اصل اختلاف جمهوری اسلامی با این تمدن تمامیت خواه و سلطه گر غرب بر سر تعریف انسانیت است که حوادث اخیر ناشی از کرونا و اشاره رهبر انقلاب در این باره، بخش کوچکی از همان پازل کلان نبرد تمدنی را شکل می دهد.
امیرحسین ثابتی نوشت: در زمانه ای که انسان به دنبال بقای خود دست به هر اقدامی می زند، صحبت از فلسفه اجتماعی ای که بتواند همچنان یک تمدن را سرپا نگه دارد، ضروری و لازم ب نظر می رسد. غرب در بحث کرونا نشان داد که فلسفه اجتماعی اش دچار مشکلات و نقص های جدی است اما همچنان سردمداران آنها بر این فلسفه تاکید می ورزند.
سخنان رهبر معظم انقلاب خطاب به اعضای ستاد ملی مبارزه با کرونا حاوی نکات مهمی بود که کمتر در رسانه ها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. ایشان در بخشی از سخنانشان با اشاره به شکست غربی ها در مقابله با کرونا در ابعاد مختلف، به ناکامی آنها در بعد «فلسفه اجتماعی» نیز اشاره کره و فرمودند:
«در فلسفهی اجتماعی هم شکست خوردند؛ فلسفهی اجتماعی غرب -یعنی در واقع و در روح و محتوا، فلسفهی مادّی که همه چیز را با پول محاسبه میکند- با نوع نگاهشان به سالمندان، به پیران، با نوع نگاهشان به کسانی که فایدهی مالیای برای کشورشان و برای جامعه ندارند، افراد مریض، افراد معلول، افراد عقبمانده، اینها را در دنیا انگشتنما کرد. در بعضی از کشورها خانههای سالمندان مغفولٌعنه ماندند که عدّهای از آنها به خاطر بیاعتنائی جان باختند یا افرادی از پیرمردها و سالمندان و عقبماندهی جسمیِ اجتماعی را راه ندادند؛این نشاندهندهی شکست آن فلسفهی اجتماعی حاکم بر این کشورهای غربی است که ادّعایشان هم خیلی زیاد است. در این کشورها پول معیار است ، همه چیز با پول محاسبه میشود؛ خب وقتی این جور شد، طبعاً به پیرمردی که برای جامعه پول تولید نمیکند نباید اعتنا کرد، به آن پیرزن فرسودهی کهنسال نباید اعتنا کرد، و اعتنا نمیکنند؛ این شکست آن فلسفهی اجتماعی است. در نمایش اخلاق عمومی هم شکست خوردند؛ یعنی با همهی ادّعاهایی که میشود و بعضی از غربزدگان در غیر کشورهای غربی -از جمله متأسّفانه در کشورِ خودمان- نسبت به مسائل اخلاقی غربی، مبالغات و مانند اینها میکنند، در این هم اینها شکست خوردند؛ که خب ملاحظه کردید نمونهاش همین خالی کردنِ فروشگاهها است.»
اما راز تاکید رهبر انقلاب بر این مساله چیست؟
همزمان با شیوع کرونا در ایران و امریکا دو اتفاق متفاوت افتاد. در هر دو کشور بخشی از مردم نگران شدند و به دنبال ماسک و… رفتند اما جدای از آنکه در ایران این اتفاق بسیار محدود بود ودر همان موارد محدود نیز قابل مقایسه با رفتار مردم مغرب زمین نبود، اتفاق عجیب تری در امریکا افتاد که شبیه آن در هیچ جای دنیا سابقه نداشت و آن تشکیل صفهای طولانی برای “خرید اسلحه” بود. اتفاقی که نشریه امریکایی لس آنجلس تایمز پیرامون چرایی آن نوشت: “مردم از نگرانی به وجود آمدن قحطی در اثر کرونا، جهت خرید اسلحه و دفاع از خود مقابل اسلحه فروشیها صف بستهاند”.
پیام این اتفاق ساده بود و آن اینکه آمریکاییها قبل مبتلا شدن به کرونا، نگران غارت شدن منازل و اموالشان توسط خودشان بودند، درحالیکه از همان روزهای اول شیوع کرونا در ایران، بخش های زیادی از مردم شبها مشغول ضدعفونی کردن اماکن عمومی بودند و روزها مشغول ساخت ماسک برای پخش رایگان بین سایر مردم. همزمان نیز گروه های جهادی و مردمی بسیاری در سراسر کشور به صورت خودجوش برای کمک به سایر مردم دست به کار شدند و درست در همان لحظاتی که امریکایی ها در صف های طولانی خرید اسلحه ایستاده بودند تا با خرید سلاح، بتوانند از جان خود در برابر هموطنانشان دفاع کنند، مردم ایران برای تولید ماسک بیشتر و رساندن بسته های معیشتی به یکدیگر از هم سبقت می گرفتند.
اما ساده انگاری است اگر تصور کنیم که این دو رفتار متفاوت، بدون پشتوانه تاریخی و نظری است. امریکا که تحت تحریم هیچ کشوری نیست اما مردمانش از ترس غارت توسط هم، با کوچکترین احساس خطری صف خرید اسلحه تشکیل میدهند نتیجه عینی شدن سالها نظریه پردازی درباره “غارت” است. اساسا وجود خود امریکا نتیجه یک استعمار بزرگ و قتل عام سرخپوستان و مهاجرت اروپاییها به آنجاست و امریکای قرن۲۱ که خود را رهبر تمدن غرب میداند، چند صد سال قبل پدرانی در اروپا به نام توماس هابز داشته که عصاره نگاهش به انسان این بوده که “انسان گرگ انسان است”.
جمله معروفی از این فیلسوف انگلیسی وجود دارد که میگوید: “هرکس باید از طریق زور بر همه آدمیان تا آنجا که میتواند سلطه بیابد تاحدی که دیگر هیچ قدرتی به اندازه کافی نیرومند نباشد که وی را در خطر بیفکند و این لازمه صیانت ذات آدمی است” (ص۱۵۷ لویاتان هابز، ترجمه بشیریه)
این نگاه به انسان را مقایسه کنید با نگاه اسلام که انسان را “اشرف مخلوقات” میداند و کشتن حتی یک انسان بیگناه را مساوی با کشتن تمام انسانها توصیف میکند. (سوره مائده، آیه ۳۲)
از این بحث چه نتیجه ای قرار است گرفته شود؟ نقطه کانونی اختلاف جمهوری اسلامی ایران با غرب دقیقا سر همین مفاهیم و بر سر تمدن سازی است. تمدنی که از نوع نگاهش به انسان تا سایر مفاهیم “متفاوت” است وگرنه کیست که واقعا باور کند دعوای ایران و امریکا بعد تسخیر سفارت امریکا یا هسته ای شروع شد؟ ایران در یک نبرد همه جانبه تمدنی با امریکاست که برجام وfatf و… کوچکترین قطعات پازل آن هستند. اصل اختلاف جمهوری اسلامی با این تمدن تمامیت خواه و سلطه گر غرب بر سر تعریف انسانیت است که حوادث اخیر ناشی از کرونا و اشاره رهبر انقلاب در این باره، بخش کوچکی از همان پازل کلان نبرد تمدنی را شکل می دهد.