگونه ساختار کشور را متناسب با این ساختار قرآنی، اصلاح کنند و اسرائیلی که دستانش به خون کثیری از انسانهای بیگناه و مظلوم در سراسر جهان، آلوده میباشد را سر جای خود بنشانند. و اینگونه جامعه را برای تداوم صحیح انقلاب اسلامی و حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی و زمینهسازی برای تحقق حاکمیت جهانی حق، بهدست مولایمان مهدی عج، آماده و مهیا سازند و انقلاب اسلامی که امانت الهی در دستان ما میباشد را به صاحب اصلی آن تحویل دهند. ان شاءالله
[1] – بارون منتسکیو نامدارترین چهرهی دوران اولیه تاریخ فراماسونری و کسی که در کنار دکتر دزاگولیه، ارل چسترفیلد، دوک ریچموند و دیگران نقش مهمی در تأسیس و گسترش این نهاد نوپا و رازآمیز ایفا نمود، بارون منتسکیو متفکر سیاسی سدهی هیجدهم میلادی و مؤلف کتاب معروف روح القوانین است.
شارل لویی دو سکوندا که با عنوان «منتسکیو» شهرت دارد، به یک خانواده مرفه ساکن بوردو تعلق داشت. پدر و عمویش نخستین نسل از این خانواده بودند که به جرگه اشرافیت فرانسه راه یافتند. ژاک دو سکوندا، پدر منتسکیو، از طریق وصلت با مادر ثروتمند منتسکیو، قلعه و ملک اربابی لابرد، در نزدیکی بوردو، را به چنگ آورد. عموی منتسکیو، بارون قلعه و روستای منتسکیو شد و به یکی از متنفذین درجه اول بندر بوردو بدل گردید. شارل لویی هفت ساله بود که با مرگ مادر عنوان اشرافی خاندان مادری را به میراث برد و به «بارون لابرد» ملقب شد. فضای سیاسی و فرهنگی بندر بوردو در تکوین شخصیت و زندگی سیاسی و فکری منتسکیو به شدت تأثیر داشت. این بندر از سدهی شانزدهم به عنوان یکی از کانونهای اصلی استقرار مارانوها (یهودیان مخفی) و مهمترین مرکز تجارت جهانی و تکاپوی ماوراء بحار فرانسه شناخته میشد.
روحالقوانین رسالهای دربارهٔ نظریه سیاسی نوشته بارون منتسکیو است. مفهوم جدایی سه قوه قضائیه، مقننه و مجریه، یکی از انگارههای پایهای قوانین اساسی همه حکومتهای پارلمانی اروپا و جهان، نخستین بار در کتاب روحالقوانین تدوین و تنظیم شد. روحالقوانین تأثیری ژرف بر جمهوری فرانسه و دیگر جنبشهای دموکراتیک و لیبرال جهان آن روزگار گذاشت و به مهمترین منبع تدوین قانون اساسی آمریکا و اغلب مردمسالاریهای اروپایی بدل شد. تفکیک قوا در نظام جمهوری از یادگارهای این فیلسوف است.
مطلب “نسخه قرآنی رهبر معظم انقلاب جهت برون رفت از شرایط فعلی کشور” متاسفانه بدون سند و با شعارهایی آمیخته شده که جای تاسف دارد، کاتب بجای تدبر در بیانات رهبری به موضوعات دیگر که نفسش دوست داشته، پرداخته که مغایر با تیتر مطلبش است!!:
1. نوشته: به ما ثابت شده که این ساختاری که ما به عجله و با کپیبرداری از فرانسه و غرب، برای اداره کشور انتخاب کردهایم…
عجب! چطور به شما اثبات شده؟! مبهم مانده!! چه کسی به شما القا کرده که ساختار به عجله آماده شده؟ باز مبهم مانده!! در حالیکه بعد از 15 خرداد 1342 امام خمینی ره در پی راهکار بود تا باز مصیبت کشتار و شکست را نبینیم و پس از بررسی های فراوان به ساختاری رسید که در نجف آنرا میان فضلا مطرح کرد و بعد در ایران آن سخنان بصورت جزوه و کتاب میان انقلابی ها و اندیشمندان داخل و خارج ایران منتشر شد!
