انزوا اما آنجایی به ایران تحمیل شد که دولت دوازدهم با ایدئالگرایی، از اروپاییها و آمریکاییها بازی خورد، صادرات نفت را به یک پنجم و سرمایهگذاری خارجی را به صفر رساند و نهایتا مقدمهی قطعنامهی شورای حکام را فراهم کرد.
عباس عراقچی روز گذشته در مراسم افتتاحیه «کنگره بینالمللی دیپلماسی ملل» در اصفهان، پس از مدتها سکوت، مدعی شد: یک تلاش بزرگ عمومی برای منزوی کردن ایران در جریان است. بدون قدرت نمیتوان وارد هیچ مذاکرهای شد و حرف اگر متکی به قدرتی نباشد باد هوا است.
در ادامه هم رسانههای جریان اصلاحات مانور ویژهای بر روی این سخنان دادند. روزنامه سازندگی در سرمقاله امروز خود (۱۹ تیرماه) از صحبتهای عراقچی اینچنین برداشت کرده که وضعیت امروز ایران در جهان دقیقا همان چیزی است که عراقچی از آن یاد کرد. در وقوع این اتفاق هم عدهای در داخل همسو با دشمنان خارجی عمل کرده و نتیجهی آن چیزی جز انزوای ایران نبوده است!
این تحلیل عباس عراقچی و رسانههای اصلاحطلب درحالیست که روند دیپلماسی و حرکت سیاست خارجی ایران به نحوی است که برداشت انزوا از آن، عمق سطحی بودن تحلیلگران مذکور را نشان میدهد. برداشتی خندهدار که در راستای سفیدسازی عملکرد فاجعهبار دولت گذشته بودهاست.
دولت ورشکستهای که همهی دستاوردهای گذشته را بر باد داد
ناتوانی و شکست دولت قبل در اجرای ایدهی گفتمانیاش و همچنین پافشاری دوباره برای استمرار این رویکرد از همان قصههایی است که مثال مار از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود را بهکل نقض میکند. بعد از خروج آمریکا از برجام، دولت قبل علیرغم هشدار رهبری، باز هم تلاش کرد تا برجام را در لایه اروپایی آن حفظ کرده و این بار امیدوارانه دست خود را به سوی آنها دراز کرد.
عمق این امیدواری آنجایی عیان شد که عباس عراقچی در حاشیه نشست وزرای خارجه ایران و ۱+۴ اعلام کرد که این اتفاق (خروج از برجام) انزوای آمریکا را به روشنی به تصویر کشید! این رویکرد متوهمانه در همین جا پایان نیافته و عباس عراقچی باز هم در صحن علنی مجلس به آن اشاره کرده و گفت: آمریكا درخصومت علیه ایران در انزوای مطلق قرار گرفته است. اجازه نمیدهیم خصومت آمریكا برجام را خدشهدار كند.
درنهایت علاوه بر آمریکا، اروپاییها هم به تعهدات خود در برجام پایبند نمانده و میزان مراودات مالی ایران با آنها نیز به صورت چشمگیری کاهش یافت. در سال ۲۰۱۸ پس از تحریمهای فزاینده آمریکا و فشار حداکثری آنها علیه ایران، تمام شرکتهای اروپایی از ایران خارج شده و قراردادهای خود با صنایع ایران را لغو یا تعلیق کردند. در همین راستا رئیس زیمنس آلمان در پی خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها، اعلام کرده بود که این شرکت دیگر نمیتواند با ایران قرارداد تجاری جدیدی امضا کند.
همچنین طبق ادعای رویترز، صادرات نفت ایران در سال ۱۳۹۸ به یک پنجم کاهش یافته و از میزان ۲.۵ میلیون بشکه در روز به ۵۰۰ هزار بشکه کاهش یافت. این کاهش بدان معناست که حتی چین و هند نیز به عنوان مقصد صادرات نفتی ایران نیز از واردات نفت بصورت گسترده خودداری کردند!
