سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / معجزات / معجزات /مولا امیرالمومنین جوان فلج را باذن الله درمان کردند

معجزات /مولا امیرالمومنین جوان فلج را باذن الله درمان کردند

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین

لطف امیرالمؤمنین علیه السلام

اواخر شب بود ، امیرالمؤمنین علیه السلام  همراه فرزندش حسن علیه السلام   کنار کعبه برای مناجات و عبادت آمدند ،

ناگاه امیرالمؤمنین علیه السلام  صدای جانگدازی شنید ، دریافت که شخص دردمندی با سوز و گداز در کنار کعبه دعا می کند و با گریه و زاری ، خواسته اش را از خدا می طلبد

امیرالمؤمنین علیه السلام  به حسن علیه السلام   فرمود : نزد این مناجات کننده برو و ببین کیست او را نزد من بیاور .

امام حسن علیه السلام   نزد او رفت ، دید جوانی بسیار غمگین با آهی پرسوز و جانکاه مشغول مناجات است ،

فرمود : ای جوان ،امیرالمؤمنین علیه السلام  تو را می خواهد ببیند ، دعوتش را اجابت کن .

جوان لنگان لنگان با اشتیاق وافر به حضور امیرالمؤمنین علیه السلام  آمد ،

امیرالمؤمنین علیه السلام  فرمود : چه حاجت داری ؟

جوان گفت : حقیقت این است که من به پدرم آزار می رساندم ، و او مرا نفرین کرده و اکنون نصف بدنم فلج شده است .

امام امیرالمؤمنین علیه السلام  فرمود : چه آزاری به پدرت رسانده ای ؟

جوان عرض کرد : من جوانی عیاش و گنهکار بودم ، پدرم مرا از گناه نهی می کرد ، من به حرف او گوش نمی دادم ، بلکه بیشتر گناه می کردم ، تا این روزی مرا در حال گناه دید باز مرا نهی کرد ، سرانجام من ناراحت شدم چوبی برداشتم طوری به او زدم که بر زمین افتاد 

با دلی شکسته برخاست و گفت : اکنون کنار کعبه می روم و برای تو نفرین می کنم

کنار کعبه رفت و نفرین کرد .نفرین او باعث شد ، نصف بدنم فلج گردید

در این هنگام آن قسمت از بدنش را به امام نشان داد 

بسیار پشیمان شدم نزد پدرم آمدم و با خواهش و زاری از او معذرت خواهی کردم ، و گفتم : مرا ببخش برایم دعا کن .

پدرم مرا بخشید و حتی حاضر شد که با هم به کنار کعبه بیاییم و در همان نقطه ای که نفرین کرده بود ، دعا کند تا سلامتی خود را باز یابم .

با هم به طرف مکه رهسپار شدیم ، پدرم سوار بر شتر بود ، در بیابان ناگاه مرغی از پشت سر ، سنگی پراند ، شترم رم کرد و پدرم از بالای شتر به زمین افتاد بر بالینش رفتم دیدم از دنیا رفته است ،

همان جا او را دفن کردم و اکنون خودم با حالی جگر سوز به این جا برای دعا آمده ام .

امام امیرالمؤمنین علیه السلام  فرمود : از این که پدرت با تو به طرف کعبه برای دعا در حق تو می آمد ، معلوم می شود که پدرت از تو راضی است

اکنون من در حق تو دعا می کنم .

امام علی صلوات الله علیه ، در حق جوان دعا کرد ، سپس دست های مبارکش را به بدن آن جوان مالید ، همان دم جوان سلامتی خود را باز یافت .

سپس امام امیرالمؤمنین علیه السلام  نزد پسرانش آمد و به آنها فرمود : عَلَیکُم بِالْبِرِّ الوالِدَین :بر شما باد،نیکی و برّ به پدر و مادر 

جامع النورین، ص 185/داستان دوستان، ج پنجم، ص 176 – 177.

[مريم32 ] ص307 – وَ بَرًّا بِوالِدَتي وَ لَمْ يَجْعَلْني جَبّارًا شَقِيًّا
و مرا نسبت به مادرم نيکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است‏،

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

شهادت به ولایت امیر المومنین علیه السلام بر بام کعبه

ويدئو/ اذان در مسجد الحرام اشهد ان امیر المومنین علیا ولی الله بر بام کعبه

۶۴۴ تزریق واکسن فلج اطفال در مرزها از ابتدای طرح سلامت نوروزی

­رئیس اداره مراقبت مرکز مدیریت بیماری های واگیر وزارت بهداشت از تزریق ۶۴۴ مورد واکسن فلج اطفال در مرزها،طرح سلامت نوروزی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.