سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / معرفت / شورای نویسندگان / صبر، نسخه مقابله با دشمن (قسمت اول)

صبر، نسخه مقابله با دشمن (قسمت اول)

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند متعال از ابتدای بعثت یک دستورالعمل به پیامبر اسلام(ص) برای مقابله با دشمنی ها داده که عبارت است از «صبر» یعنی «ایستادگی»، «مقاومت»، «محاسبات دقیق خود را با خدعه‌گری دشمن تغییر ندادن»، «با روحیه به سمت اهداف والای ترسیم شده حرکت کردن» و «ادامه دادن به مسیر».

اگر «صبر و استقامت» با «عقل، تدبیر و مشورت» همراه شود پیروزی قطعی خواهد بود صبر کردن به معنای تسلیم نشدن، دچار ضعف و تردید نشدن، با شجاعت و تدبیر جلوی دشمن را گرفتن و او را مغلوب کردن است.

مقام معظم رهبری مد ظله  فروردین 1399

………………………………………….

خورشید با تمام توان، در میانه‌‌ی آسمان آبی پرتو افشانی می‌کرد و همراه با نور درخشانش، گرمایی کشنده در بیابان پراکنده می‌نمود.

هُرم گرما که از سطح زمین، زبانه‌کشان به سمت بالا حرکت می‌کرد، در سوسوی چشم‌های تب ‌دار موج بر می‌داشت. گرمایی طاقت فرسا که همراهیِ تشنگی و گرسنگی، تحمل را مشکل‌تر می‌‌نمود.

گاهی، صدای ناله ای و گاه، فغان نوزادی سکوت محیط را می‌شکست. مادران ته مانده شیره وجودشان خشکیده و نوزادانشان گرسنه مانده بودند.

لب ها ترک خورده، بدن ها نحیف و فرسوده و صورت ها از شدت آفتاب تیره گشته بود.

عده‌ای برای غلبه بر حس گرسنگی، سنگ بر شکم بسته بودند، جسم‌ها ضعیف و ناتوان شده بود ولی در ته چشم‌ها یک حس مشترک دیده می‌شد! استقامت!

سه سالی می‌شد که این گروه، محاصره‌ای ظالمانه را تحمل نموده و تسلیم نگشته بودند، آنچه ایشان را سرپا و زنده نگاه داشته و تحمل مصائب را آسان نموده بود، ایمان راسخشان به وجود مبارک رسول خدا «ص» بود.

یاران با وفا، چشم به مقتدایشان داشتند و دل، به نوید نصرتی که رسول الله«ص» ایشان را وعده داده بود.

می‌دانستند، راهی که به تبعیت از ایشان در آن پای گذارده‌اند، بس سخت و دشوار است ولی به حق بودن وعده خدا ایمان داشتند و با امید تحقق وعده نصرت و پیروزی، لحظات انتظار برایشان یسیر می گشت.

قریشیان در کمین رسول الله «ص»  بودند، تا ایشان را به شهادت رسانده و اسلام را ریشه کن نمایند و از ابزار فشار حداکثری بر یاوران استفاده نموده بودند.

محاصره اقتصادی، اجتماعی، به گونه ای که احدی حق نداشت با ایشان داد و ستد و حتی رفت و آمد کند.

محرومیت از ساده‌ترین امکانات برای گذراندن زندگی حداقلی!

کسی اجازه نداشت از شِعب خارج شود و کسی اجازه نداشت به دیدار ایشان بیاید و حالشان را جویا شود و یا کمکی برایشان ببرد.

سه سال بود که پیامبر اعظم اسلام «ص» و یاران باوفایشان شدیدترین تحریم ها را متحمل شده بودند.

این تحریم زمانی شروع شد که رعب بر دلهای قریشیان افتاد، از نفوذ اسلام به خارج از مکه، و این هراس زمانی شدت یافت که از بازگرداندن یاران پیامبر«ص» از حبشه نا امید شدند. لذا به شور نشستند تا راهی برای تسلیم شدن پیامبر«ص»  و یارانشان پیدا کنند. ماحصل آن عهد‌نامه‌ای بود که نوشته و امضا شد و در صندوقچه‌ای درون کعبه قرار داده شد.

شرط رفع حصر، تسلیم نمودن پیامبر«ص»  به قریشیان یا عقب نشینی ایشان، از دعوت به اسلام تعیین شد.

