سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اربعین / معرفت حسینی موکب (صفحه 9)

معرفت حسینی موکب

سیر تا اربعین; گام یازدهم از سیر دوم

خورشید غروب می‌کند. سیاهی شب، خون‌های ریخته شده در عاشورا را با خود به عمق تاریخ می‌برد تا سالی دیگر با طلوع صبحی صادق از نو عرضه کند. عاشورا گنجینه‌ای است که هر سال در موسمی از پیش مقرر، در مقابل دیدگان‌مان قرار می‌گیرد. از عصر عاشورا که زمان می …

ادامه نوشته »

دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب

دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب تـرا بجان عـزیـزت بیا مـرا دریاب دوباره شور پیاده روی به سر دارم شبانه سوی حرم، گریه، زمزمه، مهتاب نه خـرج راه و نه ویـزا و نه گـذرنامـه سفر رسیده، مهیا نمی شود اسباب دو چشم سرخ و دل آشوبه های بی پایان سزای …

ادامه نوشته »

قدم رنجه كنيد … فدايتان گردم!

السلام علیکم نداء العراقیين للزوار الايرانيين اقدموا .. فديناكم !! وان اصبحت عملتكم ورق لا تبالوا !! تعالوا حاسرين .. تعالوا فلا حاجة لكم للمال : فقد فرشنا القلوب قبل الدروب . وسنسقيكم بماء العيون .. هلموا : فلا اربعينية بدونكم ! ولا خدمة الا خدمتكم .. نحن ننتظركم .. …

ادامه نوشته »

بیاییم در اربعین به این سوی راهپیمایی کنیم

سرازیر شدن خون از جایگاه سر مبارک امام حسین(ع) در مسجد النقطه حلب بیاییم در اربعین به این سوی راهپیمایی کنیم و با امام حسین علیه السلام مجدد پیمان ببندیم که منتقم خونش هستیم و با شیطان بزرگ و صهیونیسم جانی سازش نمی کنیم و در جنگ با آنان هستیم... الی یوم القیامه...

ادامه نوشته »

سیر تا اربعین; گام دهم از سیر دوم

ای دوست ! هر روز بارها و بارها تکرار می‌کنیم ؛ ” اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُستَقِيمَ‏ “ غافل از اینکه برای قرار گرفتن بر “صراط” باید مسیر طولانی تا رؤیت نور پیمود. سلوک نورانی توشه‌ای می‌خواهد از صفات، قیدها و نه بندها ، عمل نامه می‌خواهد و نه وعده و قول. …

ادامه نوشته »

سیر تا اربعین; گام نهم از سیر دوم

خداوندا! عبودیت تو به اعتقاد نیست که به فعل است. فعلی که ریشه در اعتقاد دارد. عبد تو بودن پایین‌ترین درجه از صراطی است که قامت به رضایت تو صاف می‌کند. “وَ أَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ “يس61 عمری است قرار به ایمان تو می‌کنیم اما روح‌هایمان در میان برج‌های …

ادامه نوشته »

سیر تا اربعین; گام هشتم از سیر دوم

گام هشتم از سیر دوم خدای روزی دهنده‌! “رزق” وعده آغازین شماست برای مغزهای نگران و دل‌های گرسنه ما. هر روز در میان عادت‌هایمان، اعتراف به ایمان می‌کنیم. غافل از آنکه اعتماد، حکایت دیگری است. خداوندا! نگرانیم و مستاصل. مدعی هستیم و خالی از باور. حسین (ع) مظهرِ ایمان است …

ادامه نوشته »

سیر تا اربعین; گام هفتم از سیر دوم

اماما! شما آیاتِ الهی، شما ملجاء و منشاءِ رضوان. شما اصل و ما به دنبال حاشیه . شما بگویید که ما چه کنیم در حلبی‌آبادِ تمدن که مارا از طبیعت انسانی دور کرده‌است. ما را از طبع گل پسند و نور طلب به معتاد نئون و خواستار زر بدل کرده‌است. …

ادامه نوشته »

سیر تا اربعین; گام ششم از سیر دوم

اماما ! هر روز ما را از مرگ می‌ترسانند انگار که ما زنده‌ایم! غافل از آنکه اینجا در اعماق، حیات معنای مجاز است. مرگ حکم خواب عمیقی است که سراب را بهشت و موطن را قریب می‌نمایاند. دم و باز‌دم دلیل مستأصلی است که دلداری نمی‌داند. پس ما مردگان متحرکی …

