سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / صوت / قرآن کریم / بی‌نشانی آن روز تربت زهرا (سلام الله علیها) نشانه امروز بود

بی‌نشانی آن روز تربت زهرا (سلام الله علیها) نشانه امروز بود

زهرای ما(سلام الله علیها) می‌دانست که اگر مردم از ولایت علی(علیه السلام) دور شوند بی‌تردید به پذیرش ولایت حاکمان جور، مجبور می‌شوند.

  «زهرای ما(سلام الله علیها)، آن روزها، بعد از رحلت رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم) و پیش از آنکه، خود نیز چشم از جهان فرو بندد و در جوار قرب الهی به پدر چشم انتظار خویش بپیوندد، بارها کوچه‌های مدینه را کاویده بود و به دیدن برخی از «خواص» رفته بود، فاطمه(سلام الله علیها) با دلواپسی سفارش‌های رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم) را به آنان گوشزد کرده بود و عهدی را که با خدا بسته و اکنون بی‌محابا شکسته بودند، به یادشان آورده بود.

اما، دلشوره فاطمه(سلام الله علیها) که اصرار او را در پی داشت، پاسخی جز سکوت برخی از خواص را به دنبال نداشت و چنین بود که صدای فاطمه(سلام الله علیها) در سکوت سنگین و سؤال آفرین آن روزها گم شد.

زهرای ما(سلام الله علیها) می‌دانست که اگر مردم از ولایت علی(علیه السلام) دور شوند بی‌تردید به پذیرش ولایت حاکمان جور، مجبور می‌شوند. فاطمه(سلام الله علیها) در محرومیت جهان اسلام از امامت علی(علیه السلام)، «فتنه جمل» را می‌دید، نعره مستانه معاویه در فریب صفین را می‌شنید، در «نهروان»، جهالت خوارج را می‌نگریست

و در سحرگاه خونین نوزدهم رمضان سال چهلم هجری در محراب مسجد کوفه بر فرق شکافته علی(علیه السلام) می‌گریست، اشرافیت بر باد رفته را می‌دید که بار دیگر به میدان آمده، حسن(علیه السلام) را که از محرومیت مردم گرفتار در چنگال معاویه خون دل می‌خورد و سر مطهر حسین(علیه السلام) را می‌دید که در هنگامه خون و فریب اشراف بر نیزه می‌رود، یزید را می‌دید که سر بریده فرزند رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم) را پیش روی نهاده، بر لب و دندان او می‌زند و اجداد به هلاکت رسیده خود در «بدر» و «حنین» را به تماشای انتقام می‌خواند! و…

مردم مظلوم را که در چنگال خونریز «بنی امیه» و «بنی عباس» گرفتارند و جماعت مسلمانان را که انگشت پشیمانی به دندان می‌گزند و دست حسرت بر پیشانی می‌زنند که کاش ولایت علی(علیه السلام) آن دوستدار محرومان و حامی مظلومان را پاس می‌داشتند تا ولایت حجاج بن یوسف‌ها و منصور دوانقی‌ها که خونریز و انسان‌ستیزند را به زور بر گرده خویش نمی‌داشتند.»
فاطمه (سلام الله علیها)، این همه را می‌دید که آن همه دلواپس بود، واقعه‌ای که آن روزها اتفاق افتاده بود انحرافی بزرگ بود و بیراهه‌ای که برخی از خواص به هر علت- و از جمله قدرت‌طلبی، و آلودگی به چرب و شیرین دنیا و مخصوصاً تلاش برای بازگشت به زندگی اشرافی- در آن گام نهاده بودند، زاویه‌ای ۱۸۰ درجه با صراط مستقیم الهی و نقشه راهی که رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم) به وضوح و با صراحت ترسیم کرده بودند، فاصله داشت… و این دلشوره واقعی زهرای ما- سلام‌الله علیها- بود. غیر از این چه نگرانی دیگری می‌توانست زهرای مظلوم ما را تا آن اندازه به دلشوره اندازد؟
گفته‌اند و هنوز هم می‌گویند که دلشوره فاطمه از غصب فدک بود!

و ما در این که فدک غصب شده بود سخنی نداریم ولی بدون کمترین تردیدی می‌توان گفت نسبت دادن دلشوره و نگرانی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به غصب فدک، نمی‌تواند ریشه و علت نگرانی دختر پیامبر خدا(صل الله علیه وآله وسلم) با آن همه فضیلت بی‌نظیر و جایگاه برجسته آن حضرت باشد.