ناگزیر پیامبر«ص»  و اقوام و یارانشان در بیرون از مکه در درّه ای بنام «شعب ابی طالب» سکنی گزیدند و زندگیشان در کمال سختی و ناراحتی می‌گذشت، با این وجود نه پیامبر حاضر بودند از مسئولیت الهی خود دست بردارند و نه یاران باوفایشان تسلیم پذیر بودند. آن همه فشارو سختی وگرسنگی و محرومیت و خطر دشمنان، از استقامت ایشان نکاسته بود. پیامبر«ص»  به آینده و نجات انسانها و وظیفه ای که پرودگار بدیشان سپرده بود می‌اندیشیدند و به یاران خود نوید پیروزی می‌دادند.

……………………………………………………..

چشمانش را به سختی گشود، نگاه خسته‌اش گشتی در اطراف زد.

دو کودک گرسنه و ناتوانش در دو طرف به خوابی عمیق فرو رفته بودند، به چهره معصوم و چروکیده شان نگریست، خردسال بودند ولی شدت سختیها انگار این دو کودک را زودتراز موعد پیر نموده بود.

به جای خالی همسرش نگریست، اشک در چشمانش حلقه زد، دستان ظریف او را به یاد آورد که با مهر و محبت صبحگاهان بر صورتش می‌نشست و نوازشش می‌داد تا برای نماز صبح از جای برخیزد، مرگ همسر تلخ ترین اتفاقی بود که طی این سه سال به کامش نشسته بود.

داغش هنوز وجودش را به آتش می‌کشید.

سه سال بود در شعب به عشق همراهی رسول خدا «ص» روزگار را سپری نموده و سختی‌ها را به جان خریده بود. آنها اجازه خروج از این دره را نداشتند مگر چند روز معین در ماه های حرام، آن هم نه همه! بلکه تعداد مشخصی از افراد، ایشان در آن روزها از شعب خارج شده و نان و شیر و خرمایی به اندازه توان خریداری می‌کردند و به همراه می‌آوردند.

امکاناتشان بسیار کم بود، همسرش دوسال پیش بیمار گشته و به دلیل نبود امکانات، آنها را برای همیشه ترک نموده بود، او مانده بود و دو بچه صغیر و مشکلات فراوان وبار سنگین دردی که درمانی نداشت! درد فراق!

به زور از جای برخاست و از چادر بیرون رفت، دستش را در کاسه آب فروبرد و به لب‌های خشک و تشنه‌اش کشید تا عطش کشنده را با همین چند قطره آب فرونشاند، باقی آب را برای دو کودکش نگاه داشت.

نور خورشید چشمانش را آزار داد، شدت گرما، طاقت را کم می‌نمود.

بر تخته سنگی نشست و به فکر فرو رفت!

تا کِی قرار بود در این محاصره بمانند؟ پس وعده خدا کِی واقع می‌شود؟ نکند سال ها در این درّه بمانند و یکی‌یکی جان دهند!

مگر پیامبر«ص» رسول و فرستاده خدا نیست؟ مگر دعایش به استجابت نزدیک نیست؟ مگر صاحب معجزه نمی باشد؟ چرا از کرامات و معجزاتشان برای خلاصی ما استفاده نمی کنند؟

 

چرا خداوند دشمنان ایشان را هلاک نمی‌کند؟ چرا ایشان را از این مهلکه نجات نمی‌دهد؟

خدایا ما به عشق تو و برای یاوری فرستاده تو گرفتار و محصور شدیم، چرا همسرم را از بیماری مهلک نجات ندادی؟ مگر برای تو کاری داشت؟ چرا رسول الله«ص»  او را شفا ندادند؟ مگر ایشان خلیفه تو بر روی زمین نمی‌باشند؟ مگر بهره‌مند از قوای الهی نمی‌باشند؟ چرا از این قوا برای نجات دل پر درد من استفاده ننمودند؟

چرا رسول الله «ص»  کاری برای نجات خود و یاورانشان نمی کنند؟

تحقق وعده تو، در این شرایط بحران که همه یا دشمن ما هستند و یا از ترس دشمن از جای خود نمی‌جنبند ویا به نوکری مشغولند، چگونه میسر خواهد بود؟

چرا و چرا و………؟

خدایا چه وقت این امتحان تمام می‌شود؟ بپذیر از من خسته و درمانده این اندک را! مباد عنان نفسم، مرا از همراهی رسول و محب تو باز دارد! خدایا لحظه‌ای مرا به حال خود رها نکن!

نگاهش را به آسمان آبی لایتناهی دوخت

افکارش پراکنده شده بود، گرسنگی و ضعف اجازه نمی‌داد سمت و سوی درستی به آنها بدهد.

