سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اخبار / فرزنددار شدن، سرآغاز لطیف‌ترین و گرمابخش‌ترین رابطه‌ها است

فرزنددار شدن، سرآغاز لطیف‌ترین و گرمابخش‌ترین رابطه‌ها است

با پدر و مادر شدن استعداد‌ها و قابلیت‌های انسان شکوفا می‌شود و عالی‌ترین خصیصه‌های انسانی که صبر و ایثارگری است به فعلیت می‌رسد.

وقتی علل طلاق‌ها را بررسی می‌کنیم، یکی از علل بارز آن را نداشتن فرزند می‌یابیم.

وقتی که از امام صادق علیه السلام سؤال می‌کنند که:

از بهترین چیز‌ها برای آدمی چیست؟ می‌فرماید: «داشتن فرزند جوان، وقتی سؤال می‌شود بدترین و تلخ‌ترین حالت برای انسان چیست؟ می‌فرماید: از دست دادن فرزند». –

اندیشه فرزندآوری و سلامت روانی خانواده

در این قلمرو پژوهش‌هایی وجود دارند که اندیشه فرزندآوری را به عنوان یکی از فرآیند‌های زیربنایی در نظر گرفته اند.

ماکسول و مونت گمری در بررسی‌های خود نشان دادند که اندیشه فرزندآوری در ایجاد آرامش و تحکیم و کارآمدی خانواده مؤثر است

کسب آمادگی برای ایفای نقش پدر و مادری

بسیاری از پژوهش‌هایی که به بررسی نقش فرزند در تحکیم و بهداشت روانی خانواده پرداخته اند، افکار، هیجانات و روابط عاطفی با جنین در طول دوره بارداری را به عنوان یکی از عوامل مهم در نظر گرفته اند.

نتایج پژوهش‌های متعدد نشان می‌دهد که ابراز هیجان والدین در دوران بارداری به عنوان یکی از متغیر‌های مهم، با بهداشت روانی و کیفیت روابط همسران ارتباط دارد؛ برای نمونه، یافته‌های پژوهشی برخی روان شناسان حاکی از آن است که چنانچه والدین در دوران بارداری نگرش و هیجانات مثبت در تعامل باجنین داشته باشند، میزان رضامندی زناشویی، صلاحیت اجتماعی و دل بستگی به کودک در آن‌ها افزایش یافته، مشکلات عاطفی رفتاری بعد از تولد در آنهاکاهش می‌یابد.

باعث شادی و لذت والدین

از نظر زیست شناسی، زندگی از هنگام انعقاد نطفه و بارداری شروع می‌شود.

تولد را در واقع می‌توان به عنوان یک مرحله از رشد دانست که کودک از رحم مادر به دنیای خارج قدم می‌نهد.

از زمان تولد، کودکان منبع لذت و شادی در خانواده هستند. بنابراین، فرزندان نه تنها شالوده زندگی زناشویی را استحکام می‌بخشند، بلکه عامل مؤثری در لذت بردن پدر و مادربوده و با افزایش این لذت ها، سلامت و بهداشت روانی همسران نیز تأمین می‌شود.

مایکل آرگیل کودکان را منبع فواید زیادی برای خانواده دانسته ومی گوید: با وجود فرزند، لذت زیادی در خانواده وجود دارد. بیشتر، والدین محرک و شادی را به عنوان یک مزیت از کودکان شان دریافت می‌کنند.

فرزند، صفا و صمیمیت خاصی به خانواده می‌بخشد و، چون محبوب پدر ومادر است، هر دو به او دل بسته می‌شوند. سیره عملی و فرمایشات و احادیث پیشوایان معصوم علیهم السلام نیز حاکی از اهمیت هم بازی شدن با کودک و شور ونشاط حاصل از آن است.

پیامبر صلی الله علیه و آله، فرزندش ابراهیم، حسن، حسین وفاطمه علیهما السلام را در کودکی بر دامان خود می‌نشاند، به سینه خود می‌چسباند ومی بوسید.

توجه معصومان به فرزندان

حضرت علی علیه السلام نیز دل بستگی خاصی به فرزندان خود داشت.

حضرت فاطمه علی‌ها السلام با خواندن شعر برای فرزندان خود، به آنان اظهار علاقه می‌کرد.

سیره عملی دیگر معصومان نیز نشان دهنده الگو‌هایی از دل بستگی سالم به فرزندان است.

باعث تداوم حیات خانواده

وقتی علل طلاق‌ها را بررسی می‌کنیم، یکی از علل بارز آن رانداشتن فرزند می‌یابیم، هرچند که ممکن است زوجین، خود تصمیم به نداشتن فرزند گرفته باشند، و یا به دلیل وجود مشکلات ژنیتیکی و یا بیماری‌هایی که منجر به عدم باروری شده است، توان تولید نسل را نداشته باشند. به هر حال یافته‌های تحقیقاتی و مشاهدات بالینی حکایت از آن دارد که عدم حضور فرزند در محیط خانواده، یکی از عوامل ناپایداری در زندگی مشترک است.

