سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / بن مایه حجاب: زیست عفیفانه و تمرکز بر روی حیا / ضرورت برنامه آموزش و پرورش

بن مایه حجاب: زیست عفیفانه و تمرکز بر روی حیا / ضرورت برنامه آموزش و پرورش

حجاب از منظر اسلام، یکی از مهمترین تدابیر و اصول طراحی نظام اجتماعی است. تثبیت سیاست های فرهنگی حجاب، نیاز به صبر، استمرار و جدیت دارد. آموزش و پرورش باید بر ترویج و تثبیت «بن مایه حجاب و زیست عفیفانه» برنامه ریزی کند و بر روی «حیا» تمرکز کند.

در بحث حجاب در مدارس و بیانیه آموزش و پرورش، یکی از مدیران بزرگوار مدارس، نکاتی را از تجربیات و دیدگاه‌های خودشان مطرح کردند، که البته تمایل داشتند، نامشان ذکر نشود. در ادامه نکات ایشان را می خوانیم.

در مورد بیانیه آموزش و پرورش، نکاتی است که باید به آن ها توجه کرد:

تمایز میان امور فردی و امور اجتماعی

در این مورد دقائق و ظرایف زیادی است که می تواند محل بحث فلسفی جدی قرار بگیرد. طبیعتاً اینجا مجال ورود به این جزئیات نیست. ولی، مستقل از اینکه ما اصولاً چه تعریفی از فرد و جامعه و نسبت این دو داشته باشیم، در اموری مانند این بحث، روشن است که بین امر فردی و امر اجتماعی، تمایزی است. به واسطه همین تمایز، میان راهبردها و اصول مواجهه با امور اجتماعی و راهبردها و اصول مواجهه با امور فردی نیز، تفاوت هایی باید وجود داشته باشد. گاهی بدون توجه به این تمایزها، احکام کلی یکپارچه صادر می کنیم که محل اشکال می شوند.

مثلاً فرض کنید کسی مسواک نمی زند. مدرسه می تواند ضمن تبیین فایده های مسواک زدن و ضمن آموزش دادن روش آن و تثبیت حس ضرورت و حتی ترویج عادت به آن، اگر کسی در نهایت مسواک نمی زد را در محیط مدرسه بپذیرد و نسبت به آن تغافل کند یا مثلاً با یک شیب ملایم و مسالمت جویانه، به مرور بر روی تغییر این رفتار در مخاطب برنامه ریزی کند.  ولی اگر کسی مثلاً کرونا داشت و ضمناً اصرار داشت که ماسک نزند، علاوه بر آموزش و تبیین و اقناع، باید یک واکنش سلبی بازدارنده ی مشخص در مقابل آن اعمال کرد.

(توجه کنید که در این مثال، منظور صرفاً سرایت پذیری و امکان تأثیر افراد بر یکدیگر نیست. روشن است که تفکیک میان امور فردی و اجتماعی، صرفاً ناشی از مسئله ی سرایت پذیری یا تأثیر متقابل بر دیگران نیست. جزئیات مفصلی هست که اینجا مجال طرح آن نیست. غرض فقط تبیین این تفاوت با یک مثال ساده بود)

*کنش تربیتی، در عرض یا عِدل کنش قانونی نیست که یکی را موقوف به دیگری کنیم. در اینکه مدرسه باید بر روی زیرساخت تربیتی فرزندان جامعه کار کند و هر آنچه به عنوان ارزش های فرهنگی و اجتماعی در جامعه پذیرفته شده است را به شکلی درونی برای نوجوانان تبیین کرده و آن ها را ترویج و تثبیت کند، تردیدی نیست. ولی این موارد، منافی مواجهه ی قانونی یا سلبی در امور اجتماعی نیست.*

در همه ی جهان، مجموعه ای قوانین به خصوص در باب پوشش هست که عموماً به صورت سختگیرانه ای مورد اجرا هستند.

در همه ی جهان، بخصوص در محیط های فرهنگی و تربیتی، مجموعه ای قوانین به خصوص در باب پوشش هست که عموماً به صورت سختگیرانه ای مورد اجرا هستند. واکنش ها هم کاملاً سلبی است. اصولاً گریزی غیر از این نیست. *مراجعه کنید به مجموعه قوانینی که عموماً ذیل indecent act در نظامات مختلف دنیا وضع و اجرا می شوند.*

توجه به پیچیدگی و چندوجهی بودن مسئله ی «حجاب»

حجاب، صرفاً یک حکم اجتماعی در باب پوشش نیست. مسئله حجاب از منظر اسلام، یکی از مهمترین تدابیر و اصول طراحی نظامات اجتماعی است.