چه کسی گفته، و به چه سندی می فرمایید ساختار ج. ا. ا. کپی برداری از فرانسه و غرب است؟!! با شعار و بدون سند که نباید چیزی گفت و تهمت زد آنهم به امام راحل و شهیدان مان همچون بهشتی و باهنر و آیت و… این مرام، گناه بزرگی است…
ابتدا نهضت آزادی پیش نویس قانون اساسی را نوشت که با عقیده و فرهنگ امام خمینی و یارانش بسیار در تضاد بود لذا امام ره قبول نکردند و مجلس خبرگان به مدیریت و تلاش شهید بهشتی و یارانش با هدایت های امام خمینی قانون اساسی ج. ا. ا. را آماده کردند که امام آنرا قبول کرد و اکثریت مردم فهیم ایران نیز در ایران و خارج به آن رای دادند! دشمنان امام و شهید بهشتی در آن زمان که دیدند تیرشان به سنگ خورده، شایعه کردند بهشتی، از غرب کپی برداری کرده!! یعنی کاری که خودشان کرده بودند! هرچند هیچگاه هم دلیلی نیاوردند! حالا شما از گرد راه نرسیده، مانند 43 سال قبل رگبار تهمت را روانه می کنید! چرا؟
2. باز بدون استناد و دلیل فرموده اند: ساختار حکمرانی ما برگرفته از تفکرات مونتسکیو و تفکرات فراماسونری جهانی در قرون اخیر میباشد!!
یعنی امام خمینی ره و امثال شهید بهشتی و شهید باهنر و آقای خامنه ای و مرحوم پرورش و شهید آیت تفکر قرآنی را کنار گذاشتند و به دامان منتسکیو و فراماسون ها پناه آورده اند! با این سخنان گستاخانه چه کسانی را شاد می کنید و دل چه کسانی را می سوزانید؟ شهید سلیمانی هم این عقیده را داشت؟
3. گفته اند: “بهعنوان ولی فقیه، با بصیرت و شناختی که از افرادِ همراه انقلاب و مُتبحّر دارند، در تحت نظر و مدیریتِ خودشان، فردی را بهعنوان والی و حکمران، برای اداره کشور انتخاب کنند”
پس نقش مردم چه میشود؟ و امتحانی که باید در محضر خدا بدهند چه؟ این حرف بظاهر زیبا و فریبنده آیا مورد تایید رهبری هست؟ بله دگر اندیشان ضد انقلاب بسیار سعی دارند این ساختار و دژ محکم را بشکنند و مدام ساختار جدیدو… طرح میکنند!! در این زمانه بعد از نظام ولایت فقیه ، حضرت امام ره نظام ولایت مطلقه فقیه را مطرح کردند!
4. نوشته اند: “تا چند سال بعد، رژیم صهیونیستی از بین خواهد رفت و این کلام اقتضا دارد تا کشور برای نابودی اسرائیل، این اُمالفساد و غده سرطانی، آماده باشد”
مثل اینکه در ایران نیستید! سالهاست رهبری برنامه ریخته و سردار سلیمانی ها و سردار قاآنی ها و سردار سلامی ها و سرداران بزرگ را تربیت می کند و دور اندیشی ایشان در ساخت موشک و پهباد و… همچنین تنگ کردن محاصره اسراییل از برکات این رهبر الهی است…
امید است خدا به همه عاشقان و سربازان انقلاب از جمله شما و بنده حقیر رحم کند و توبه مان دهد تا عاقبت بخیر شویم انشاء الله
یکی از مهمترین خوش خدمتیهای برخی روشن فکران دینی درجوامع مذهبی در جهان اسلام این بوده است که اسلام را همردیف اندیشه های فلاسفه مغرب زمین ازجمله اندیشه مونتسکیو وجریان دموکراسی لیبرالی معرفی مینمایند درحالیکه هم به لحاظ عقلی و هم به لحاظ تجربی در تاریخ حکومتهای دموکراتیک نشان داده میشود که این نوع از حاکمیت جز یک شوخی تلخ و دروغ بزرگ نبوده ونیست واساسا دموکراسی به این شیوه که در جهان رایج و تدریس میشود هرگز نتوانسته کرامت انسانی که هیچ حتی نازل ترین حقوق انسانی را تامین نماید الا اینکه درمقاطعی کوتاه برای اندک جماعتی ان هم به قیمت بهره مندی یک درصد مرفه درقبال ۹۹ درصد جامعه تحت فشار .
گواه این مدعای حقیر تضاهرات وقیامهای پی درپی مردم جهان غرب بویژه امریکا و فرانسه بعنوان مهمترین مدعیان جهان دموکراسی است شنبه های اخرهفته درفرانسه و قیام ۱/۹۹ درجریان قیام وال استریت وتظاهرات چندین ماهه اخیر در امریکا وانگلیس علیه نظام سرمایه داری همگی مبین اعلام پایان دوران اینگونه حاکمیت زور و سرمایه است .