فرزند، مخصوصاً فرزند خردسال به منزله پیوندی است بین مادر و پدر واز این رو بی فرزندی و حتی کم فرزندی باعث تزلزل خانواده می‌شود. درسال‌های ۱۹۵۱ و ۱۹۵۲ نیمی از خانواده‌هایی که در ایالت آیووا در ایالات متحده امریکا قربانی طلاق شدند، کسانی بودند که فرزند کوچک نداشتند.

بی فرزندی در خانواده‌ها یک فضای خالی را به وجود می‌آورد و باعث تضاد و بی علاقگی به زندگی مشترک می‌شود.

تحقیقات انجام شده در ایران نیزنشان می‌هد که خانواده‌های بی فرزند بیش از هر نوع خانواده دیگر در معرض گسست قرار دارند.

در آموزه‌های دینی، از فرزند با تعابیری مثل جگرگوشه والدین، گل خوشبوی بهشتی و… یاد شد. حتی در روایات شریف، بوسیدن و نوازش فرزند باعث پاداش و اجر بزرگ تلقی شده است.

وقتی والدین با چنین نگاهی به فرزند بنگرند و حتی فرزندان، این جایگاه را به خود اختصاص بدهند، قطعاً درتحکیم روابط خانوادگی و همسری، تأثیر مثبت خواهند داشت، و کدام پدر یامادری حاضر می‌شود به راحتی این دل بند و جگرگوشه خود را با اختلاف یاطلاق، آزرده سازد.

عامل حرمت خود و ارزشمندی والدین

در نظام آفرینش و به ویژه در دنیایی که ما زیست می‌کنیم یک سلسله قوانین و تدابیری وجود دارد. از جمله این قوانین، زایندگی و تکثیر نسل است. این پدیده در گیاهان، درختان، حیوانات و انسان ها، اتفاق می‌افتد.

زن و مرد نیز انتظار دارند که پس از ازدواج صاحب فرزند شوند، و این امردر موارد قابل ملاحظه ای، خود می‌تواند عاملی برای گام برداشتن به سوی ازدواج باشد.

پدر و مادر عروس و داماد و خویشان و آشنایان نیز به گونه‌ای عمل می‌کنند که بیان گر چنین انتظاری است و وجود انتظاراتی از این دست، در صورتی که به موقع رفع نشود، موجب ارزش یابی منفی دیگران و در نتیجه خود پنداره منفی و حرمت خود پایین در زوجین می‌شود. در این صورت، تصویری که آن‌ها از خویشتن دارند، به طور ضمنی در همه واکنش‌های ارزشی آنان تجلی می‌کند.

درصد افرادی که در جهان از نداشتن فرزند رنج می‌برند، قابل توجه است. این‌ها کسانی هستند که تحمل تنهایی را ندارند، دائماً احساس یک نیاز توأم با فشار برای داشتن فرزند را دارند، و اعتماد به نفس خود را درمقابل این وسوسه ذهنی که «دیگران درباره آن‌ها چه فکر می‌کنند» از دست می‌دهند.

گاه و بی گاه احساس غم و اندوه و ناکامی و حیرت می‌کنند که دلیل محرومیت آنان از لذت داشتن فرزند چیست؟

برای آن که زوجین انتظارات خود و دیگران را برآورده کنند و به ارزش هاو هدف‌هایی که لازمه زندگی سعادت‌مند است نایل آیند، نیاز به تلاش برای داشتن فرزند دارند. یکی از نقش‌های مثبت فرزند در خانواده، برآورده ساختن انتظارات والدین و دیگران و ایجاد و تقویت حرمت خود آنهاست.

تولد فرزندان در محیط خانه احساس مفید و نتیجه داشتن را برای والدین درپی دارد.

مردان و زنان قاطع و هدف‌مند با توجه به توانایی‌هایی که دارند، برای خود هدف‌هایی در نظر می‌گیرند و برای دست یابی به آن تلاش می‌کنند. هدف از تشکیل خانواده، آرامش روانی و تولید نسل است. این هدف است که ما را به جلو می‌برد و به ما انرژی می‌دهد. زندگی هدف‌مند مستلزم پربار بودن است. باید شایستگی خود را ثابت کنیم. داشتن فرزند با احساس شایستگی و مثمر ثمربودن در ارتباط است. به همین دلیل است که داشتن فرزند در روایات به ثمره وجود والدین تعبیر شده است.

