الحمد که بوی رمضان می آید الحمد که ماه ربنا می آید الشکر که ماه صوم و تقوا آید الشکر که ماه دوری از نار آید **** در ماه خدا به عشق مجتبی(ع) سبط نبی(ص) با ذکرعلی(ع) به سوی مادر برویم مادر که بُود انسیة الحورایی …
ادامه نوشته »شعر «رمضان، خانهی مادر»
رمضان خانه ی مادر چه صفایی دارد | هر طرف سفره و هر گوشه نگاهی دارد
ادامه نوشته »شعر/ احسان مادر
تورا چه گویمت آن چنان که باید گفت/ تو را چه خوانمت آن قَدَر که محبوبی
ادامه نوشته »شعر/ استقبال
کیست زهرا؟ مادر است، رخشان زنورش عالَم است| نوری عظیم و مقتدر، از جانب آن سرور است
ادامه نوشته »شعر/ همراهی
دوست دارم چو بچه ماهی بشوم | در تلاطم موج عشقت، راهی بشوم
ادامه نوشته »شعر/ بسته با بال
بیاد بودنش به دل، تمام سرسپردگیست؛ بسته شدن به بال او، رمز و صفای زندگیست
ادامه نوشته »شعر/ سَروَر بهشت
دوباره ز باغش نسیمی وزان شد دوباره زکویش نوایی به پا شد دوباره ز لطف خداوند منان ببارید باران و جنت عیان شد عیون ها بجوشیدن و گل بخندید دوباره ز بلبل ترنم رها شد دوباره برون رفت خورشید از پس ابر زمینش بجنبید و گوهر عیان شد همه در …
ادامه نوشته »داستان بچه و مادر مهربان، بخش چهارم (پایانی)
پسرک که گویی تمام دعاهای خود را در محضر مادرمهربان مستجاب شده می دانست از فرصت استفاده کرد و گفت...
ادامه نوشته »داستان بچه و مادر مهربان، بخش سوم
بسم الله الرحمن الرحیم از دور دست ها خورشید با نور لطیف صبحگاهی اش زمین را احاطه و روشن کرده بود. گرمای خورشید با خنکای باقی مانده از شب آمیخته شده و فضای زیبنده ای را به وجود آورده بود. شهرنشینان با روشن شدن هوا از خواب بیدار شده بودند …
ادامه نوشته »شعر/ زمزمه
گوش کن در دل شب از افق دور صدا می آید/ گویی از پنجرهی قلب شکسته ندا می آید
ادامه نوشته »داستان بچه و مادر مهربان، بخش دوم
ساعاتی از نیمه های شب گذشت و تاریکی همه جا را فرا گرفت، ولی ماه با نور مهتاب خود از تاریکی مطلق جلوگیری می کرد.
ادامه نوشته »داستان بچه و مادر مهربان/ بخش اول
پسرک در حالی که پا روی پای خود انداخته و با دستان ریز نقش خود مشغول بازی بود، جویبار انتظار درونش را روانه آسمان می کرد
ادامه نوشته »شعر/ نور
نور مادر س است که می برد بالا
ادامه نوشته »شعر/ کوثر عالم
*کوثر عالم* آن خالق جهان که تو را آنچنان ستود……از منظر کلام خداوند، گفتنی است آن جمله فضایل تو، یک به یک …….در برگ های کتاب خداوند، خواندنی است وقتی به جستجوی معمای مادری….. از منظر کلام خداوند ورود کن تا بنگری که سیره مادر چگونه است…. تا بنگری که …
ادامه نوشته »ﺟﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ خانه؛ خانهای ﻧﺪﺍﺭﻡ…
ﺩﯾﺪﻡ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﻻ ﭘﺸﺖ بام .. ﺍﺯ آن بالا گریه میکند.. ﺑﭽﻪ در پایین ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ.. ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮﺍی ﺑﭽﻪ .. ﺑﭽﻪ ﺑﺮﺍی ﺧﺎﻧﻪ .. ﺑﭽﻪ نمیداند ﻣﺎﺩﺭ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻩ..
ادامه نوشته »شعر/ فدای مادرم فاطمه(س)
سلام مادر سلام بانو سلام ای کوکب پر نور/ سلام جانا سلام هستی گشودم سوی تو دستی// سلام بر تو که پیوسته، برامان مادری کردی/ به وقت سختیه صحنه، دمادم یاوری کردی
ادامه نوشته »شعر/ بسته به بال فاطمه (س)
بچه های شهر غریب بسته به بال او شدند/ به هر کجا که او رود همره او رهسپرند// جای دگر نمیروند، جای دگر غریبه است/ گوشه ای از چادر او تمام قرب عالم است
ادامه نوشته »فدک
الحمدلله رب العالمین به آسمان می نگرم ماه" کهکشان"دلم به یکباره راهی آسمان می شود.خانه مادرم در 1400 سال پیش،اطرافم را نگاه می اندازم،نا شناس وارد کوچه های مدینه می شوم. راه به جایی ندارم می روم تا شاید آشنایی را ببینم
ادامه نوشته »شعر/ مادری هست و بچه های شهر غریب
مادری هست و بچه های شهر غریب/ دل به چادر نماز او بسته
ادامه نوشته »شعر/ یاد مادر…
روی ماه مادرم (س) از هرچه گویی خوش تر است بوی خوب مادرم (س) از روح و ریحان خوش تر است چشم تا وا می کنی هر صبح با یادش، خوشا چشم در چشمان زهرا(س) با سلامی خوش تر است صبح را آغاز با یک جلوه از زهرا(س) …
ادامه نوشته »