حجاب از منظر اسلام، یکی از مهمترین تدابیر و اصول طراحی نظامات اجتماعی است.

حجاب نه صرفاً یک امر فردی است و نه صرفاً یک امر اجتماعی. به همین دلیل، پرداختن به حجاب حتی به عنوان یک کنش تربیتی، نه صرفاً بر مبنای اقناع درونی و فردی ممکن است و نه صرفاً بر مبنای دستورالعمل و قانون اجتماعی.

از طرف دیگر، «معروف» بودن حجاب، نه صرفاً از عرف و باور عمومی بر می خیزد و نه حدود آن را می توان صرفاً بر مبنای قوانین اولیه و بدون ارجاع به عرف و تنوع در گرایش ها و تمایلات و … مشخص کرد. قاعدتاً اینجا بحث ما از ماهیت حجاب نیست. بحث مستوفایی در این زمینه لازم است که خارج از مجال ماست. اما واضح است که یک رفتار صرفاً فرهنگی و توصیه ای، نمی تواند هدف غایی از ترویج حجاب را در بستر اجتماع محقق کند.

یک رفتار صرفاً فرهنگی و توصیه ای، نمی تواند هدف غایی از ترویج حجاب را در بستر اجتماع محقق کند.

توجه به جایگاه آموزش و پرورش و «مدرسه» و تفاوت آن با دیگر محیط های اجتماعی

«مدرسه»، هم به واسطه ی سن مخاطبان و هم به واسطه جایگاهی که در تبیین و تثبیت ارزش های فرهنگی و اجتماعی دارد، تفاوت هایی با دیگر محیط ها و نهادهای اجتماعی دارد. طبیعتاً انتظار نداریم همان رفتاری را که مثلاً در مترو با مراجعین بی حجاب خواهیم داشت، در مدرسه داشته باشیم.

«مدرسه»، هم به واسطه ی سن مخاطبان و هم به واسطه جایگاهی که در تبیین و تثبیت ارزش های فرهنگی و اجتماعی دارد، تفاوت هایی با دیگر محیط ها و نهادهای اجتماعی دارد.

*اما این تفاوت هم، نافی ضرورت کنش های سلبی نیست. کنش سلبی، اگر مکمل مجموعه ای از اقدامات تبیینی و ترویجی باشد، اتفاقاً خود یکی از بهترین ابزارهای تربیتی است.*

بیانیه آموزش و پرورش، به این ظرایف تا حد خوبی توجه کرده و وزن دهی خوبی نسبت به این موارد داشته است.

کنش سلبی، اگر مکمل مجموعه ای از اقدامات تبیینی و ترویجی باشد، یکی از بهترین ابزارهای تربیتی است.

آیا چنین قانون سلبی قابل اجراست یا خیر:

*«وضع قانون سلبی»، با «اجرای آن» و با «نحوه ی اجرای آن»، سه بحث متفاوت هستند.*

گاهی خود وضع قانون، یک ضرورت است. اینکه آن را اجرا کنید یا خیر و اینکه چطور و در چه حدی آن را اجرا کنید، مسئله ی ثانویه ای است. باید در اجرا به برخی موارد دقت کرد. مثلاً اینکه در اجرای قانونی مثل این، آن هم در شرایط اجتماعی فعلی، نباید آنچنان صلب رفتار کرد که موجب ایجاد تنش شود و ضمناً نباید آنچنان به تعلیق ادامه داد که بی قانونی تثبیت شود. راهبردهایی هست که ما در مدرسه تجربه کرده ایم و الحمدلله تا حدی مثبت بود.

*برای مسائل پیچیده ی تربیتی در دوره ی نوجوانی، باید راهبردهای چندوجهی و پیچیده پیش بینی کرد، اما در اجرا به شکلی ساده و سیال آن ها را به اجرا گذاشت. تربیت در دوره ی نوجوانی، به راهبردهای طیفی نیاز دارد.*

برای مسائل پیچیده ی تربیتی در دوره ی نوجوانی، باید راهبردهای چندوجهی و پیچیده پیش بینی کرد، اما در اجرا به شکلی ساده و سیال آن ها را به اجرا گذاشت.

