ماجرای خواب همسر شهید مدافع حرم، حمید سیاهکالی مرادی
«یک شب نزدیکیهای اذان صبح خواب دیدم که حمید گفت: «خانوم خیلی دلم برات تنگ شده، پاشو بیا مزار» معمولاً عصرها به سر مزارش میرفتم ولی آن روز صبح از خواب که بیدار شدم راهی گلزار شدم، همین که نشستم و گلها را روی سنگ مزار گذاشتم
دختری آمد و با گریه من را بغل کرد، هقهق گریههایش امان نمیداد حرفی بزند، کمی که آرام شد گفت: «عکس شهیدتون رو توی خیابون دیدم، به شهید گفتم من شنیدم شماها برای پول رفتید، حق نیستید، باهات یه قراری میزارم، فردا صبح میام سر مزارت، اگر همسرت رو دیدم میفهمم من اشتباه کردم، تو اگه بحق باشی از خودت به من یه نشونه میدی.»
برایش خوابی را که دیده بودم تعریف کردم، گفتم: «من معمولاً غروبها میام اینجا، ولی دیشب خود حمید خواست که من اول صبح بیام سر مزارش.»
فرزانه سیاهکالی مرادی همسر شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی
شهید سیاهکالی در سال ۸۹ به کربلا رفت، در سال ۹۱ عقد کردیم، در پاییز سال ۹۲ ازدواج و سرانجام در سال ۹۴ به شهادت رسید
شهید حمید سیاهکالی مرادی متولد ۱۳۶۸ قزوین و کارشناسی رشته حسابداری بود. در سال ۱۳۹۱ با فرزانه سیاهکالی مرادی ازدواج کرد. این شهید بزرگوار در پنجم آذرماه سال ۱۳۹۴ پس از رشادت های فراوان در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) در نبرد با تروریستهای تکفیری داعش در سوریه به شهادت رسید.
کتاب«یادت باشد» روایتی عاشقانه از زندگی دو جوان دهه هفتادی است، ماجرای آشنایی و زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی و همسرش اکنون به عنوان عاشقانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم شناخته می شود
کتاب یادت باشد،زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکلی مرادی
خوب شهیدی بود هم ظاهرش هم باطنش
من با یاد شهدا زندگی میکنم.خدا کنه همه ی جوونای ایران هم دخترا هم پسرا شهدا را الگوی خودشون قرار بدن.
کاش سبک زندگی همه مثل اینها بود
دنیا بهشت میشد…
مرا عهدی است با جانان، که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را، چو جان خویشتن دارم
کتاب رو خوندم و کلی باهاش گریه کردم و کلی هم ازش درس یاد گرفتم، واقعا عالی بود، انشالله خدا کمک کنه بتونیم مثل شهدا پاک زندگی کنیم و پاک از دنیا بریم.
خیلی دلم میخواد همسرشون رو از نزدیک ببینم ویا تلفنی باهاشون صحبت کنم…ایشون و شهیدبابایی رفقای شهید من هستن
انشالله منم بتونم مثل این عزیزان پاک زندگی کنم و پاک از دنیا برم