بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین
علی از کربلا گذر می کند
هرثمه بن ابی مسلم گوید : با علی بن ابیطالب به نبرد صفین رفتیم چون برگشتیم در کربلا منزل کرد و نماز بامداد را در آن مکان خواند و از خاکش برگرفت و بوسید ،
سپس فرمود : خوشا به تو ای خاک پاک از تو قومی محشور می شوند که بی حساب به بهشت می روند ،
هرثمه نزد زن خود که از شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام بود برگشت ،
گفت : مولایت ابوالحسن در کربلا توقف کرد و نماز خواند و از خاکش برگرفت و گفت : خوشا به حال تو ای خاک که از تو مردمی محشور می شوند که بی حساب به بهشت می روند ،
گفت : ای مرد، امیرالمؤمنین علیه السلام جز حق نگوید چون حسین به کربلا آمد
هرثمه گفت : من در قشونی بودم که عبیدالله بن زیاد فرستاده بود و چون این منزل و درخت ها را دیدم
حدیث امیرالمؤمنین علیه السلام به یادم آمد بر شتر خود سوار شدم و خدمت حسین علیه السلام رفتم و سلام دادم و آن چه از پدرش در این منزل شنیده بودم به او گزارش دادم ،
فرمود : تو با ما هستی یا در برابر ما ؟
گفتم : نه این و نه آن من کودکانی به جا گذاردم و از عبیدالله بر آنها ترسانم .
امام حسین علیه السلام فرمود : پس به جایی برو که کشتن ما را نبینی و ناله ما را نشنوی ، سوگند بدان که جان حسین به دست او است هر کس امروز فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند جز آن که خدایش او را در دوزخ افکند
امالی شیخ صدوق، ص 136.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم