سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / شب های پیشاور (19)/ اشاره به اعمال ننگین تراکمه، خوارزمیان، ازبکان و افاغنه با ایرانیان

شب های پیشاور (19)/ اشاره به اعمال ننگین تراکمه، خوارزمیان، ازبکان و افاغنه با ایرانیان

مقدمه

در این مجموعه سعی شده است که مناظره ی سید محمد اشرفی شیرازی معروف به سلطان الواعظین که از علمای شیعه ی قرن چهاردهم بوده است با دو نفر از عالمان حنفی مذهب افغانستان بیان شود.

در مناظره از سلطان الواعظین با عنوان (داعی) و از عالم اهل تسنن با عنوان (حافظ) یاد شده است. طرف صحبت در این ده شب رسما حافظ محمد رشید بوده و گاهی هم دیگران با اجازه  وارد صحبت شده اند.

هر کدام از این مطالب مربوط به یک پرسش و پاسخ از حافظ و داعی است.

شب های پیشاور (19)/ اشاره به اعمال ننگین تراکمه، خوارزمیان، ازبکان و افاغنه با ایرانیان

 

حافظ: از جناب عالی انتظار نداشتیم که روی مطالب کذب و دروغ که ابداً در عالم، وقوع پیدا ننموده، تحریک احساسات فرمایید.

 

داعی: اشتباه فرمودید تصور نمودید که داعی بدون برهان، آن هم در هم چه مجلس باعظمتی نسبت بی جایی به برادران مسلمانان خود بدهم. گذشته از آنچه من باب نمونه، عملیات قضات و علمای اهل تسنّن را با فقهای بزرگ شیعه به عرض رسانیدم، اگر به تاریخ حالات تراکمه و خوارزمیان و ازبکیان و افاغنه و حملات مکرّر آنها به ایران مراجعه کنید، خواهید فهمید حق به جانب داعی است، بلکه از عملیات آنها با جامعه شیعیان خجالت خواهید کشید که هر وقت توانستند و اوضاع ایرانیان را در اثر جنگ‌های خارجی یا اوضاع داخلی دگرگون دیدند، حملات شدیدی به شمال شرق ایران نموده و گاهی تا خراسان و نیشابور و سبزوار، حتی یک مرتبه در زمان شاه سلطان حسین صفوی تا اصفهان آمده و اطراف آنها را مورد تاخت و تاز قرار داده و از هیچ نوع عمل منافی عفّت و انسانیت و اسلامیت خودداری ننموده و بعد از قتل و غارت و آتش زدن اموال بیچارگان شیعه و هتک حرمت نوامیس آنها جمعیت بسیاری را به اسارت برده و مانند اسرای کفار در بازار جهان به فروش رسانیدند.

چنانچه ارباب تواریخ می‌نویسند، در شهرهای ترکستان زیاده از صد هزار شیعه به فروش رفته، مانند غلامان کفّار، بلکه بدتر، با آنها به سختی معامله و رفتار می‌نمودند. این نوع عملیات را فقط به حکم و فتوای علمای خود مورد عمل قرار می‌دادند.

 

تجاوزات خان خیوه به ایران و فتاوای علمای اهل تسنن به قتل و غارت شیعیان

حافظ: این قبیل جنگ‌ها و حملات سیاسی بوده و ربطی به فتاوای ارباب مذاهب نداشته.

 

داعی: نه چنین است. این قبیل حملات و قتل و غارت‌ها و هتک نوامیس در اثر فتاوای علماء و قضات اهل تسنّن بوده؛ چنانچه در اوایل سلطنت مرحوم ناصرالدین شاه قاجار و صدارت میرزا تقی خان امیر نظام که لشکریان ایران

گرفتار غایله خراسان و فتنه سالار بودند، فرصتی به دست امیر خوارزم محمد امین خان ازبک معروف به خان خیوه (خوارزم) افتاده، با لشکر بسیار حمله به مرو و خراسان نمود و بعد از قتل و غارت و خرابی فراوان، جمع کثیری را به اسارت برد.

بعد از خاتمه امر، سالار دولت به فکر خان خیوه و سرکوبی آن افتاد، به تدبیر مرحوم امیر نظام، صدر اعظم مقتدر و مدبّر ایران اول از در استمالت در آمدند.

مرحوم رضا قلی خان هزار جریبی (لله باشی) متخلّص به هدایت را که از اکابر دانشمندان دربار ایران بود، به رسالت نزد خان خیوه فرستاد که شرح آن بسیار مفصّل است و مقتضی گفتار ما نیست.

شاهد عرضم آن است که وقتی مرحوم هدایت به ملاقات خان خیوه رسید، ضمن بیانات خود گفت: عجب است که اهالی ایران به هر یک از ممالک خارجه از روم و روس و هند و فرنگ روند با عزت بمانند و با عافیت باز آیند، الاّ در حدود بلاد شما که بستگان شما به قتل و نهب و غارت و اسارت اهل اسلام و فروش آنها مانند بردگان کفّار، ساعی بوده و اقسام خواری‌ها به آنها بنمایند، حال آنکه همگی مسلمان و اهل یک قبله و یک کتاب (قرآن مجید) و یک پیغمبر و معتقد به یک خدا هستند؛ چرا چنین رفتار می‌کنند؟

خان خیوه در جواب گفت: از حیث سیاست، ما تقصیری نداریم، ولی از حیث مذهب، علماء و مفتیان و قضات بخارا و خوارزم فتوا می‌دهند و می‌گویند شیعیان چون رافضی و کافر و اهل بدعت اند سزای آنها همین است؛ پس قتل آنها و اخذ اموال و نهب و اسر کفّار، لازم و واجب است.

چنانچه شرح این قضایا مفصّلاً در تاریخ «روضهْ الصفای» [۱] ناصری و «سفارت نامه خوارزم» [۲]، چاپ تهران، تألیف مرحوم رضا قلی خان هدایت ثبت است.

 

 

فتاوای علمای اهل تسنّن به قتل و غارت شیعیان و حملات عبدالله خان ازبک به خراسان

و نیز در زمانی که عبدالله خان ازبک شهر خراسان را محاصره نموده بود، علمای خراسان شرح مفصّلی به عبدالله خان نوشتند و اعتراضات به عملیات آنها نمودند که چرا در مقام قتل و غارت و هتک حرمت گویندگان «لا اله الا الله، محمد رسول الله» و پیروان قرآن و عترت رسول الله صلی الله علیه وآله بر آمده اید، در حالتی که اسلام اجازه نداده حتی این نوع عملیات را به کفّار هم وارد آورید.

عبدالله خان، نامه علما و اهالی مشهد را داد به علما و قضات سنّی که همراه او بودند، تا جواب بدهند. آنها جواب مفصّلی دادند و علمای مشهد هم جواب آن جواب را از مشهد دادند و آنها را مجاب نمودند (شرح آن نامه‌ها که در ناسخ التواریخ ثبت است بسیار مفصّل می‌باشد). شاهد مطلب آن است که علمای سنّی ازبک ضمن نامه نوشتند چون شیعیان رافضی و کافرند، خون و مال و حرمت آنها بر مسلمین مباح است.

 

 

رفتار امرای افاغنه با شیعیان افغانستان

و اگر بخواهم فقط شرح عملیات افاغنه اهل تسنّن را در ادوار ماضیه،

مخصوصاً در دوره زمامداری و ریاست امیر دوست محمد خان وکهندل خان و شاه شجاع الملک و عبدالمؤمن خان و امیر عبدالرحمان خان و امیر حبیب الله خان را با جماعت شیعیان در کابل و قندهار و هرات و اطراف آنها و کشتارهایی که از خواص و عوام، حتی اطفال بی گناه آنها نمودند ذکر نمایم، خجالت آور و از حوصله مجلس خارج است. گمان می‌کنم خود آقایان در طول تاریخ، بهترین ناظر فجایع اعمال آنها بوده اید و آقایان محترم قزلباش‌های با شهامت در هندوستان، مخصوصاً در پنجاب، نمونه بارزی از آثار ظلم افاغنه اند که ناچار جلای وطن اختیار نموده و در پنجاب هند متواری شدند و سکونت اختیار نمودند.

ارباب تواریخ تمام این وقایع را ثبت نموده و برای قضاوت به دست نژاد آتیه داده اند که از جمله آن وقایع دلسوز، واقعه سال ۱۲۶۷ هجری قمری است که در روز جمعه عاشورای آن سال، شیعیان قندهار در امام باره‌ها (حسینیه ها) جمع و سرگرم عزاداری برای عترت طاهره و ذراری پاک پیغمبر و سبط اعظم رسول الله صلی الله علیه وآله بودند. دفعتاً بی خبر سنّی‌های متعصّب با انواع اسلحه ریختند در امام باره و جمع کثیری از شیعیان بی دفاع، حتی اطفال آنها را به فجیع ترین وضعی به قتل رسانیدند و اموالشان را به تاراج بردند.

سال‌ها گذشت که شیعیان با ذلّت و حقارت زندگی می‌نمودند و آزادی عمل نداشتند، حتی روزهای عاشورا دو سه نفری در ته سردابها برای ریحانه رسول الله و مقتولین و مظلومین وقعه کربلا عزاداری می‌نمودند. [3]

 

تقدیر از امیر امان الله خان

من می‌توانم در این مجلس از طرف خود و عموم علماء و وعّاظ و مبلّغین، بلکه جامعه شیعیان از اعلی حضرت امیر امان الله خان، پادشاه فعلی افغانستان تشکّر نمایم که از زمان زمامداری و رسیدن به مقام سلطنت افغانستان، نفاق سنّی و شیعه را از میان برداشتند و آزادی کامل به همه دادند که بیچاره شیعیان موحّد مظلوم بعد از سالها کشتار دادن و بی خانمان و فراری بودن، روی آسایش و آزادی به خود دیدند. خداوند او را از گزند زمانه و شرّ تحریکات بیگانگان برای حفظ حوزه مسلمین مصون و محفوظ بدارد.

