سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / معرفت / انقلاب اسلامی / بزودی لشگر شهدا / غیبت که هیچ حرف بیهوده هم نمی‌زد/ خاطره از شهید برونسی

غیبت که هیچ حرف بیهوده هم نمی‌زد/ خاطره از شهید برونسی

از حرف هاي بیهوده عجیب پرهیز داشت، تا چه برسد به غیبت و دروغ و این طور گناهان.

تو خانه که بود، اصلاً و ابداً نمی شد مثلاً بگوییم: امروز این همسایه رفت خانه آن همسایه. تا می خواستیم حرف کسی را بزنیم، زود می گفت: «به ما مربوط نیست، ما براي خودمون کار و زندگی داریم، چکار داریم به این حرفها؟»

خودش حتی از حرفهاي بیهوده عجیب پرهیز داشت، تا چه برسد به غیبت و دروغ و این طور گناهان.

یک بار با هم رفته بودیم روستا. چند وقت پیش ظاهراً به مادرش آب و ملکی رسیده بود. آمد کنار عبدالحسین نشست. با لحن شکایت آمیزي گفت: «نمی دونم تو دیگه چطور پسري هستی مادر جان!»

عبدالحسین لبخندي زد و پرسید: «براي چی؟»

گفت: «هی میآي روستا خبر می گیري و میري، ولی یکدفعه نشد که به من بگی: «ننه این آب و ملک تو کجاست؟»

تا این را گفت: عبدالحسین اخمهاش را کشید به هم. ناراحت جواب داد: «منو با ملک و املاك شما کاري نیست!»

مادرش جا خورد، درست مثل من. ادامه داد: «فکر کردم کنار من نشستی که بگی: چقدر نماز قضا خوندم، یا چقدر نماز شب خوندم؛ حرف ملک و املاك چیه که شما می زنی؟»

انتظار این طور برخوردها را همیشه از او داشتم، ولی نه دیگر با مادرش. معترض گفتم: «یعنی همین جوري درسته؟ ایشون ناسلامتی مادر شماست!»

زود در جوابم گفت: «یعنی همین درسته که مادر من با این سن و سال بالا، بیاد بشینه صحبت دنیا رو بکنه؟»

لحنش آرام شده بود. مکثی کرد و ادامه داد: «رزق و روزي رو که خدا می رسونه، مادر ما حالا دیگه باید بیشتر از هر وقتی فکر آخرتش باشه.»

خاطره ای از معصومه سبک خیز
برگرفته از کتاب «خاک های نرم کوشک»؛ روایت هایی از زندگانی شهید برونسی

 

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

فرزند دانشمند شهید محسن فخری زاده: عملیات دیشب به ما آرامش داد

واکنش همسر شهید فخری زاده

واکنش شهید علی صیاد شیرازی نسبت به کاری که پنهانی انجام شد

امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.