سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / معرفت / شورای نویسندگان / نورالله (4)؛ جایگاه شناسی و چیستی نورالله

نورالله (4)؛ جایگاه شناسی و چیستی نورالله

بسم الله الرحمن الرحیم

در ادامه مطالب آشنایی با نورالله، ذیل آیه 8 سوره صف، مطالبی خدمت عزیزان ارائه گردید. در ادامه به بحث جایگاه شناسی و چیستی نورالله می‌پردازیم:

جایگاه شناسی نورالله: نورالله (در آیه 8 صف) هر چه هست به تبع آن در آیه بعدی یعنی آیه 9 سوره صف، بحث الهدی و دین الحق مطرح می‌شود. از نورالله در مقام تنزیه، اگر بخواهیم صحبت کنیم: نورالله، دین نیست، چون واژه دین در آیه بعد آمده است. نورالله، قرآن نیست، چون قرآن کامل است، خداوند درباره نورالله می‌فرماید:  وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ خداوند نورش را تام می‌کند. نور قرآن از ابتدا تا انتها یکسان است. پس نورالله نه دین است، نه قرآن است. نورالله چیست؟ برای اینکه نورالله را پیدا بکنیم، خوب است یک سری به سوره توبه بزنیم آیه 40 ارتباط نورالله و کلمۀ‌الله را جستجو کنیم. بحث در زمینه نورالله در سوره صف زیاد است در طی چند دقیقه کوتاه، نورالله را در سوره توبه مطرح کنیم. بیش از این، فعلا فرصت نمی کنیم.

در آیه 40 سوره توبه، ماجرا چیست؟ در زمان هجرت رسول الله(ص) حضرت به همراه یک نفر آمدند جلو، وسط راه به یک غار رسیدند، غار ثور، رفتند داخل غار، دشمنان داشتند تعقیب می‌کردند، آمدند رد پای حضرت را دنبال کردند تا رسیدند به غار، خداوند یک عنکبوت را مأمور کرد به سرعت جلوی دهنه غار، تار بتند، دشمن‌ها آمدند گفتند رد پا به غار می‌رسد، برویم داخل غار، یکی گفت: اینجا که تار عنکبوت جلویش بسته شده اگر کسی رفته باشد تار عنکبوت باید پاره شده باشد! یکی می‌گوید برویم، یکی می‌گوید نرویم، در نهایت خداوند آنها را منصرف می‌کند و آنها به رسول الله(ص) دست پیدا نمی‌کنند، همراه حضرت خیلی نگران بوده است، رسول الله(ص) به آن همراه‌شان می‌فرمایند که  لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا [توبه 40] نگران نباش، خدا با ماست،  فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكینَتَهُ عَلَیهما؟! آیا درست خواندیم!  فَأَنْزَلَ اللَّهُ خدا نازل کرد، سکینه‌اش را، یعنی یک نوع آرامش خاص را فقط بر رسول الله(ص) یعنی خداوند به آن فرد همراه رسول الله(ص) محبت نکرد، و  وَ أَیّدَهُ رسول الله(ص) را تأیید کرد  بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها به وسیله لشگریانی که دیده نمی‌شدند،  وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذینَ كَفَرُوا السُّفْلى‌‏ خداوند مقوله کافران را به زیر کشید.  وَ كَلِمَةُ‌اللَّه هِی الْعُلْیا کلمۀ‌الله را بالابرد! آیا درست معنا کردیم؟! کلمۀ‌الله پیوسته در اوج هست، چرا؟ چون  وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَكیمٌ، خداوند از باب عزیز و حکیم بودنش این کار را کرد.

 وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ [منافقون 8] از باب العزیزش کلمۀ‌الله را عزت داده است، از ازل عزت داده است، در اوج هست و به خاطر همین العزیز، کافران را در عمق می‌برد، درباره  كَلِمَةَ الَّذینَ كَفَرُوا السُّفْلى‌‏ بحث داریم که مطرح نمی‌کنیم.