خدایا تو پرورش‌دهنده آسمان‌ها و زمین و هرچه در آن است هستی، ای «رب السموات والارض و ما بینهما» کی به داد ما می‌رسی؟ تا کی باید این شرایط سخت را تحمل نمائیم؟

مگر همه چیز به ید قدرت تو نیست؟ در این دنیا برگی نمی‌جنبد مگر به خواست و اراده تو! پس چرا به داد ما نمیرسی؟

مگر نه این است که در هستی اتفاقی نمی‌افتد مگر تو خواسته باشی؟ چرا ما، از پس دشمن حیله‌گر بر نمی‌آئیم؟ چرا مارا بر آنها غلبه نمی‌دهی؟ مگر تو خود رسولت را برای دعوت به اسلام بر نگزیدی؟ چرا یاریش نمی کنی؟

تو به وعده‌ات وفا می‌کنی و وعده‌ای نمی‌دهی مگر به صدق! وعده پیروزی به ما داده‌ای! چه وقت بدان وفا می‌کنی؟!!!!

آهی از ته دل کشید! تحملش کم شده بود!

احساس کرد ساختار ایمانش در حال فرو ریختن است! این افکار اورا دچار تزلزل می‌نمود!

نهیبی به خود زد!

این افکار منفی از جانب شیطان است که خداوند بارها مارا به دشمنی او هشدار داده!

سعی کرد افکار منفی را از خود دور کند.

پشتش را صاف کرد، به یاد چهره زیبا و با صفای رسول خدا«ص»  افتاد، نور وجود حضرت، گویا تاریکی وجودش را مغلوب نمود، قوایی تازه درونش رخنه کرد، یاد حضرت افکار ناجور را شست و با خود برد.

نفسی تازه کرد و دوباره به فکر فرو رفت!

رسول الله «ص»  بیشترین فشار را در این صحنه متحمل شده بودند، از یک طرف وظیفه الهی که بر دوش داشتند و هرگز حاضر به زمین گذاشتن آن نبودند، در هر شرایطی! از طرف دیگر، قلب رئوف و مهربان ایشان دردمندترین قلبی بود که در این میان می‌طپید، به خاطر فشاری که یاران در همراهی با ایشان متحمل شده بودند، ثروت خدیجه «س»  در این مدت صرف خرید مایحتاج برای یاران شده بود و از طرفی ایشان مدتی بود از بیماری در رنج بودند و همه جایگاه این بانوی بزرگ و فداکار را در قلب رسول الله «ص»  می‌دانستند، پس رنجی که بر رسول خدا «ص»  وارد شده بود قابل مقایسه با دیگران نبود! از افکار خود خجل گشت!

سعی کرد آیات قرآن و سخنان نورانی رسول الله «ص»   را در ذهن خسته اش مرور نموده و اعتقادات، ایمانیات و احساساتش را بازسازی نماید.

خدایا!  تو پرورش دهنده آسمان ها و زمین هستی [1] و هرچه هست در ید قدرت توست، اگر ما این جا با مقرب ترین بندگانت به سختی دچار گشته‌ایم خواست توست! حکمتی دارد که من و مای حقیر از دانستن آن عاجزیم!

اگر به ظاهر، دشمن حیله‌گر بر ماجرا سوار شده! تو اجازه داده‌ای!

برای پیامبر اکرم «ص»  کاری ندارد که هیمنه دشمن را در هم بپیچد، ولی ایشان مجرای خواست و اراده توست و کاری انجام نمی‌دهد مگر تو بخواهی!

خدایا ! تو حکیم هستی ونظام عالم و نظام بشر را طبق برنامه‌ای دقیق جلو می‌بری، پس این صحنه، ابتلایی است برای ما، تا مارا به ایمانمان بیازمایی!

به یاد آورد بارها رسول خدا «ص»  ایشان را به صبر دعوت نموده بودند، صبر در برابر سختی ها، مشکلات و مصیبت ها!

خدایا در صحنه های سخت دعوت به صبرمان نمودی[2]، صبر را در وجود ما قرار بده و ایمانمان را محکم‌تر بگردان.

نسخه‌ی صبر!

ادامه دارد…………

[1] [النبأ37 ] رَبِّ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الرَّحْمنِ لا يَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطابًا

[2] [آل عمران186 ] – لَتُبْلَوُنَّ في أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَکُوا أَذًي کَثيرًا وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ اْلأُمُورِ

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

 حمایت مردم از پلیس  تلاش دشمن علیه طرح عفاف و حجاب را ناکام گذاشت

 سردار احمدرضا رادان فرمانده کل انتظامی کشور

هیل نشریه کنگره آمریکا: همه رؤسای ‌جمهور آمریکا در تحریم‌ ایران شکست خورده‌اند

کنگره آمریکا

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.