سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / تاریخ از منظر طَبَری ؟

تاریخ از منظر طَبَری ؟

چرا روایتِ طبری از عاشورا یکّه تاز میدان شده است؟

پر‌ پیداست که هدف از پرسش فوق نادیده گرفتنِ تاریخ طبری نیست،

«هر که گوید جمله حق است احمقیست

هر که گوید جمله باطل او شقیست»

بلکه سخن سرِ بُت باشی و یکّه تازی آن است.
آری جای پرسش است که چرا طبری با این که وصایت و ولایتِ حضرتِ علی و اولادش را قبول ندارد و همیشه به جای امامت در مسیرِ خلافت قدم و قلم زده است روایتش از عاشورا چیره شده است تا آنجا که در سایه ی این سلطه و چیرگی حتی سخنانِ خودِ حضرت حسین و فرزندانش هم با همه حسّاسیّتی که در زنده نگه داشتنِ شهادتِ سرورِ آزادگان داشته اند به حاشیه رانده می شود؟!

به عبارتِ ساده تر: چرا روایتِ طبریِ سنّیِ متعصب و ضدِّ شیعه با آن تفسیرِ پر از خرافات و اسرائلیاتش از قرآن که افسانه غرانیق و غیره اش دست مایه رمانی چون آیاتِ شیطانی هم شد و با این تاریخ آکنده از اخبارِ ساختگی اش از امثالِ سیف بن عمر که عبدالله سبا را بنیانگذار شیعه معرفی می کند و زیرکانه خون عثمان را به گردنِ علی (علیه السلام) و آلش می اندازد و فاجعه ی عاشورا را ماهرانه تاوانِ قتلِ عثمان نشان می دهد و با وجود دهها تحریفِ دیگری همسو با این تحریفات و حق کُشیهای بسیار، باز در عاشوراپژوهی و حسینشناسی حرف اول را می زند؟!

و چرا نهادهای حکومتی از جامعه مدرسین و دفتر تبلیغات بگیرید تا مؤسساتِ آقایان مصباح و ری شهری همه دست به دست هم داده اند تا از طرفی روایتِ طبری را با عنوانِ روایتِ ابی مخنف از عاشورا تنها روایت مستند و همسو با روایتِ مجمل و شکسته بسته ی شیخ مفید بنمایانند و از طرفی دیگر روایتهای آل علی و شیعیانش را – که در میانِ آثاری چون کامل الزیارات (اثر مستند و ماندگار از ابن قولویه) و مقتل الحسین به روایت شیخ صدوق و لهوفِ سید ابن طاووس که وثاقتش جای تردید نیست و این سه بزرگوار، بر خلافِ مرتضی علم الهدی، در همه عمرشان حتی یک لحظه با حکّامِ مستبد و ستمگر همکاری نداشته اند -دست کم انگارند و هر یکی را مدام با پشتیبانی نهادهای حکومتی به بهانه های مختلف و سست زیر سؤال ببرند؟
آخر چه داعیه دارد روایت طبری را با نامِ مقتلِ ابی مخنف به خُرد مردم دهند با این که خود به وضوح در تاریخ طبری می بینند که طبری از مقتل ابی مخنف بدون واسطه نقل نمی کند بلکه با واسطه هشام کلبی روایت می کن:

بنا بر این آیا نمی توان پرسید:
1 . از کجا معلوم که طبری همه ی مقتلِ ابی مخنف را نقل کرده است؟
2 . و نیز از کجا معلوم پیش از طبری حتی هشام هم طبق معمول این کار را نکرده باشد؟
3 . پس چرا نباید گفت که نخست هشام بخشهایی را از ابی مخنف و سپس طبری آن بخشهایی را که به مذاقِ مذهبش می خورد از هشام کلبی به صورتِ گزینشی و چینشی نقل کرده است؟
حال با این همه اشکال و دههای اشکال دیگر چگونه روایتِ یک مورّخی که پیروِ خلافتِ خلفا بوده– نه پیروِ امامتِ اولیا – بر همه روایتهای دیگران حتی به روایتِ فرزندانِ سیدُ الشهدا که از طریق شیعیان نقل می شود غلبه یافته است؟
آیا فقط به خاطر این که طبری آملی چون ایرانی بود و در تاریخش به تمدنِ ایران هم به حق بها داده است پس باید سرسپردگی اش به خلفای کذایی و تعصبِ مذهبی اش نادیده گرفته شود؟!
پاسخ این همه را به خصوص پاسخِ این پرسش را که چرا نهادها و رسانه های حکومتی بیش از اندازه به آن ارزش قائلند با اندکی دقت شاید در سخنی دقیق از عباس زریاب خویی یافت آنجا که می نویسد:

« تاریخ در نظرِ طبری تاریخِ حکومتِ اسلامی است.»

(ر.ک:عباس زریاب خویی/ یغما /سال سی ام/ ش 2/ اردیبهشتِ 56 ؛ همو/ شط شیرین پر شوکت/ ص434/ چ1/ تهران/ مروارید/1387)

البته ازمفهومِ مخالفِ این سخنِ سنجیده از استاد زریاب هم نباید غفلت کرد که یعنی: تاریخ در نظرِ طبری تاریخ مردم یا دانشمندان و یا اولیاء الله نیست، به عبارت دیگر طبری نمی خواسته تاریخ مردم یا علما یا اولیا را بنویسد بلکه به اقتضای مخاطبش می خواست از تاریخ آن قسمتهایی را که به دردِ خلفا و استبدادِ مذهبی می خورد پر رنگ کند و بنویسد .
آری همانطوری که طبری تاریخ را خرجِ «حکومت اسلامی» کرده اینک آنان که بیش از حد به آن بها می دهند ناخواسته و خواسته حضرتِ حسین علیه السلام را که هرگز نمی خواست حکومت و خودکامگی به نام اسلام باشد نیز خرجِ حکومتِ اسلامی می کنند.

من از مفصلِ این نکته مجملی گفتم، تو خود حدیثِ مفصل بخوان از این مجمل….

محمد صحتی سردرودی6 / 7 / 98  قم./د

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

مسلمانان و جنایات فرانسویان

جنایات فرانسه

روایت سردار حاجی زاده با روزنامه کیهان

  *🔴روایت سردار حاجی‌زاده از جلسه فرماندهان نظامی با رئیس‌جمهور وقت در گفت‌وگو با کیهان* …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.