سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / شعر/ بردار کتاب از بَرم و جام می آور‏

شعر/ بردار کتاب از بَرم و جام می آور‏

اکنون که دَر میکده بسته است برویم

بهتر که غم خویش به خمّٰار بگویم

من کُشته آن ساقی و پیمٰانۀ عشقم 

 من عٰاشِق دلداده آن روی نکویم

پَروانه صفت در بَرِ آن شمع بسوزم  

مجنونم و دَر راه جنون بادیه پویم

راز دل غمَدیده خود را به که گویم  

من تشنۀ جٰام می از آن کُهنه سَبویم

بردار کتاب از بَرم و جام می آور  

تا آنچه که دَر جمع کُتب نیست بجویم

از پیچ و خم عِلم و خرد رخت ببندم

تا بار دَهد یار به پیچ و خم مویم

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

آهنگ/ قوم به حج رفته

در بادیه سرگشته شما در چه هوایید

شعر/ ای قوم به حج رفته کجایید کجایید

معشوق همین جاست بیایید بیایید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.