پنجره اتاق را گشود، نور زیبای خورشید صورتش را نوازش کرد، نسیم ملایم بهاری که از گوشهی پنجره راه به درون اتاق یافت حالش را جا آورد، روزه توانش را ربوده بود، روی تخت دراز کشید و نفسش از عطر بهار نارنج اشباع شد.
ادامه نوشته »استاد قرائتی: شتر را با بارش بردهاند میگوید غیبت نکن!
شتر را با بارش بردهاند
ادامه نوشته »