سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / به عبادتهاي نا چيزمان مغرور نشويم…

به عبادتهاي نا چيزمان مغرور نشويم…

شخصی تعریف می کرد وقتی از نماز جماعت صبح برمیگشتم جماعتی را دیدم که به زورقصد سوار کردن گاو نری را در ماشین داشتند.گاو مقاومت می کرد و حاضر نبود سوار ماشین بشود،من رفتم دستی به پیشانی گاو کشیدم ؛گاو مطیع شد و سوار شد.من مغرور شدم و پیش خودم گفتم《این از برکت نماز صبح است》
وقتی به خانه رسیدم دیدم مادرم گریه و زاری می کند،علت را که جویا شدم گفت 《گاومان را دزدیدند》
گاو مرا شناخته بود ولی من او را نشناختم.

 

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

طنز/ گاو کجاست؟!

گفت: خبر میهمانی ده کیلومتری عید غدیر و حضور حماسی مردم در این جشن و …

طلبه‌ای که با زکات، جوانان را شاغل کرد و مسجد روستا را ساخت

حجت‌الاسلام علی هادی‌زاده، امام روستای فراشیان شهرستان جغتای خراسان رضوی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.