در خبری موثق آمده است که ‌هارون‌الرشید، خلیفه عباسی، یکی از نزدیکان خود را نزد امام موسی کاظم علیه‌السلام فرستاد و از ایشان خواست محدوده «فدک» را مشخص کند تا آن را به فرزندان فاطمه سلام الله علیها بازگرداند و ماجرای نارضایتی دختر پیامبر خدا(صل الله علیه وآله وسلم) از حاکمان آن روز خاتمه یابد، آن امام بزرگوار در پاسخ خلیفه عباسی، حدود و مرزهای کشور اسلامی در آن روز را به عنوان حدود و مرزهای فدک یاد کرد.
تاریخ ‌نویسان و وقایع‌‌نگاران در صدر اسلام برخی از کوچک‌ترین و کم اهمیت‌ترین رخدادهای آن روزها را با دقت و شرح جزئیات آن ثبت کرده‌اند که امروزه در دست و قابل مراجعه است. مثلاً این که خانه فلان سردار اسلام در کدام نقطه قرار داشت و فلان شخصیت صدر اسلام در کدام جنگ و حتی در کدام نقطه از میدان جنگ کشته شد و یا به شهادت رسید و یا فلان شخص با نیزه حمله می‌کرد یا با شمشیر و…
بنابراین آیا تعجب‌آور نیست که تربت پاک دختر پیامبر خدا(صل الله علیه وآله وسلم) با آن همه نقش برجسته‌ای که در اسلام داشته است و آن همه فضیلت و شأن والایی که از قول رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم) درباره آن حضرت نقل شده است «بی نشان» باقی بماند؟!
حالا به بخشی از زمزمه امیرالمؤمنین(علیه السلام) به هنگام دفن شبانه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) مراجعه می‌کنیم و در آن به وضوح می‌توانیم راز تربت بی‌نشان یا به بیان دیگر راز بی‌نشان ماندن تربت زهرای اطهر(سلام الله علیها) را دریابیم؛
«ای رسول خدا… سلام من و دخترت را که به دیدار تو آمده و در جوار تو به خاک رفته، پذیرا باش…

اکنون امانت به صاحبش رسیده، زهرا از کنار من دامن کشیده و نزد تو آرمیده است… بعد از او، آسمان و زمین زشت می‌نماید و اندوه دلم، هرگز نمی‌گشاید…
رفتن فاطمه، دلم را خسته و غصه‌ام را پیوسته کرد و چه زود جمع ما به پریشانی کشید… شکایت خود به خدا می‌برم و دخترت را به تو می‌سپارم.

زهرا خواهد گفت که پس از تو چه ستم‌ها بر او روا داشتند… آنچه می‌خواهی از او بجوی و هرچه خواهی با او بگوی، تا راز دل نزد تو بگشاید و خون دلی که فرو داده است، برون آید…
ای پیامبر خدا… دخترت زهرا، پنهانی به خاک می‌رود و حال آنکه، هنوز چند روزی بیش، از رحلت تو سپری نشده و هنوز نامت از زبان‌ها نیافتاده است…
ای فاطمه!… اگر بیم آن نبود که ستمگران چیره شوند، برای همیشه در کنار مزارت می‌ماندم و در این ماتم بزرگ جوی اشک از دیده می‌راندم و…»
چرا فاطمه را شبانه به خاک می‌سپارند؟

چرا آثار و نشانه‌های ظاهری قبر او را از میان برمی‌دارند؟

و چرا علی(علیه السلام) بر بی‌نشانی تربت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) که سفارش خود او بود اصرار می‌ورزد و در نجوای غمزده خویش با رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم) از این بی‌نشانی خبر می‌دهد؟…

در این ماجرا، «پرسش و پاسخ» به هم آمیخته و «جواب‌ها» در متن «سؤال‌ها» جای گرفته‌اند…

و بی‌نشانی قبر فاطمه(سلام الله علیها) یک «نشانه» است. زهرا(سلام الله علیها) که پیامبر خدا(صل الله علیه وآله وسلم)، خشنودی او را خشنودی خدا دانسته بود،

در بی‌نشانی مدفن خود، از اعتراض به آنچه که آن روزها بعد از رحلت رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم) در مدینه، مرکز حکومت اسلامی در جریان بود، خبر می‌دهد. اعتراض فاطمه(سلام الله علیها) چه بود؟…
چند ده سال بعد، آنچه فاطمه(سلام الله علیها) در آن روز دیده بود، برخی دیگر و شاید همگان نیز به وضوح دیده و شاهد وقوع آن بودند ولی آن روز خیلی دیر شده بود. اما، امروز، فاطمه عزیز! دیگر مانند آن روزها تنها نیستی.

ملت‌های مسلمان با نشانه‌ای که تو با قبر بی‌نشان خود برجای گذاشته بودی، خوش به نشان آمده‌اند و بر خرمن و خرگاه دشمنان اسلام که تو دلشوره آن را داشتی آتشی خانمان سوز افکنده‌اند.
زهرای عزیز، آیا خیل عظیم مردان و زنان دلباخته‌ات را نمی‌بینی که در سوگ تو لباس عزا بر تن دارند و آیا همین مردم این دوره نبودند که با نام یا زهرا(سلام الله علیها) بر دشمنان تاختند؟

به یقین امروز به وضوح می‌بینی که جوانان این مرز و بوم و همه جهان اسلام با شعار «کلنا عباسک یازینب(سلام الله علیها)»

بی ‌آن‌که در سر سودای سود و در دل غم بود و نبود دنیا را داشته باشند به حمایت از حریم اهل بیت(علیه السلام) و حرم زینب کبری سلام الله علیها برخاسته‌اند.
زهرای عزیز! امروز از فرزند تو فقط به یک اشاره و از امت به سر دویدن است، مگر نیست؟
_______________________
* این یادداشت چند سال قبل با عنوان «آن شب غم گرفته»

منتشر شده بود که بازخوانی آن را در سالروز شهادت حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها بی‌مناسبت ندانستیم.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

سرچشمه ی شگفت انگیز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها از خدیجه سلام الله علیها

لولاک لما خلقت الافلاک ولولا علی لما خلقتک ولولا فاطمه لما خلقتکما

فضیلت شب نیمه شعبان در آیات و روایات_ ۸

کسی که شب عید فطر و شب نیمه شعبان را احیا بدارد روزی که قلب ها می میرند قلب او زنده است

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.