اما درباره كَلِمَةُ‌اللَّه هِی الْعُلْیا: جایگاه کلمۀ‌الله چیست؟ کلمۀ‌الله در آیه 40 سوره توبه، چه مشخصاتی دارد؟

1- وقتی می‌گوییم كَلِمَةُ‌اللَّه یعنی ما با یک کلمه مواجه هستیم یک مقوله‌ای که کلمه‌ای است، کلمه یعنی مجموعه، چون گفتیم کلمه، یعنی شجره‌ای است، چرا؟ چون طبق آیه 24 سوره ابراهیم ع، کلمات شجره‌ای هستند، درختی هستند، كَلِمَةً طَیبَةً كَشَجَرَةٍ طَیبَةٍ [ابراهیم 24] پس وقتی گفته می‌شود کلمۀ‌الله ما با یک درخت، با یک درختواره سر و کار داریم، همین که گفته می‌شود کلمۀ‌الله، یعنی صد در صد این کلمه درختواره‌ای، منسوب به خداست، این کلمه علیا است. در بالاترین موقعت‌ها است چون گفته شده  كَلِمَةُ‌اللَّه هِی الْعُلْیا، اصل یا تنه این درخت در بالاترین قسمت‌های عوالم است، اما شاخه‌های آن آمده در آسمان عالم منتشر شده است،  أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ اصلش ثابت است، اما کجا؟ در آن بالا بالاها. چون گفته شده که اصلش، این درخت علیا است، در بالاترین جاها هست. در انتها فرمود:  وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَكیمٌ یعنی از باب عزیز و حکیم بودنش خدا این کار را کرده است. نقطه مقابل کلمۀ‌الله، کلمه کافران است، در آیه 40 سوره توبه فرمود وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذینَ كَفَرُوا السُّفْلى‌‏ وَ كَلِمَةُ‌اللَّه هِی الْعُلْیا این دو کلمه در مقابل همدیگر هستند، کلمۀ‌الله یک کلمه مثبت است، می‌شود کلمه طیبه. در مقابلش کلمات منفی چه هستند طبق آیه 26 سوره ابراهیم:  وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبیثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبیثَةٍ [ابراهیم 26] کلمه کافران هم یک کلمه خبیثه است، مانند یک بوته بی خودی است، از خصوصیاتش چیست؟  اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ یک توده خاکی که روی بیابان هست ثبات ندارد، باد بیاید توده خار غلت می‌خورد و به اینطرف و آنطرف می‌رود. مزاحمت دارد. اگر به زمین هم چسبیده باشد به راحتی کنده می‌شود و می‌رود اینطرف و آنطرف، فقط شما باید مواظبت بکنی که به شما اصابت نکند، مقوله‌ای با این مشخصات و این جایگاه در آیه 40 توبه دارد صحبت می‌شود. چه چیزی در سوره توبه دارد مطرح می‌شود که خداوند به آن می‌فرماید کلمۀ‌الله، یک چیزی در سوره توبه دارد مطرح می‌شود که خداوند می‌فرماید این کلمۀ‌الله است. یعنی مجموعه است، یک شیء تک نیست، یک مجموعه است. درخت‌گونه است، تنه دارد، شاخه‌ها دارد، علیا است، از بالاترین نقاط عالم، در بالاترین نقاط قرار داده شده است، شاخه هایش در آسمان عالم است، کلمۀ‌الله فقط منسوب به خداست متعلق به کس دیگری نیست. با دیگر مشخصاتی که مطرح شد این چیست؟ خدایا منظورت چیست؟ نوع سؤال را ببینید. خدایا! تو فرمودی کلمۀ‌الله، یعنی چیزی با این جایگاه، با این مشخصات، چه چیزی را می‌خواهی بفهمانی. برای اینکه بخواهیم مفهومی در سوره توبه را پیدا بکنیم که حاکی از جایگاه و مصداق کلمۀ‌الله باشد چکار کنیم؟

1- در همین سوره خدا باید توضیح داده شده باشد. توضیح کلمۀ‌الله را نرویم ده تا سوره دیگر پیدا کنیم. در همین سوره.

