امام علی (ع) میفرمایند: «اَفضَلُ الذِّکرِ القُرآنُ بِهِ تُشرَحُ الصُّدورِ وَ تَستَنیرُ السَّرائِرِ» برترین ذکر، قرآن است، به وسیله آن سینهها گشوده و پوشیدهها روشن شود. (شرح غررالحکم ۲/۴۵)
تلاوت ترتیل صفحه ۴۴۹ قرآن شامل آیات ۷۷ تا ۱۰۲ سوره مبارکه صافات باصدای مرحوم منشاوی تقدیم میشود.
[الصافات77 ] ص449 – وَ جَعَلْنا ذُرّيَّتَهُ هُمُ الْباقينَ
و [تنها] نسل او را باقي گذاشتيم.
[الصافات78 ] ص449 – وَ تَرَکْنا عَلَيْهِ فِي اْلآخِرينَ
و در ميان آيندگان [آوازه نيک] او را بر جاي گذاشتيم.
[الصافات79 ] ص449 – سَلامٌ عَلي نُوحٍ فِي الْعالَمينَ
درود بر نوح در ميان جهانيان!
[الصافات80 ] ص449 – إِنّا کَذلِکَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ
ما اين گونه نيکوکاران را پاداش ميدهيم.
[الصافات81 ] ص449 – إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنينَ
به راستي او از بندگان مؤمن ما بود.
[الصافات82 ] ص449 – ثُمَّ أَغْرَقْنَا اْلآخَرينَ
سپس ديگران را غرق کرديم.
[الصافات83 ] ص449 – وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِهِ َلإِبْراهيمَ
و بيگمان، ابراهيم از پيروان اوست.
[الصافات84 ] ص449 – إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَليمٍ
آنگاه که با دلي پاک به [پيشگاه] پروردگارش آمد.
[الصافات85 ] ص449 – إِذْ قالَ ِلأَبيهِ وَ قَوْمِهِ ما ذا تَعْبُدُونَ
چون به پدر[خوانده] و قوم خود گفت: «چه مي پرستيد؟
[الصافات86 ] ص449 – أَ إِفْکًا آلِهَةً دُونَ اللّهِ تُريدُونَ
آيا غير از آنها، به دروغ، خداياني [ديگر] ميخواهيد؟!
[الصافات87 ] ص449 – فَما ظَنُّکُمْ بِرَبِّ الْعالَمينَ
پس گمانتان به پروردگار جهان ها چيست؟»
[الصافات88 ] ص449 – فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ
پس نظري به ستارگان افکند،
[الصافات89 ] ص449 – فَقالَ إِنّي سَقيمٌ
و گفت: «من کسالت دارم!»
[الصافات90 ] ص449 – فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرينَ
پس پشتکنان از او روي برتافتند!
[الصافات91 ] ص449 – فَراغَ إِلي آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَ لا تَأْکُلُونَ
تا نهاني به سوي خدايانشان رفت و [به ريشخند] گفت: «آيا غذا نميخوريد؟
[الصافات92 ] ص449 – ما لَکُمْ لا تَنْطِقُونَ
شما را چه شده که سخن نمي گوييد؟!»
[الصافات93 ] ص449 – فَراغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمينِ
پس با دست راست، بر سر آنها زدن گرفت!
[الصافات94 ] ص449 – فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ
تا دوان دوان سوي او روي آور شدند.
[الصافات95 ] ص449 – قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ
[ابراهيم] گفت: «آيا آنچه را مي تراشيد، مي پرستيد؟
[الصافات96 ] ص449 – وَ اللّهُ خَلَقَکُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ
با اينکه خدا شما و آنچه را که برمي سازيد آفريده است!»
[الصافات97 ] ص449 – قالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحيمِ
گفتند: «برايش [کوره]خانه اي بسازيد و در آتشش بياندازيد»
[الصافات98 ] ص449 – فَأَرادُوا بِهِ کَيْدًا فَجَعَلْناهُمُ اْلأَسْفَلينَ
پس خواستند به از نيرنگي زنند؛ و[لي] ما آنان را پست گردانيديم.
[الصافات99 ] ص449 – وَ قالَ إِنّي ذاهِبٌ إِلي رَبّي سَيَهْدينِ
و [ابراهيم] گفت: «من به سوي پروردگارم رهسپارم، زودا که مرا راه نمايد!»
[الصافات100 ] ص449 – رَبِّ هَبْ لي مِنَ الصّالِحينَ
«اي پروردگار من! مرا [فرزندي] از شايستگان بخش».
[الصافات101 ] ص449 – فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَليمٍ
پس او را به پسري بردبار مژده داديم.
[الصافات102 ] ص449 – فَلَمّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنّي أَري فِي الْمَنامِ أَنّي أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَري قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُني إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّابِرينَ
و وقتي با او به جايگاه «سعي» رسيد، گفت: «اي پسرک من! من در خواب [چنين] ميبينم که تو را سَرْ ميبُرم، پس ببين چه به نظرت مي آيد؟» گفت: «اي پدر من! آنچه را مأموري بکن! ان شاء الله مرا از شکيبايان خواهي يافت».