سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / صوت / قافله سالار/هشتم محرم+ صوت

قافله سالار/هشتم محرم+ صوت

 

هشتم محرم
پرنده بر شاخسار نخل نشسته بود و حُزن آلود می خواند.
و قافله سالار، در روز نشسته بود به اندیشه ی نابودی شب.
و سکینه، محو تماشای او، که به تك نَخلی بلند تکیه داده بود.
مردان کاروان، اندک اندک گِرد آمدند و اطراف او حلقه زدند.
و او ساکت نشسته بود.
حبیب گفت : مشتاق کلام شماییم یابن رسول الله.
بُریر گفت : کلامی بگویید یابن فاطمه.
قافله سالار نگاهی به یاران کرد.
گفت : آنانی را که دوستشان دارم همه رفته اند.
جدّم، پدرم، مادرم فاطمه، برادرم،
و من مانده ام میان کسانی که هرگاه کینه ی سینه ها فرو می نشیند و خاموش می شود،

پیوسته آن را شعله ور می سازند.
خدا گواه است و قرآن گویای این حقیقت، کسانی که مقابلمان صف کشیده اند سلطه ای بر من ندارند.
اگر چه روزگار می چرخد و مصائب و ناگواری ها را بر ما فرود می آورد،
ولی من با خوار زیستن و خوار مردن هر دو بیگانه ام.
عزیزان من، آماده شوید که کوچ شتابانمان نزدیك است،
جان من برای شهادت شتاب گرفته است و برای مرگی زیبا لحظه شماری میکند.
سکینه در آغوش فاطمه بغض ترکاند و هر دو با هم گریستند.
هم همه های آرام میان یاران در گرفت.لحظاتی گذشت.
به صدای جُون، که به شادی فریاد می زد، یاران به خود آمدند.
گفت : عباس از فرات آمد. عباس و علی اکبر آمدند با مشک های پُر آب!

 

————————————————–
مجتبی فرآورده

 

 

هشتم محرم

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

سخنگوی یونیسف: گورستان‌هایی در غزه دیدم که مملوء از کودک بود

طوفان الاقصی

نماهنگ/ ذکر جهانی

ويدئو/ السلام علی الحسین

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.