2- درآیات قبل بگردیم، دنبال چه چیزی؟ دنبال مفهومی، دنبال مقوله‌ای که آن مشخصات کلمۀ‌الله را داشته باشد. آیا در آیات قبل توضیح داده شده است؟ آیا در آیات بعد توضیح داده شده است؟ در آیات قبل جستجو می‌کنیم، آیه به آیه عقب می‌رویم. از آیه 40 به سمت عقب می‌رویم، آیا مصداق کلمۀ‌الله «الهدی» و «دین الحق» است؟ که در آیه 33 است. از آیه 40 که به عقب می‌رویم، ابتدا به آیه 33 می‌رسیم. آیه قبل‌تر آن، آیه بعد از آن، آیه 32 سوره توبه، آیا مصداق کلمۀ‌الله، نورالله است که در آیه 32 آمده است. تا ابتدای سوره که می‌رویم آیه دیگری پیدا نمی‌شود که این جامعیت را داشته باشد، اینقدر بزرگ و عالی باشد که بشود گفت ممکن است مصداق کلمۀ‌الله باشد. در آیات بعد جستجو می‌کنیم، می‌رسیم به آیه 48 سوره توبه، کلمۀ‌الله در کدام آیه بود؟ آیه 40 سوره توبه، به سمت آیات بعد می‌رویم. اولین آیهای که جلب توجه می‌کند آیه 48 توبه است. آیا منظور از کلمۀ‌الله، امر الله است؟ می‌رویم به آیات بعد‌تر، می‌رسیم به آیه 94 و 105 توبه.  عالِمِ الْغَیبِ وَ الشَّهادَةِ در هر دو آیه این موضوع آمده است، آیا منظور از کلمۀ‌الله «عالم الغیب و الشهاده» است؟ آیات دیگر این مشخصات را ندارد، از بین 129 آیه سوره توبه شما به همین چند آیه می‌رسید که احتمالاً یکی از اینها مصداق کلمۀ‌الله باید باشد. ببینید! کلمۀ‌الله چیزی است که باید در همین سوره توبه توضیح داده شده باشد. کلمۀ‌الله چیزی است با این لیست مشخصات و جایگاه شناسی. اینها را در آوردید، حالا می‌روید داخل سوره می‌گردید. به سرعت، در آیات قبلی به دو سه مورد برخورد می‌کنیم، در آیات بعد هم به دو سه مورد. 2 مورد در آیات قبل و 2 مورد هم در آیات بعد، محدوده جستجو بسیار کوچک می‌شود، در بین چهار تا آیه شما باید بگردید. روش را ببینید؟ به سرعت می‌آیید جلو. لیست مشخصات را دارید، لیست جایگاه شناسی را دارید، یکی یکی در این آیات می‌گذارید، به چه چیزی می‌رسید؟ می‌گویید تنها بحثی که در سوره توبه، مشخصات آن با «کلمۀ‌الله» همخوانی دارد «نورالله» است. روش استدلال را عنایت داشته باشید، روش رسیدن به موضوع را عنایت داشته باشید. مصداق یک بحث را در یک سوره چگونه پیدا می‌کنیم؟ در سوره صف چکار کردیم؟ مصداق العزیز و الحکیم را، چه نوع عزتی، چه نوع حکمی، چطور آمدیم در سوره توبه رسیدیم به نورالله؟ چگونه مصداق کلمۀ‌الله را جستجو کردیم و رسیدیم به نورالله؟ در سوره صف از العزیز و الحکیم به نورالله، در سوره توبه از کلمۀ‌الله به نورالله رسیدیم.

پس کلمۀ‌الله همان نورالله است:  كَلِمَةُ‌اللَّه هِی الْعُلْیا، شما می‌توانی به جای آن بگویی: نورالله هی العلیا، از این به بعد دیگر می‌توانید کلمۀ‌الله را تحت عنوان نورالله توضیح بدهید. پس کلمۀ‌الله درختی است که تنه‌اش نورالله است. شاخه‌های زیادی دارد، تمام شاخه‌هایش هم نورانی هستند، در مجموع هم به آن گفته می‌شود نورالله. اصلش نورالله است، مجموعش هم نورالله است، همه‌اش نورانی است، شاخه‌های متعدد دارد، یکی از شاخه‌هایش «الهدی» است، یکی دیگر از شاخه‌هایش «دین حق» است. یهود و نصارا با نورالله مشکل داشتند، آنها می‌دانستند که نورالله همان کلمۀ‌الله است، آنها می‌دانستند که کلمۀ‌الله پایین آمده است. در زمانه موسی  ع دیدند یک رگه‌ای از نورالله، در نور دست موسی ع آمده بود، نتوانستند بربتابند، در زمان عیسی ع رگه‌ای از نورالله از طریق عیسی ع، از درون وجود عیسی ع به صورت روح القدس جریان داشت، مسیحی‌ها نتوانستند بربتابند. یهود در آن زمان نتوانست بربتابد، دنبال کشتن عیسی ع بودند. در صدر اسلام دیدند کل این نورالله در قالب این آقای بزرگوار فرود آمده است، وصل به این آقای بزرگوار است، شکل و شمایل این آقای بزرگوار را در ید بیضاء دیده بودند. در نور دست موسی  ع بارها دیده بودند، بارها دیده بودند، بارها این آقای بزرگوار در نور دست موسی ع با آنها صحبت کرده بود، اینقدر صحبت‌ها طولانی بود که نقاشی‌اش را کشیده بودند، اگر خالی روی صورت مبارک حضرت بود، آن را دیده بودند و کشیده بودند. تمام مشخصات چهره را می‌دانستند. علاوه بر آن می‌دیدند که همان آقا با همان شکل و شمایل در قالب یک شخص در دنیا آمده است، نمی‌توانستند بربتابند.