ادامه نوشته »

سیر تا اربعین; گام پنجم از سیر دوم

اماما! اندک زمینی است که مزرعه دنیای دیگری باشد. ما محدود شده‌ایم در دایره بسته‌ای که از تعلقات بیهوده تنیده‌ایم. مزارع جای خود را به دایره‌های تنگ و تیره داده است. دایره‌هایی که به حفره‌های عمیق در زمین منتهی می‌شود. دنیای سختی است، دنیای حفره‌ها. آب، مرداب می‌شود و هوا …

ادامه نوشته »

سیر تا اربعین; گام سوم از سیر دوم

توبة38 - يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قيلَ لَکُمُ انْفِرُوا في سَبيلِ اللّهِ اثّاقَلْتُمْ إِلَي اْلأَرْضِ أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ اْلآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي اْلآخِرَةِ إِلاّ قَليلٌ

ادامه نوشته »

اربعین راه خروج از بازار پر فریب دنیا

بسم الله الرحمن الرحیم شنیده بود دنیا مثال بازاری پر زرق و برق و پر از مغازه هایی با چراغانی و زیورآلات فریبنده است که انسان ها به همراه امام عالم به قصد کسب تجربه و رشد وارد می شوند و امام عالم می فرمایند با هم برویم تا از …

ادامه نوشته »

در محضر او/ پایان

سرش را تکان داد، تازه داشت ماجرا را فهم می کرد، سخنان استاد شیرینی خاصی داشت! در عین حال سنگین بود، باید برای فهم مطالب وقت باز می کرد! ببخشید استاد تا حدی بیت و نور و اسم الله را متوجه شدم ارتباط این مطالب با اربعین چیه؟ اگر یادتون باشه دیشب مطلب ما از اربعین شروع شد! خوب!!!! یادت هست گفتم هر سازه ای که زیر ساخت نوری داشته باشه قوام داره و به ثمر میرسه؟ بله استاد!...

ادامه نوشته »

نور اربعین

بسم الله الرحمن الرحیم در آستانه اربعین ،خداوند نور خورشید حسینی ع را شدت بخشیده بود و میلیون ها پرتو نورانی را از پنجره کربلا راهی قلوب انسان ها کرده بود.جوان نور را نمی دید ولی آثار آن را حس می کرد،یاد امام حسین ع  وجودش را پر کرده بود …

ادامه نوشته »

در محضر او/ قسمت ششم

بسم الله الرحمن الرحیم قسمت ششم: از منزل استاد که بیرون آمدند حال عجیبی داشت! در دانشگاه با دوستانش گاه به جلسات سخنرانی سر زده بود ولی تابحال کلامی این گونه در دلش جای نگرفته بود! چی شده اخوی؟ خیلی تو فکری! صدای شاد عطا او را از درونش بیرون …

ادامه نوشته »

در محضر او/ قسمت پنجم

..در این مدت کوتاه، دگرگونی هایی در درونش اتفاق افتاده بود، دوست داشت بداند این تغییرات پایدار خواهد بود؟ بعد از اتمام ایّام  که دوباره به زندگی خود مشغول می شود! چه اتفّاقی خواهد افتاد؟ حال و هوایی که تجربه کرده بود بی نظیر بود، خداوند به او توفیق عطا کرده بود زمان زیادی به یاد امامش بوده و متوجه ایشان باشد، دوست نداشت این حال و هوا را از دست بدهد! روحش با ارتفاع آشنا شده و از سقوط می هراسید. دلش می خواست دوباره عطا را ببیند و با او گفت و گویی داشته باشد،.یادش آمد قبل از جدا شدن از اکیپ دانشجویان، عطا محل قرارشان را به او گفته بود، به راه افتاد، نزدیک حرم، روبروی در ورودی بین الحرمین زیر پل عابر! از دور نگاه کرد!...

ادامه نوشته »

در محضر او/ قسمت چهارم

صبح هنگام که برای نمازچشم گشود لباس هایش شسته و تر و تمیز کنار رختخوابش بود! این خادمان با همه یکسان رفتار می کردند، در این سرزمین غریب و در این ایام، فقیر و غنی ، فارس و عرب معنی نداشت، همه برای آسایش یکدیگر و خدمت...

ادامه نوشته »