مصی علینژاد از عناصر مزدور ضدایرانی دیروز رسماً اعلام کرد که دولت بایدن رئیسجمهور آمریکا از او خواسته است که «هویت» خود را تغییر دهد و پنهان شود.
سال گذشته بود که اپوزیسیون خارج نشین بر یک امید واهی تکیه داده بود؛ امیدی که با استعمال آن و ایضا حضور در مجامع بینالمللی به ارائهی نسخهای علیه ایران میپرداخت. این ذهنیت امیدوار، اغتشاشات ۱۴۰۱ را متفاوت از گذشته دانسته و حتی یکی از همینها با این تعبیر که «امید بزرگی برای پایان جمهوری اسلامی وجود دارد» به خود و طرفدارانش برای براندازی یک انگیزهی واهی القا میکرد.
این افراد حتی معتقد بودند غرب و در راس آنها ایالات متحده آمریکا باید با یک طراحی جدید جمهوری اسلامی ایران را بهسان لیبی، سوریه و در این اواخر روسیه، به انزوای حداکثری کشانده و از همین مفر کار براندازی را برای این کاسبان خون راحت کند.
حتی یکی دیگر از براندازان، یعنی پسر شاه مخلوع، درکنار اتخاذ همان مواضع امیدوارانه علیه جمهوری اسلامی ایران، با سفر به سرزمینهای اشغالی و دیدار با نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس، بهنوعی درپی آن بود تا حمایتهای این رژیم کودککش را نیز جلب کند. وی با قرارگرفتن درکنار دشمن شماره یک جمهوری اسلامی ایران و طراحی برنامههای جدید علیه امنیت مردم ایران به دنبال این بود تا در راستای براندازی خیالی و متوهمانهی خود گامهای جدیدی برداشته و جمهوری اسلامی ایران را بیش از پیش به سمت انفعال و انزوا هدایت کند.
یکی از همین کاسبان یعنی مسیح علینژاد در همین راستا گفته بود که دولتهای غربی باید جمهوری اسلامی را مانند پوتین منزوی و با دولت ایران مانند دولت روسیه رفتار کنند.
این مواضع و رجزخوانیها اما یک تاریخ مصرفی داشت. تاریخ مصرفی که زودتر از همه به سراغ گروهک تروریستی مجاهدین خلق آمد. همان منافقینی که سوای از دنائتهای اول انقلابشان، در همین اغتشاشات سال گذشته به حدی در امید کاذب بهسر میبردند که سرکرده این گروهک برای جمهوری اسلامی ایران آلترناتیو تعیین کرده و شورای ملی مقاومت ایران (!) را به مثابه جایگزین معرفی میکرد.
اما این رجزخوانیهای توخالی دوامی نداشت و منافقین روز به روز به انزوا کشیده شدند. یکی از مصادیق این انزوا اما اتفاقی بود که در پی آن کمپ این گروهک در آلبانی به ناامن ترین نقطهی زمین برای زیست آنها تبدیل شده و آنها را خانه به دوش کرد. جالبتر آنکه وزارت امور خارجه آمریکا نیز در اولین واکنش خود، این اقدام پلیس آلبانی علیه منافقین را قانونی توصیف کرد. در همین راستا فرانسه نیز با برگزاری تجمع سالیانه منافقین در ۳۰ خرداد در پاریس، مخالفت کرده و علت آن را نگرانیهای امنیتی دانست. این درحالی است که این تجمع، از سال ۲۰۰۸ تاکنون در پاریس برگزار میشد.
مصائب منافقین به همینجا ختم نشده و پارلمان اروپا نیز در قطعنامهای که اخیرا به تصویب رسید، با اشاره به اقدامات خشونتآمیز گروهک تروریستی منافقین اعلام کرده که عناصر این گروهک، با فریبکاری و روش های گمراه کننده از نمایندگان و سیاستمداران اروپایی سوءاستفاده میکنند. این برای اولین بار بود که یک نهاد رسمی اروپایی به فریبکاریهای این گروهک برای جذب سیاستمداران و سوء استفاده از نام آنها اعتراض کرد.
حالا و پس از انقضای مصرف منافقین، نوبت به سایر مدعیان براندازی رسیده است. مسیح علینژاد یکی دیگر از افرادی است که فعالانه طی سالیان گذشته علیه امنیت ملی ایران فعالیت کرده و نقش بهسزایی در ایجاد آشوب و اغتشاش در سال گذشته هم داشته است. او در جریان همین اغتشاشات و در آبان ماه سال گذشته بود که با امانوئل مکرون دیدار داشته و اغتشاشات را با عنوان انقلاب به مکرون غالب کرد. اتفاقی که در پی آن حمایت ضمنی مکرون برای تامین مالی و لجستیکی اهداف کاسبکارانهی علینژاد جلب شده و حتی باعث شد تا بر شدت آن امید واهی منتهی به براندازی جمهوری اسلامی ایران در بدنهی اقلیت برانداز نیز افزوده شود.
سیر این دیدارها و جلب حمایت ها به همین جا ختم نشده و مسیح علینژاد با برنارد هنزی لوی، صهیونیست نماد تجزیه در کشورهای مختلف نیز دیدار داشت. دیداری که در جریان آن بیشک نسخهی لیبی سازی ایران و عملا تجزیه برای سرنگونی جمهوری اسلامی تجویز شد.
اما همهی اینها هم ضمانتی برای دوام مسیح علینژاد نبود. او نیز بعد از منافقین هدف دیگر زبالهدان غربیها بود. او در جریان نشستی در کنگره آمریکا به این نکته اشاره کرد که دولت بایدن از او خواسته تا هویتش را تغییر داده و عملا ناپدید شود.
علینژاد که از این تصمیم دولت ایالات متحده ناراضی بوده و احساس میکرد که از پروژهی غربیها در راستای اختلال در امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به گوشهای انداخته شده است، اعتراض خود را به این شکل بیان کرد: «به نظر میرسد دولت آمریکا دارد پشت مردم ایران را خالی میکند. چرا در آمریکا که در آن همه حق آزادی بیان دارند، به جای اینکه بتوانم آزادانه صحبت کنم، باید برای حفظ امنیت خود اطلاعات هویتیام را تغییر دهم؟ نمایندگان کنگره آمریکا باید بدانند که دولت این کشور که برای جمهوری اسلامی ایران شش میلیارد دلار پول آزاد کرده، چطور با کنشگرانی که در این کشور علیه حکومت ایران حرف میزنند برخورد میکند و از من میخواهد با هویت ناشناس در این کشور زندگی کنم».
همهی اینها نشان از آن دارد که دولتهای غربی و در راس آنها ایالات متحده آمریکا از حمایت خود نسبت به تامین این براندازان پوشالی سلب امید کرده و ناگزیر از هرگونه اتفاقی، تصمیم به تبعید امثال علینژاد به سیاههی بیهویتی گرفته است. سرمایهگذاری غرب روی عناصر کاسبی که حتی برای پیشبرد اهداف خود از تجزیه و به خاک و خون کشیدن مردم ایران نیز مضایقه نمیکنند، نتیجهای اینچنین به همراه داشته و جز بیحاصلی و شکست در برابر جمهوری اسلامی ایران، عایدی دیگری برای آنها به همراه نیاورده است.