یک رگه از نورالله «الهدی» است، «الهدی» که در زمانه ما دارد پررنگ‌تر می‌شود، شاخه‌های متعددی دارد، یک مصداق «الهدی» هدایت به وسیله نور فاطمی س است. جنس «الهدی» شاخه‌ای از نورالله است که با این شاخه، هدایت صورت می‌گیرد. در نظام خداوندی، هدایت، شاخه‌ای از این درخت است، با این درخت همه چیز اداره می‌شود. همه چیز راست و ریست می‌شود و جلو برده می‌شود، یعنی این درخت، درخت امامت است، کلمه امامت است، کلمۀ‌الله کلمه امامت است، در بحث‌های سال‌های قبل، درباره‌اش صحبت داشتیم. یک شاخه‌اش هدایت بوسیله نور فاطمی س است که در زمانه ما برقرار است، یک شاخه دیگر آن، هدایت به وسیله نور علوی ع است. یک مصداق دیگر از «الهدی» هدایت بوسیله نور مهدوی عج است، هدایت مستقیم بوسیله جسم مادی اهل‌بیت‌ ع. هدایت بوسیله نور ملکوتی اهل‌بیت‌ ع در آیه 35 سوره نور از آن صحبت شده است. هدایت نوری؛ الهدی چیست؟ هدایت خاصه بوسیله نور. در آیه 35 نور داریم:  یهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یشاءُ این نور متعلق به چه کسی است؟ در ابتدای این آیه مطرح شده بود.  مَثَلُ نُورِهِ نور مال خداست، در انتهای آیه  یهْدِی اللَّهُ خدا هدایت می‌کند، بوسیله نورش، هر کسی را که بخواهد. پس آیه 35 سوره نور هم یک رگه، یک مصداق از الهدی است، و الهدی یک شاخه از کلمۀ‌الله است.

ما در این زمانه با شاخه‌هایی از نورالله در عمق عالم مواجه‌ایم، خداوند دارد نورش را تام می‌کند، نورالله را دارد تام می‌کند، نه فقط شاخه‌هایی از نورالله را، خداوند دارد نورالله را تام می‌کند؛ یعنی وجوه مختلف این کلمه طیبه را. یعنی تمام شجره طیبه نورانی نورالله را دارد تقویت می‌کند که یک شاخه‌اش الهدی است. اگر شما می‌بینید در اربعین نور فاطمی س دارد زیاد می‌شود، نور علوی ع دارد زیاد می‌شود، نور مهدوی عج طلوع می‌کند و به‌تدریج زیاد می‌شود، باید بدانید اینها یعنی اینکه مصادیقی از الهدی هستند، الهدی شاخه‌ای از نورالله است. نورالله درخت گونه است، یک مجموعه درخت گونه که کل عالم هستی را در بر گرفته است. نورالله فقط و فقط مختص خداست، در دست خداست. و خداوند به وسیله نورالله به ما سِوَی الله استفاده می‌رساند، استفاده‌های متعدد، ما در سوره صف با چنین مقوله‌ای مواجه‌ایم، یهود اصلاً نیامدند به سمت استفاده گرفتن از نورالله، نصاری هم نیامدند، اما مؤمنین! شما بیایید استفاده بگیرید، تمام آیات بعد از این در سوره صف هم در قبال نورالله است. اگر گفته می‌شود  وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ [صف 13] در موضوع نورالله است. اگر گفته می‌شود كُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ  [صف 14] در موضوع نورالله. چون اساس سوره، نورالله است، بشارت به مؤمنین هم در قبال نورالله است، یهود و نصاری هم جفا کردند درقبال نورالله. از نورالله استفاده نگرفتند. اساس سوره صف، نورالله است، این را عنایت داشته باشید، اگر این اساس را مطرح نکنید بعد باید به زور، استدلال صرف و نحوی کنید که بشر المؤمنین چه ربطی به نور دارد! استدلال صرف و نحوی نمی‌خواهد، بصورت یک خیمه نگاه کن. ستون وسط خیمه، عمود خیمه، نورالله است، تمام اجزاء خیمه به این ستون وصل است، همه چیز در سوره صف در قبال نورالله معنا می‌شود. شما باید برگردید از ابتدای سوره تا انتها، همه چیز را در قبال نورالله معنا بکنید.  یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ یعنی چرا از نورالله حرف می‌زنید اما عمل نمی‌کنید، عمل نکردن در قبال نورالله كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ بسیار سخت است، در پیشگاه خدا سنگین است، از اینجا شما بگیرید، یعنی شما وقتی با نورالله آشنا می‌شوید، باید برگردید تمام سوره را بر اساس بحث نورالله معنایش را اصلاح بکنید، عنایت داشته باشید، تمام آیات سوره را بر اساس نورالله معنا کنید و سپس دوباره شروع کنید به تحقیق و تفحص. دوباره باید این سرزمین عظیم سوره صف را از اول طی‌بکنید و بازنگری کنید. بازنگری کنید، بازرفتاری کنید. اینطور باید جلو برویم. وگرنه اینکه این آیه منظور انقلاب است، آن آیه منظور اربعین است، چه ربطی به هم دارد؟ چه کسی گفته است؟ از کجا آوردید؟! نه روش این نیست. آیه 14 سوره صف را شما بخواهید معنا کنید،  یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا به رگهای از نورالله که در اربعین آمده است.  كُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ بیایید شما از نورالله استفاده بگیرید و یاوران خدا باشید در استفاده گرفتن از نورالله و استفاده رساندن به ماسوی الله. هر چه در ارتفاع بالاتری از نورالله قرار بگیرید، درجات عالی‌تری از نورالله را می‌توانید استفاده بگیرید و در وسعت بیشتری از ماسوی الله می‌توانید بکار بگیرید. تک تک جملات سوره را باید بر اساس نورالله باز معنایی کنید. بر این اساس، ان‌شاءالله در فرصت‌های پیش رو، سوره صف را دوباره باز معنا کنید، آیاتش مدام جلوی چشم‌تان رژه برود، دوباره به آن فکر کنید، دوباره معنا کنید. عجب! اگر با توجه به نورالله معنا‌ کنم که این آیه معنایش چنین و چنان می‌شود! آفرین. بر اساس نورالله معنا کنید و این معنای جدید را به دوستانتان عرضه کنید، درست است؟ غلط است؟ چکش کاری کنید. به بهترین، صحیح‌ترین، عالی‌ترین معانی آیات سوره صف بر اساس نورالله برسید و به همدیگر عرضه کنید. آن موقع احساس می‌کنید که با یک سوره صفی مواجه شده‌اید که انگار اولین بار است که نازل شده است. نه، این سوره صف، از ابتدا بود. شما از منظر واژه‌های مختلف نگاه می‌کردید، از منظر نورالله نگاه نمی‌کردید. کلام را به انتها ببریم، بحث درباره نورالله بسیار زیاد است. ما یک قسمت‌هایی از آن را انتخاب کردیم و به سرعت گفتیم. فکر می‌کنیم که همین چند جمله هم کفایت کند بعنوان سرنخ و مدتی بتوانیم بر این اساس کار انجام بدهیم. (ادامه دارد)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

قرآن کتاب هدایت به اقوم

ويدئو/ کتاب آسمانی،

تحسین رهبر انقلاب از برنامه تلاوت قاریان نوجوان در شبکه قرآن

برنامه تلاوت روزانه یک جزء از قرآن کریم توسط قاریان نوجوان مورد عنایت و قدردانی مقام معظم رهبری قرار گرفت.

یک دیدگاه

  1. سلام بله واقعا ارتباط معنا دارای میان نور و کلمه و دین حق و هدی و امر الله در سوره توبه وجود دارد. ممنون

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.