سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / حکایت؛ شنیدم که کف پای انسان از پشت آن نرمتر و لطیف تر است!

حکایت؛ شنیدم که کف پای انسان از پشت آن نرمتر و لطیف تر است!

جوانی حکایت می کرد:
روزی با پدرم بحث کردم و صداها بالا رفت، از هم جدا شدیم.
شب به تخت خوابم رفتم.
اندوه بسیار قلب و فکرم را فرا گرفته بود…

مثل همیشه سرم را روی بالش گذاشتم. چون هر وقت غم ها زیاد می شوند با خواب از آنها می گریزم…

روز بعد از دانشگاه بیرون آمدم و موبایلم را جلو در دانشگاه در آوردم و پیامی برای پدرم نوشتم تا به این وسیله از او دلجویی کنم.

در آن نوشتم:

شنیدم که کف پای انسان از پشت آن نرمتر و لطیف تر است.
آیا پای شما به من اجازه می دهد که با لبم از درستی این ادعا مطمئن شوم؟

به خانه رسیدم و در را باز کردم، دیدم پدرم در سالن منتظر من هست و چشمانش اشکبار هست…

پدرم گفت: اجازه نمی دهم که پایم را ببوسی، ولی این ادعا درست است و من شخصاً بارها آن را انجام داده ام، وقتی کوچک بودی کف و پشت پای تو را می بوسیدم.

اشک از چشمانم سرازیر شد…

مواظب قلب همدیگه باشیم !!

از یه جایی بــه بعد… دیگه بزرگ نمیشیم؛ پیر میشیم
از یه جایی بــه بعد… دیگه خسته نمیشیم؛ می بُرّیم
از یه جایی بــه بعد… دیگه تکراری نیستیم؛ زیادی هستیم…!!

پس قدر خودمون، خانواده مون، دوستانمون، زندگیمون و کلا حضور خوشرنگمون رو تو صفحه‌ی دفتر وجود بدونیم…

محبت تجارت پایاپای نیست؛
چرتکه نیندازیم که من چه کردم و تو در مقابل چه کردی!
بی شمار محبت کنیم…
حتی اگر به هر دلیلی کفه ترازوی دیگران سبک تر بود…
و این ها همان منطق دین و آیین ماست.
که هر کسی به آن عمل کرد، خیر دنیا و آخرت را دید و هر کسی هم که به آنها پشت کرد و اعراض کرد به شر و عقوبت دنیا و آخرت گرفتار شد.

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
سلامت و عاقبت بخیر باشید.

التماس دعا

 

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

حمایت دانشجویان دانشگاه کمبریج از غزه

دانشجویان دانشگاه کمبریج انگلیس در صف حامیان فلسطین

استقبال جالب از وحید شمسایی

سرمربی تیم فوتسال

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.