سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / صوت / قرآن کریم / امداد غیبی/ شلیک نکنید تا من به شما بگویم _ ۴۰

امداد غیبی/ شلیک نکنید تا من به شما بگویم _ ۴۰

مقاومت اسلامی لبنان برخوردار از نظم کاری و تشکیلات عالی است به گونه ای که هر یک از رزمندگان کار بخصوصی را انجام می دهد، مثلاً گروههایی وجود دارد متشکل از دو نفر که مسؤول پرتاب موشکهای خیبره بودند

در یکی از ساعات از مرکز فرماندهی به آنها فرمان رسید که چند موشک را به سوی دشمن صهیونیستی شلیک کنند، این بود که آماده شدند و ماشین مخصوص پرتاب موشک را سوار شده و به طرف نقطه مناسب حرکت کردند در وسط راه ماشین از کار افتاد و متوقف شد، لذا سعی کردند چند موشک را به سوی دشمن صهیونیستی شلیک کنند، اما این کار عملاً میسر نشد ناچار با مرکز فرماندهی تماس گرفتند و آنها را از ماجرای امر با خبر ساختند در حالی که هواپیماهای جنگنده اسرائیل در فضای منطقه به پرواز درآمده و دائم آنجا را بمباران می کردند ….

مرکز فرماندهی به آنها جواب داد که ماشین را رها کنید و در جایی نزدیک به ماشین پنهان شوید تا از نزدیک هم شاهد صحنه نبرد و هم مواظب ماشین و خودتان باشید

آن دو رزمنده میگویند که ما همان کاری را کردیم که به ما گفته بودند. در این میان هواپیماهای اسرائیلی هم بمباران و موشک باران خود را آغاز کردند، لذا یکی از ما به ماشین نگاه کرد که تا آن موقع هیچ آسیبی ندیده بود و متوجه شد که ماشین با پارچه سفیدی پوشیده شده است این بود

که از دوستش پرسید چیزی که من می بینم تو هم می بینی؟

گفت تو چه چیزی را می بینی

پاسخ داد: می بینم که ماشین مان با جامه سفیدی پوشیده شده است

گفت: بله می بینم اما این پوشش سفید از کجا آمد؟

ناگزیر به مرکز فرماندهی تماس گرفتند و آنها را از آنچه دیده بودند با خبر ساختند. مرکز به آنها گفت همان جا که هستید بمانید تا این که پرواز جنگنده های دشمن تمام شود سپس می توانید به ماشین نزدیک شوید

او میگوید پس از پایان یافتن مأموریت جنگنده های اسرائیل از محل خود آرام و با احتیاط خارج شدیم و مطابق با دستور مرکز فرماندهی رفتیم به سوی ماشین و از نزدیک پوشش سفید را دیدیم و در همان حوالی مرد بلند قامت و چهارشانه ای را دیدیم که جامه سفیدی بر تن کرده بود، و از صورتش نور میبارید به او گفتیم شما که هستید؟

گفت: مهم نیست، سوار ماشین بشوید و آن را روش کنید و هیچ موشکی را شلیک نکنید تا این که من به شما بگویم، آنگاه آن پوشش سفید را از روی ماشین کنار زدند

آن دو رزمنده می گویند که ما سوار ماشین شدیم و آن را روشن کردیم و به سوی محلی خاص رفتیم و خواستیم موشک ها را شلیک کنیم اما هرگز شلیک نشدند

در این موقع آن مرد نورانی به ما گفت: مگر من نگفتم که شلیک نکنید تا به شما بگویم؟

این بار این دو رزمنده منتظر فرمان این مرد شدند، در حالی که در تعجب و حیرت به سر می بردند

چرا که نمی دانستند که این مرد از کجا برایشان آمده است و اساساً او کیست و چه می خواهد؟!!

چند لحظه بعد به آنها گفت حالا می توانید موشک ها را شلیک کنید

لذا آن دو رزمنده چند موشک پرتاب کردند که پادگان نظامی دشمن صهیونیستی را مورد هدف قرار دادند و تعداد زیادی از سربازان اسرائیلی را در آن از پای در آوردند و زخمی کردند

پس از شلیک موشکها آن مرد نورانی به آنها گفت: آفرین بر شما و بر بازوانتان آنگاه از دیدگان آنها پنهان شد

یکی از رزمندگان میگوید گرچه ما دچار هول بزرگ و خستگی و ترس شده بودیم اما خرسندی و خوشحالی و اطمینان ما از آن مرد نورانی بیشتر بود، اما او را نشناختیم که کیست البته پس از این اتفاق یقین پیدا کردیم که او یکی از پیشوایان و مولاهایمان است.

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

 برگرفته از:

کتاب معجزات و کرامات نبرد “الوعد الصادق” تحکیم پیروزی الهی برای مقاومت اسلامی لبنان

کتاب الوعد الصادق٬

نویسنده ماجد ناصرالزبیدی

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

صادق زیباکلام اسرائیل و امریکا

حملات ایران دو پایگاه اصلی نیروی هوایی را منهدم کرد

ایتمار بن گویر نابودی اسرائیل

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.