همهی اینها نهایتا به این منتهی شد که ایدئالیستهای امیدوارِ دولت سابق، علاوه بر آمریکا، از اروپا هم رانده شده و نتوانستند آنطور که در ابتدا به شکلی آرمانگرایانه به آنها امید بسته بودند، متنفع شوند. نهایتا هم در خرداد ماه ۱۳۹۹ تروئیکای اروپایی آخرین ضربه خود را به ایران وارد کرده و سه کشور اروپایی انگلیس، آلمان و فرانسه با حمایت آمریکا، قطعنامه شورای حکام را علیه ایران تصویب کردند.
دَربی که بر همان پاشنهی قبل نچرخید
با پایان یافتن دولت دوازدهم، ایده آرمانگرایانهای که هشت سال بر آن پافشاری کرده و در پی آن اقتصاد، امنیت و سیاست ایران را به اسارت گرفتهبودند، نیز پایان یافت.
سیاست خارجی و دیپلماسی دولت سیزدهم اما محدود به غرب نشد و با چندجانبهگرایی، به دستاوردهای خوبی هم رسید. توافق ایران با عربستان و پایان یافتن هشت سال تنش، مقدمهای بر دیپلماسی همسایگی مورد تاکید دولت بود. در امتداد همین امر هم تمام کشورهای اتحادیه عرب، دست دوستی به سمت ایران دراز کرده و روابط فی ما بین کشورها، از تنش چندین ساله، به سمت صلح، رهنمون شد.
سفرهای متعدد رئیس جمهور ایران، از اندونزی و چین و روسیه تا کوبا و ونزوئلا و نیکاراگوئه و بسط سیاست خارجی ایران از محدودیت غربی شدن، مورد دیگری است که بر آن گزارهی انزوای ایران مهر ابطال میزند.
در امتداد همین امر هم عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای قابل اشاره است. همان سازمانی که دولت سابق عضویت در آن را به FATF پیوند زده و ضعف خود در ارتباط مستمر با کشورهای غیرغربی را اینگونه توجیه میکرد. همین ها هم نهایتا منجر به این امر شد که قدرتهای نوظهور اقتصادی در بریکس، آغوش خود را برای عضویت ایران در این پیمان باز کنند.
مضاف بر اینها، فروش دو میلیون بشکه نفت در روز و گسترش مراودات تجاری و افزایش سرمایهگذاری خارجی، همان مسائلی است که تفاوت رویکردها را مشخص کرده و امید بستن و محدود شدن در تایید یا عدم تایید کدخدا را عیان میسازد.
خوب است این افزایش صادرات نفت ایران در دولت جدید را هم در کنار اظهارنظر معروف محمدجواد ظریف تحلیل کرد. آنجایی که بدون لکنت اعلام کرد صادرات نفت بدون برجام صفر خواهد شد! اما صفر نشد و با نگاه به وضعیت فعلی صادرات نفت گسترده ایران، آن هم بدون برجام و FATF، افزایش یافت.
پایان یافتن شورشهای ۱۴۰۱ و در امتداد آن تماس تلفنی مکرون، گفتگوهای جدی و با واسطهی آمریکاییها در قطر و عمان و نهایتا عدم صدور قطعنامه توسط آژانس، نشان میدهد که ایران نه تنها منزوی نشده و نسبت به شورش ۱۴۰۱ از خود انفعال نشان نداده است، بلکه فعالانه از منافع ملی دفاع کرده و دولتهای غربی را وادار به عقبنشینی کرده است. عقبنشینیای که آزادی دیپلمات سرافراز ایرانی را نیز به همراه داشته و غرب و منافقین را در این کشاکش رو در روی یکدیگر قرار داد.
انزوا اما آنجایی به ایران تحمیل شد که دولت دوازدهم با ایدئالگرایی منافع ملی ایران را به بازی گرفت، از اروپاییها و آمریکاییها بازی خورد، صادرات نفت را به یک پنجم و سرمایهگذاری خارجی را به صفر رساند و نهایتا مقدمهی قطعنامهی شورای حکام را فراهم کرد. انزوا دقیقا در همین نقطه به ایران تحمیل شد.