امداد غیبی /زنی که شاهد یک ارتش در پشت سر آنها بود _ ۱

بسم الله الرحمن الرحیم

 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْکُمْ إِذْ جاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ ريحًا وَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْها وَ کانَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرًا
اي کساني که ايمان آورده ‏ايد، نعمت خدا را بر خود به ياد آريد، آنگاه که لشکرهايي به سوي شما [در]آمدند، پس بر سر آنان تندبادي و لشکرهايي که آنها را نمي‏ ديديد فرستاديم‏، و خدا به آنچه مي ‏کنيد همواره بيناست‏. آیه ۹ سوره احزاب

زنی که شاهد یک ارتش در پشت سر آنها بود نیروهای مقاومت حزب الله 

لطف و عنایت الهی همواره بمثابه پوششی است حمایتی برای کسانی که ایمان آوردند، صبر و مقاومت کردند و به جهاد در راه خدا پرداختند، و چرا این گونه نباشد هنگامی که اینان جمجمه هایشان را به خدا سپردند، و بدنهایشان را فدای اعلاء دین خدا به مسلخ عشق بردند، زیرا او است که حامی و ناصر آنهاست لذا داستان زیر را در همین راستا بازگو میکنیم.

یکی از افراد مقاومت برای من (نویسنده) نقل کرد که من و گروهی دیگر از برادران مقاومت در میدان نبرد علیه دشمن صهیونیستی بودیم و ما بیش از ۴ نفر ،نبودیم خیلی تشنه شده بودیم، چون هوا بشدت گرم و مسافتی که طی کرده بودیم خیلی طولانی و راهی سنگلاخ، ناهموار و کوهستانی بود و ما باید به موقعیت تعیین شده جهت اجرای مأموریت عملیاتی می رسیدیم …

در آن حوالی خانه ای هم نبود که از آنها مقداری آب بگیریم تا تشنگی خود را اندکی مرتفع کنیم تنها یک غاری وجود داشت که در آن زن کهنسالی همراه با خانواده کوچک خود داخل آن زندگی میکردند و برای حفظ جانشان از خانه هایشان در شهر بنت جبیل که از طرف هواپیماهای جنگی و وحشی اسرائیل مورد هدف قرار گرفته بودند – به این جا پناه آورده بودند.

این بود که ما به طرف این غار رفتیم و در ابتدا بر آنها سلام کردیم زن سلام ما را پاسخ داد و از ما استقبال کرد و برای پیروزی موفقیت و نجات یافتن ما از دشمن صهیونیستی دست به دعا برداشت، آنگاه از او کمی آب خواستیم تا عطش خود را با آن برطرف کنیم ….

زن مقداری آب برای ما آورد و ما شروع به نوشیدن آب کردیم، اما متوجه شدیم زن دیگ ها و ظرف های بیشتری از آب را می آورد. یکی از رفقای ما از او پرسید حاج خانم این همه آب برای چه؟ این خیلی زیاد است، ما هم که آب خوردیم خداوند به شما جزای خیر دهد!

آن زن با تعجب و پوزش :گفت من باید عذرخواهی کنم که آن قدر آب ندارم که بتوان این ارتشی که پشت سر شما مستقر شده، سیراب کنم ….

در واقع این زن تعداد زیادی از مردان مسلح و نظامی را پشت سر ما میدید که همان ملائکه خدا بودند که از طرف خدای سبحان برای حمایت و نصرت ما فرستاده شده بودند.

هر یک از ما از فرط شگفتی و خوشحالی به یکدیگر نگاه میکردیم در حالی که بدن هایمان می لرزید و پوست بدنمان دچار لرزش شده و از چشم هایمان اشک می ریخت و این همه به خاطر سخنان این زن بزرگوار بود خداوند به او پاداش خیر عنایت فرماید ….

وَ لَمّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ اْلأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاّ إيمانًا وَ تَسْليمًا
و چون مؤمنان دسته‏ هاي دشمن را ديدند، گفتند: «اين همان است که خدا و رسولش به ما وعده دادند و خدا و رسولش راست گفتند»، و جز بر ايمان و فرمانبرداري آنان نيفزود.آیه ۲۲ سوره احزاب

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

 برگرفته از:

کتاب معجزات و کرامات نبرد “الوعد الصادق” تحکیم پیروزی الهی برای مقاومت اسلامی لبنان

ارتش صهیونیست، قبل از شروع جنگ 33 روزه، حریم هوای لبنان را چندین بار شکست.

حزب‌الله لبنان نیز طی چند عملیات نظامی در برابر این حریم‌شکنی‌ها عکس‌العمل نشان داد، تا اینکه در 21 تیرماه 1385 عملیات «الوعد الصادق» با هدف آزادسازی اسیران لبنانی به مرحلة اجرا درآمد و طی آن 2 سرباز اسراییلی به اسارت حزب‌الله درآمدند.

اسراییلی‌ها با شنیدن این خبر، آمادة جنگ از قبل طراحی شده با حزب‌الله شدند. هدف اسراییل از جنگ، ترور سید حسن نصرالله (دبیرکل حزب‌الله لبنان) و از بین بردن نیروهای حزب‌الله بود.

نبرد ادامه یافت و رزمندگان مقاومت حزب‌الله، بر دشمن چیره شدند و با شرط آزادسازی اسرا و مبادلة آنها جنگ پایان یافت و حزب‌الله به پیروزی رسید.

نویسنده : ماجد ناصرالزبیدی ، در کتاب حاضر، نخست معجزات و کرامات نبرد 33روزه حزب‌الله لبنان را بیان می‌دارد، سپس به مقایسة جنگ «بدر» و نبرد «الوعد الصادق» می‌پردازد.