حالا دراین میان چقدر احمقانه جلوه مینماید که اخرین مکتب الهی و بزرگترین شخصیت الهی تاریخ بشریت را بخواهند با این جریان منحوس که تحت ایدیولوژی جریان طاغوت بنیانگذاری و سازماندهی شده مقایسه نموده و به این کشف خود نیز مباهات نموده واسلام را به این جهت دین متمدنانه معرفی نمایند درحالیکه از ریشه این قیاسها باطل و بی اساس است .
پرواضح است هرکس دست به چنین کاری بزند یا اسلام را بخوبی نمیشناسد یا دموکراسی و یا هردو .
اگر سنت حسنه امر به معروف درقالب برگذاری کرسی های ازاد اندیشی آنگونه که رهبر معظم انقلاب فرموده اند بشکل ریشه ای درجامعه پا میگرفت جریانهای الهادی دراندیشه های مردم هرگز همطراز جریان الهی قرار نمیگرفت زیرا ارزشهای اسلام درمعارف قران اهل و بیت مستور است محرم راز و جان میطلبد تا این گنجهای زیبا را استخراج نموده به جهان اندیشه عرضه نماید .
آنگونه که علمای صالح این دین در گذشته و حال با زحمات فراوان تلاش کرده انها را به جهانیان معرفی نموده اند باید تلاش شود تا این معارف عالیه ضمن نو شدن و بروز شدن درگفتمانهای حاکمیتی و سیاست گذاری وجهان سیاست مداران با زبان نو و شیوه های نوین مطرح شود تا فاصله های نجومی بین این دو اندیشه عیان گردد .
بعنوان مثال در برخی کتب امده اند و جریان بیعت با امیرالمومنین ع را همردیف انتخابات در دموکراسی معرفی نموده اند و یا حقوق بشر را با حق الناس منطبق دانسته اند و یا تعقل دراسلام را همردیف تفکر دراندیشه مغرب زمین گرفتند ویا اصل شوری را با حاکمیت خرد جمعی قیاس گرفته و مدعی هستند کهاسلام هم مانند دموکراسی است و میتواند درجامعه به نوعی همان مسیر را دنبال و پیامدهای دموکراسی را دربر داشته باشد در حالیکه خوداین امر یکی از مصادیق تهاجم فرهنگی براندیشه اسلامی وظلم به آن میباشد
.
لازم بذکر است که دراسلام تعقل با تفکر فرق دارد تفکر بمعنی حرکت مغز از مجهول به معلوم میباشد اما تعقل تشخیص امر حق از باطل میباشد و برای این امر الزاما اول باید ملاک حق را که خداوند است شناخت وسپس تعقل را معنی ودنبال کرد .لذا تعقل یک گذاره دینی است که در نوع بشر بعنوان پیامبر درون بصورت ابزار فطرت بودیعه نهاده شده. ازاین نوع خلط بحث در جهان اندیشه اسلام بسیار دیده شده که متاسفانه از دید اندیشمندان این حوزه مغفول مانده و لذا برخی روشن فکران کم مایه بخود این اجازه را داده اند که بخواههند این دومسیر متضاد را با هم یکی دانسته و گمان کنند میتوانند با سوار شدن برکشتی دموکراسی غرب راه نجات الهی را دنبال کنند و جماعتی را به انحراف و نتایج غیر قابل جبران کشانند .
خدا عاقبت همه مارا براه مستقیم ومرضی رضای حقتعالی قراردهد انشالله
سلام علیکم کلیه مطالب فوق را خواندم بسیار آموزنده و دلنشین و همراه با آموزه های معرفت و معاد هست . اما باید کرمها و امراض و بلایای درونی را شناخت و سریعا در جهت رفع و مداوا و چاره اندیشی و جایگزینی سالم و مفید تلاش عاجل کرد وگرنه بنیان و ستون این انقلاب ، آلوده به ویروس و خوره ای بس جانگداز و غیرقابل جبران خواهد شد . همانطور که حضرت امام خامنه ای ره و جناب آقای رییسی سیدبزرگوار و بت شکن فساد و شهید والامقام سردار دلها حاج قاسم عزیز شروع کردند و ثابت کردند. موفق و موید و منصور باشید زیر سایه الله و پرچم حضرت قائم ، ص