از قراری که می‌شنوم، دولت استعماری انگلستان برای دفع این پادشاه مهربان، تحریکات عجیبه می‌نماید. بر عموم مسلمانان (سنّی و شیعه) لازم است که برای حفظ و نگهداری چنین سلطان جوان بخت، فهمیده و مهربان، وطن دوست و اسلام خواه، در مقابل بیگانگان کوشا باشند و تحریکات آنها را بلااثر گردانند. [4] آقایان به تاریخ ناظر شوید، ببینید درهمین هندوستان، در اثر جنگ‌های سنّی و شیعه به تحریک بیگانگان چه خونها ریخته شد و چه علمای با فضل و تقوا و مؤمنین پاک دامن، قربانی هوسبازی جهّال شدند. [5]

شهادت شهید ثالث

یکی از صحنه‌های ملال انگیز این وقایع شوم قبرستان «اکبر آباده آگره» است که در همین سفر وقتی به آنجا رفتم، خدا می‌داند چقدر متأثّر شدم از حماقت و جهالت‌های مردمان متعصّب، مخصوصاً وقتی مشرّف شدم به زیارت قبر فقیه اهل بیت طهارت، عالم باورع و تقوا، نابغه دهر، پاره تن رسول الله صلی الله علیه وآله قاضی سید نور الله شوشتری قدّس الله تربته – که یکی از قربانی‌های تعصّب و عناد ملّت اسلامی بوده – که در سال ۱۰۱۹ هجری در اثر سعایت علمای بزرگ آن زمان، به تهمت رفض و تشیع به امرجهانگیر مغول، پادشاه متعصّب [و] جاهل هندوستان در سن هفتاد سالگی به دست خود علمای سنّی شربت شهادت نوشید.

خود می‌دانید الی الحال، قبر آن سید بزرگوار و عالم جلیل القدر مزار مسلمین شیعه در آگره می‌باشد و روی سنگ قبرش (که از مرمر است) دیدم با سنگ سیاه نقش شده است:

ظالمی اطفاء نور الله کرد

قرّهْ العین نبی را سر برید

سال قتلش حضرت ضامن علی

گفت نور الله سید شد شهید (۱۰۱۹)

 

حافظ: شما بی جهت ما را مورد حمله قرار می‌دهید. البته از زیاده رویها و افراط کاری‌های جهّال و عوام و عملیات آنها هم – که بیان نمودید – حقیر خیلی متأثّر هستم، ولی اعمال شیعیان هم خود کمک یار می‌شود و آنها را تحریک بر این اعمال می‌نماید.

 

داعی: چه اعمالی از شیعیان صادر می‌شود که موجب قتل [و] نهب و هتک نوامیس باید بشود.

 

حافظ: روزی هزاران نفر در مقابل قبور اموات ایستاده و از آنها طلب حاجات می‌نمایند. آیا این رفتار شیعیان، مرده پرستی نیست؟ چرا علماء، آنها را منع نمی نمایند که به نام زیارت مردگان، میلیون‌ها نفر در مقابل آن قبور، صورت روی خاک گذارده، سجده نموده، مرده پرستی کنند و بهانه به دست مردمان پاک داده که افراط در اعمال نمایند و عجب اینکه جناب عالی نام این اعمال را توحید گذارده و این قبیل اشخاص را موحّد می‌خوانید.

 

 

پایان قسمت نوزدهم
ادامه دارد…

 

 

 

……………..

[۱]: روضهْ الصفا، رضا قلی خان هدایت، ۱۵/۸۵۴۱، ذکر ملاقات و مقالات با محمد امین خان ازبک.

 

[۲]: سفارتنامه خوارزم، ص۶۶.

[3]: در این زمینه به همت مجمع جهانی شیعه شناسی کتابی با عنوان «شیعیان افغانستان» تألیف شده است که در آن به تاریخ شیعیان آن و مظلومیت‌های آنها پرداخته شده است. (محقق)

[4]: متأسّفانه تحریکات بیگانگان، عاقبت کار خود را نمود [و] با ایجاد انقلاب‌های داخلی، اسباب سقوط آن پادشاه فعّال و خدمتگزار به اتحاد مسلمین را فراهم و از سلطنت برکنار نمودند. (مؤلف)

[5]: درباره مظلومیت بخشی از شیعیان هند کشمیر کتابی با عنوان «شیعیان کشمیر» تألیف شده است که در آن شرح حال شیعیان و بزرگان آن سامان شده و پرده از تاریخ و مظلومیت تشیع در آن کشور برداشته است. (محقق)

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

جنایات وحشیانه، نظامیان اشغالگر آمریکا در حق مردم افغانستان

ويدئو/ جنایات وحشیانه آمریکا

تاکید بر شناسایی عاملان حمله به شیعیان افغانستان

مجازات عاملان حمله تروریستی به نمازگزاران شیعه در استان هرات

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.