بسم الله الرحمن الرحیم
متأسفانه ما را با نگاه آیاتی که در قرآن بر آن بسیار تأکید شده است، آشنا نکردهاند، تا به واسطهی آن، هم متوجه برنامههای خداوند شویم و هم از کشف و درک نصرتهای الهی لذت ببریم و ایمانمان را محکم کنیم.
همنسلهای من، در انقلاب و در هشت سال دفاع مقدس، بارها نصرتهای الهی را در شرایط مختلف دیدهاند. چه زمانی که همه با فراخوان امام(ره)، مکلف به حضور در خیابانها در روز ۲۱ بهمن شدیم، چه زمانی که همهی ما خواب بودیم و خداوند شنها را مأمور نابود کردن دشمن در طبس کرد و چه در جبهههای جنگ که بارها و بارها خداوند رزمندگان و یا به عبارت صحیحتر، انقلاب را یاری کرد و معجزات خود را در مقابل چشمان ما قرار داد. در آن دوران پر التهاب، درباره دیدههایمان نه تبیین داشتیم و نه کسی برای ما تبیین ارائه میکرد، لذا به سادگی از کنار آن جلوهها و آیات نورانی عبور کردیم و برای آنها اهمیت قائل نشدیم. ان شاءالله خداوند ما را به خاطر بیتوجهی به آیاتش ببخشد.
از هنگامی که خداوند این فهم را عطا کرد که کارهایش را به وسیله نورش انجام میدهد، سعی کردم تا ردّ این کارها را در قالب نصرتهای الهی، که البته ارتباطی با انقلاب اسلامی ایران دارد، جستجو و شناسایی کنم تا شاید به این وسیله، درکی هر چند مبهم، از مسیر حرکت نور پیدا کنم. به تعبیر دیگر خواستم آنگونه که خداوند در قرآن توضیح میدهد، نگاه آیاتی داشته باشم و نسبت به آیات خداوندی بیتفاوت نباشم، چرا که خداوند با زبانِ آیاتِ با بندگانش صحبت میکند و صد البته انتظار دارد که بندگان، این نوع گویش را فهم کنند. همان که خداوند در سورهی یوسف با واژهی «بصیرت» از آن یاد میکند و مقام معظم رهبری آن را از یاران انقلاب مطالبه دارند.
متأسفانه ما را با نگاه آیاتی که در قرآن بر آن بسیار تأکید شده است، آشنا نکردهاند، تا به واسطهی آن، هم متوجه برنامههای خداوند شویم و هم از کشف و درک نصرتهای الهی لذت ببریم و ایمانمان را محکم کنیم، چرا که دیدنِ دست خدا در اتفاقات روزمره، باعث جلای قلب و استقرار نور ایمان در دلها میشود.
در سال ۱۳۸۴ (2005 میلادی)، یعنی شش ماه پس از آغاز دور دوم ریاست جمهوری بوش و در گرماگرم تهدیدات و احتمال حمله گسترده آمریکا علیه ایران، ناگهان اتفاقی رخ داد که توجه مرا به خود جلب کرد، اتفاقی که از جنس نصرتهای الهی در دوران دفاع مقدس بود. اتفاقی که تمام شواهد حکایت از آن داشت که خداوند با نورش آن را ایجاد نموده است. در آمریکا طوفانی به نام کاترینا به راه افتاد. آمدن این طوفان، قرین با تصمیم آمریکا برای هجوم به ایران بود. طوفان عظیم (کاترینا) در آمریکا، که همچون یک سیلی بود که بر صورت او نواخته شده، آمریکا را بر سر جای خود نشاند و نتوانست تصمیم خود را عملی سازد. یک سیلی از جنس نور خداوند که جلوی شیطنت شیطان را گرفت. شاید زیباترین نام برای این ماجرا، «سیلی نورانی» باشد که خداوند بر صورت شیطان زد. آن طوفان به گفته خودشان مخارجی به مراتب سنگینتر از جنگ علیه ایران را به اقتصاد آنها تحمیل کرد. با این حادثه برنامه فشار بر ایران متوقف شد و آنها درگیر مشکلات داخلی خود شدند. در آن طوفان سهمگین ۱۸۳۶ نفر کشته و حدود یک میلیون نفر آواره شدند.
البته این رفتار خداوند بارها تکرار شد و هر گاه دشمن قصد تعرض داشت، خداوند بلایای طبیعی را بر آنها نازل کرد.
یک سال بعد، یعنی در سال ۱۳۸۵ (2006 میلادی) در جنگ تموز یا همان جنگ ۳۳ روزه که ارتش اسرائیل برای نابود کردن حزبالله لبنان، از زمین و هوا به جنوب لبنان حمله کرد، شاهد سیلی نورانی دیگری بودیم که باعث شکست صهیونیستها گردید و همه معادلات را بر هم زد. چه کسی فکر میکرد که یهودیانِ صهیونیست با داشتن جداول علوم غریبه که توسط آنها آینده را به صورت دقیق پیشبینی میکنند، نتوانند آینده این جنگ را پیشبینی کنند.
در طی سالهای پس از آن، بارها شاهد سیلیهای نورانی متعددی بودیم که خداوند یکی پس از دیگری بر دشمنان انقلاب نواخت. البته باور من این است که این سیلیها برای حفاظت از انقلاب و نظام اسلامی است، نه برای حمایت از دولتمردان در جمهوری اسلامی. در حقیقت، این حمایت خداوند از برنامهای است که خود او ۴۰ سال پیش در سرزمین ایران و از طریق امام(ره) راه انداخته و به فرمایش رهبر معظم انقلاب، اینک در آستانه گام و پلهی دوم آن هستیم که در این گام، ملت ما باید ارتفاع بگیرد و به سوی آینده روشنی حرکت کند. برنامهای که زمینه را برای اوج گرفتن و رشد بشریت مهیا ساخته و منجر به ظهور مولا امام زمان(عج) میشود. ان شاءالله
در حدود سال ۱۳۸۹ خداوند با نورش، تحرکات مردمی در میان کشورهای اسلامی را ایجاد نمود که رهبر معظم انقلاب اسلامی آنها را بیداری اسلامی نام نهاد. در حدود سال ۱۳۹۱ و در شرایطی که بخش اعظمی از کشور عراق در دست داعش بود، خداوند سیر جدیدی از راهپیمایی اربعین با حضور میلیونها نفر در عراق برپا نمود. این راهپیمایی بهقدری با راهپیمایی در هزار و اندی سالهی گذشته متفاوت است، که انسان بیانصافی میداند که این راهپیمایی را همان راهپیمایی سابق در اربعین بداند. به قول حضرت آقا، پدیدهی جدیدی که در این سالها، خداوند آن را برای ما خلق نمود، تجمعی است که تعجب همگان را برانگیخته است.
نورالله در این نوع اثرگذاری خود، نمایندگانی از بیشتر از ۸۰ کشور جهان را به دور هم جمع کرد و عملاً به آنها نحوه همراهی با فرهنگ اهلبیت را آموخت، تا به تدریج این فرهنگ در بین پاکطینتان نهادینه شود و زمینه انجام وعدههای خدا فراهم گردد. در دیداری که با رهبری داشتیم، خدمت ایشان عرض کردم که به نظر میآید خداوند برای جبران ضعف فرهنگی ما به عنوان ام القرای کشورهای اسلامی، این تجمع عظیم را برپا نموده است.
در همین راستا با برپایی سمینارهای متعدد، همه متفکرین عجز خود را از فهم اربعین ابراز نموده و ایجاد آن را تنها بر اثر نور الهی میدانند و مکرراً میگویند که باید از فرهنگ اربعینی درس گرفت. اما چگونه؟
انتظار میرفت که بزرگان علمی و فرهنگی کشور، اربعین را تکریم و برای بهرهگیری از آن اقدام نمایند ولی متأسفانه علیرغم تأکیدات رهبر معظم انقلاب از کنار این آیه عظیم الهی بیتفاوت عبور کردند.
خداوند برنامه هایش را بهخاطر اعوجاجات فکری عدهای معطل نمیکند، و انتظار میرفت با توجه به سیر حرکت نور، باید به زودی این نور وارد کشور شود تا ما ایرانی ها با این فرهنگ و بعد با معارف آن آشنا شویم و از آن استفاده کنیم. ولی فاصله بسیار بین فرهنگ نازل شده ما و فرهنگ آسمانی اربعین وجود دارد. با وجود بیتوجهی متفکران و مسئولان فرهنگی کشور بسیار مشتاق و منتظر بودم تا ببینم خداوند چگونه و در چه صحنهای مردم ما را با فرهنگ اربعینی آشنا و همراه میکند.
تا اینکه در اوایل امسال با بارش بارانهای بسیار، مردم به دلیل بیفکریها و سهلانگاریهایِ دولتمردان به مشکل افتادند و بخش وسیعی از کشور نیاز به کمک پیدا کردند. وقتی در شبکههای اجتماعی خواندم که سردار سلیمانی فرمودهاند: «با موکبها به کمک سیلزدگان میآییم»، الحمدلله بر قلب و زبانم جاری شد و با خود گفتم: «بالاخره قسمتی از فرهنگ اربعینی در قالب موکبها، وارد کشور شد».
از عمده مشکلات ما در تحلیل و تبیین وقایع، این است که جایگاه مطالب را در نظر نمیگیریم و همه نکات و دلایل را در هم ریخته و نظر میدهیم.
در همین ماجرای سیل که همه کشور را درگیر خود کرده، این شبهه برای بعضی ایجاد شد که این بارانها عذاب الهی است، در صورتی که اینطور نیست. اگر در لایروبی رودخانهها کوتاهی شده، اگر در دادن مجوزها و ممانعت نکردن در ساخت خانهها و روستاها در مجاورت و حریم رودخانهها سهلانگاری شده، اگر با توجه به اعلان خطر سیل، باز به کنار رودخانه رفتیم و عکسِ سلفی گرفتیم، اگر مسیر رودخانهها را تغییر کاربری دادیم و آن را پارگینگ کردیم، نباید باعث شود تا نزول باران رحمت الهی را که باعث برطرف شدن کم آبی در کشور و ایجاد شرایط خوب برای تحول در کشاورزی و پر آب شدن سفرههای زیر زمینی میشود را عذاب نامید.
حضور موکبها در کشور به بهانهی این سیل یکی از حیلههای خداوندی برای ورود فرهنگ اربعینی به داخل ایران است و از برکات عظیم الهی است که ارزش آن را در وقایع پیشِ رو فهم خواهیم کرد و متوجه خواهیم شد که خداوند به عنوان رب چگونه ما را رشد میدهد تا ارتفاع بگیریم و از جنس آسمان شویم و بهتر بتوانیم ظهور را درک کنیم.
والسلام
عبدالحمید قدیریان
۱۳۹۸/۲/۲۸