پدری به علت کرونا توی بيمارستان نفسهای آخرشو ميكشيد و سه تا پسرهاش بالای سرش بودند، رو كرد به پسر اولی وی گفت: رستورانها مال تو .
رو کرد به پسر دومی گفت: ۴ تا هتل هم مال تو.
به پسر آخرى هم گفت: عزیزم سوپر ماركت ها هم مال تو. و از دنيا رفت، سه تا پسر شروع كردن به گريه و زارى.
دكتر كه شاهد ماجرا بود گفت: صبر داشته باشيد، فردا پس فردا سرتون به املاكتون گرم میشه و داغتون یادتون میره، ولی هیچ وقت پدرتون رو فراموش نکنین؛ و براش فاتحه و خيرات کنین.
سه تا پسر گفتن: کدوم ملک؟ کدوم هتل؟ آقای دکتر. پدرمون با نیسان آب معدنی ميفروخت، کاراشو تقسیم کرد.