امام سجاد علیه السلام می‌فرماید: «باید بدانی که او از تو و ثمره وجود توست»

به راستی که تشبیه زیبای پیامبر شنیدنی است، آن جاکه می‌فرماید: «فرزند صالح، گلی از گل‌های بهشت است». در این تعبیر نمادین، خانواده به گلستان وفرزندان به گل‌های زیبای آن تشبیه شده است.

بدیهی است که داشتن ثمرات نیکو، عامل دلگرمی والدین و تداوم حیات مشترک آن‌ها بوده و احساس مثمر ثمر بودن و اعتماد به نفس را در آنان به وجود می‌آورد.

 باعث پیوند اجتماعی

منظور از پیوند اجتماعی یا جامعه پذیری فرآیندی است که طی آن فرد به تدریج به شخصی خودآگاه، دانا و باتجربه در شیوه‌های فرهنگی تبدیل می‌شود. اجتماعی شدن، نسل‌های مختلف را به هم پیوند می‌دهد. تولدیک فرزند، زندگی والدین را که مسئول پرورش او هستند تغییر می‌دهد و زمینه کسب تجربیات جدید را ایجاد می‌کند.

هافمن تحقیقی روی خانواده‌های دارای فرزند انجام داد. وی نتیجه گرفت که فرزند بر فرآیند اجتماعی شدن و جامعه پذیری والدین تأثیر می‌گذارد. وی موارد زیر را جهت اتخاذ برای فرزنددار شدن پیشنهاد کرده است:

– کودکان با حضور خود، وضعیت بزرگ سالان به خصوص زنان را تأییدنموده و به آن‌ها هویت اجتماعی می‌دهند.

– کودکان از طریق فعالیت‌های خود در مدرسه و مراکز تفریحات سالم ومحیط همسایگی، والدین خود را با جامعه پیوند می‌دهند.

– فرزندان بر اساس شعایر مذهبی والدین شان رشد می‌کنند، زیرا والدین آنهابراساس آن مفاهیم، رفاه و آسایش دیگران را مقدم داشته و به اجتماعی شدن گروه تداوم می‌بخشند.

– کودکان به آن‌ها اعتبار بخشیده و آنان را از تنهایی نجات می‌دهند.

– کودکان با توجه به اصول اجتماعی شدن، شایستگی و صلاحیت والدین رارشد داده و حتی آنان را به مرز خودکفایی می‌رسانند.

چون والدین بیش از افراد بی فرزند از تأیید اجتماعی بهره مندند، کودکان علاوه بر کسب شخصیت بر اعمال نفوذ والدین نیز می‌افزایند.

این یک جنبه کلیدی اجتماعی شدن برای اکثریت مردم در هر فرهنگی است؛ اگر چه ماهیت دقیق و نتایج آن از نظر فرهنگی فرق می‌کنند.

 زمینه ساز رشد توان مندی‌های والدین

دانش، تجربه، گذر زمان و حتی عقد و پیمان ازدواج و شروع زندگی مشترک، وضعیت‌ها و نقش‌های بزرگ سالی را به وجود نمی‌آورند، بلکه دوره پدر و مادری است که نقش‌های بزرگ سالی را مشخص می‌سازد.

هن، میلیسپ و هارتکا از مطالعات شخصیت خود به این نتیجه رسیدند که سازمان روانی انسان با پذیرفتن نقش پدر و مادری به کمال می‌رسد. آن‌ها در این باره می‌گویند: «معمولًا این گونه تصور می‌شود که تغییرات عمده سازمان شخصیت در طول نوجوانی روی می‌دهد، اما این یافته‌ها نشان می‌دهندکه تغییرات بسیار مشخص نه در طول نوجوانی بلکه در انتهای آن رخ می‌دهد؛ یعنی زمانی که اکثر مردم در نهایت، دچار تغییرات نقش ژرفی می‌شوند و به اشتغال تمام وقت و ایفای نقش والدینی مشغول می‌شوند؛ بنابراین به نظر می‌رسد که تجربه پدر و مادری در فراهم کردن امکانات به سوی تعالی و رشد شخصیت افراد دارای اهمیت ویژه باشد. وجود همین تجربه‌ها مجموعه کاملی از ارزش‌ها را به ساختار شخصیت والدین می‌افزاید.

شاید از این رو والدین در آموزه‌های دینی با قرار گرفتن در کنار اطاعت ازخدا تقدیس شده اند. این‌ها همگی از کمال انسانی، سلامت روانی و شکوفایی فطرت انسانی به شمار می‌رود.

والدین بدون هیچ استثنایی سرگرم آرمانی هستند که خارج از وجود خودشان و در چیزی بیرون از آن‌ها وجود دارد. آنهاشیفته اند؛ شیفته چیزی که برایشان بسیار گران قدر است (فرزند). آن‌ها به کاری مشغول اند که آن را تا حدودی تقدیر برایشان مقدر کرده و کاری که ضمن انجامش، به آن عشق می‌ورزند (تربیت فرزند).

ازدواج و فرزندآوری زمینه بروز خلاقیت‌ها و موفقیت‌ها را در همسران افزایش داده، همچنین موجب می‌شود تا فضایل اخلاقی و انسانی در آنان به فعلیت برسد.

وقتی از مرد خانواده انتظار می‌رود تا هنگام ضرورت برای حمایت از خانواده خویش، ایستادگی کند؛ این انتظار روحیه دفاع و جوان مردی را در او تقویت خواهد کرد. همچنین به وجود آمدن شرایط مادری برای زنان، موجب می‌شود تا با تحمل مشکلات فرزندپروری وشوهرداری، به کمال روحی بیشتری برسند و روح خود را در اثر شکیبایی و ایثار بالنده کنند و از طریق مسئولیتی که در خانه و خانواده دارند، به تلاش بیشتر روی آورند و استعداد‌های خود را برای اداره مناسب خانواده به کار گیرند و در نتیجه، به موفقیت بیشتری نایل آیند.

به عبارت لطیف ترمی توان گفت: فرزنددار شدن، سرآغاز لطیف‌ترین و گرمابخش‌ترین رابطه‌ها و به فعلیت رساندن همه استعداد‌ها و قابلیت‌ها و بهره مندی از عالی‌ترین تکریم‌ها و ایثارگری هاست.

داشتن فرزند و نگاه به او می‌تواند موجب نشاط والدین و سلامت روانی آن‌ها شود.

پژوهش‌ها نشان داده است که یکی از بزرگ‌ترین عوامل شادی آفرین برای والدین، اولین ملاقات آن‌ها با فرزندان سالم خویش پس از تولد بوده است. هم زمان با تولد فرزند، به زن و شوهری که صاحب فرزند شده اند، پدر و مادرخطاب می‌شود و لذا آن‌ها زندگی خود را معنادارتر از گذشته می‌یابند و بعدهانیز شنیدن الفاظ «مامان» و «بابا» از کودک برای آن‌ها لذت بخش است.

تولد فرزندان، هم فی نفسه موجب نشاط والدین می‌شود و هم زوجین ازدیدن فعالیت‌های شیرین و دل انگیز آن‌ها و نگاه به چهره‌های بشّاش وتبسم آفرین فرزندان احساس شادمانی می‌کنند.

بنابراین، همان گونه که تولد فرزندان می‌تواند موجب نشاط و سلامت روانی والدین شود، نگاه به چهره فرزند نیز می‌تواند نشاطی وصف ناشدنی برای آنان به ارمغان آورد و موجب سلامت روانی شان شود.

توسعه اقتصادی و برکت در خانواده

وضعیت معیشتی و رفاه اقتصادی در خانواده نقش مهمی دارد. تأمین مخارج زندگی مشترک و هزینه فرزندان از قبیل خوراک، پوشاک و مسکن موجب شده است که عده‌ای زیر بار مسئولیت زندگی زناشویی و والدینی درسنین جوانی نروند.

اسلام و قرآن تشکیل خانواده و فرزندآوری را نه تنها باعث مشکلات معیشتی در خانواده نمی‌داند، بلکه توسعه معیشتی را پس از ازدواج و صاحب فرزند شدن به واسطه تلاش و برکت همراه آن را، تضمین کرده است.

براساس آموزه‌های دینی، فقر و بی چیزی مانعی در جهت تشکیل خانواده و اندیشه فرزندآوری نیست؛ زیرا خداوند در پرتو ازدواج و فرزند، برکت و بی نیازی رابه انسان عطا می‌کند.

یکی از آموزه‌هایی که در روایات بر آن تأکید شده، این است که فرزندموجب برکت در خانواده است. برکت عبارت است از فراوانی، رونق، فزونی، سعادت و نیک بختی. در این تعریف، برکت شامل مجموعه‌ای از هیجان ها، اندیشه ها، رفتار‌ها و احساس‌هایی است که به طور وسیع با سلامت و بهداشت روانی خانواده در ارتباط هستند؛ لذا هرچقدر فرزندان بیشتر باشند، خیر و برکت نیز افزایش پیدا می‌کند.

منبع: حوزه نت

 

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

رابطه افسردگی و سکته در جوانان

افسردگی و یا سلامت روان در میان جوانان چگونه بر سلامت قلب تاثیر می گذارد؟

مصر با لشکرکشی به قلب تنگه باب‌المندب مستقیماً وارد جنگ یمن شد

در حالی که خبرها از تلاش برای برقراری آتش‌بس در یمن خبر می‌دهند، اما یک …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.