وضع قانون و اعلام آن، در صورتی که با ظرافت های لازم همراه باشد، هم مفید است و هم ضروری. ضمناً، متن بیانیه، تا حد خوبی به این ظرافت ها پرداخته. البته اینکه آیا می شود مخاطب ها را در سطح رسانه تا این حد تفکیک کرد یا خیر، مطمئن نیستم. متون توصیه ای برای خانواده و … ، هم تا به حال نوشته شده و هم توسط دیگر عناصر موثر فرهنگی و تربیتی، نوشته و تبیین خواهد شد. کارکرد بیانیه های رسمی از طرف نهادهای متولی اجرا برای بیان قوانین سلبی، چیز دیگری است.

اگر در مرحله ی طراحی قانون به اندازه ی کافی به لایه های پیچیده ی مسئله توجه شده باشد، از نظر اجرایی فرآیند سختی در پیش نداریم. حتی با همین زیرساخت موجود در مدارس هم، می شود این قانون را به شکل نسبتاً موثری اجرا کرد.

نکته ای در باب محیط مدارس دخترانه و عدم لزوم حفظ حجاب در محیطی که نامحرم نیست مطرح می شود که، به نظرم ناشی از عدم تجربه ی مدرسه داری در محیط های دخترانه ست.

آیا در عمل راه حل اجرایی ساده ای وجود دارد که در همه نقاط و بوم ها فهم مشترک از آن وجود داشته باشد و قابل اجرا باشد و با در نظر گرفتن همه جوانب موضوع در مجموع بهبود قابل توجه در موضوع حجاب ایجاد کرده و آسیب کمتری در سایر حوزه‌ها داشته باشد؟

اقدام های عملیاتی یا به تعبیر شما، راه حل های اجرایی، وقتی به معنای واقعی کارآمد خواهند بود که، *برخاسته از یک منظومه ی جامع از مبانی نظری متقن تا سیاست های انضمامی و موضوعی جزء به جزء باشند.* اتفاقاً وقتی چنین منظومه ای در فرآیند تصمیم سازی تا اقدام شکل می گیرد، معمولا خروجی های عملیاتی یا برنامه های اقدام، ساده، شفاف و عملیاتی خواهند بود.

ما در مسئله ی حجاب، سالها با نوعی ساده اندیشی مزمن مواجه بوده ایم. گسلی که امروز با آن مواجه هستیم، حاصل نگاه قشری و بسط نایافته به این پدیده ی بسیار راهبردی است که جایگاه حیاتی در رویکرد اجتماعی اسلام دارد. طبیعتاً در این مجال نمی شود همه ی این اجزا را به بحث گذاشت. ولی فکر می کنم حداقل به *برخی «نباید» ها* می شود اینجا اشاره نمود.

ما در مسئله ی حجاب، سالها با نوعی ساده اندیشی مزمن مواجه بوده ایم.

برخی «نبایدها» در حوزه حجاب

نباید حجاب را صرفاً یک خاکریز یا سنگر دانست که می شود به صورت واقع بینانه، در ازای پرهیز از شکست ها و چالش های سخت تر، از آن کوتاه آمد. مقولاتی از جنس حجاب، یک عمل عبادی با کارکردهای محدود نیستند که بگوییم می شود از خیر آنها گذشت. جایگاه حجاب در فرآیند ساخت جامعه ی اسلامی، به مراتب برجسته تر از اینهاست.

حجاب در میان مولفه های بنیادین جامعه سازی از منظر اسلام، یک راهبرد اساسی است، نه صرفاً یک تاکتیک.

نباید مسئله ی حجاب را، یک مسئله ی تاکتیکی بدانیم. *حجاب در میان مولفه های بنیادین جامعه سازی از منظر اسلام، یک راهبرد اساسی است، نه صرفاً یک تاکتیک* که بشود آن را با تاکتیک های دیگر جایگزین کرد. حجاب از نظر دین، اگرچه به لحاظ ترتیب اولویت ها، جزو ارکان یا اصول اولیه ی دین نیست، ولی نقش بسیار حیاتی در شکل گیری و تثبیت «جامعه ی اسلامی» دارد.

*حجاب را نباید به «پوشش» و حدود آن تقلیل بدهیم. تقلیل حجاب به پوشش، و تقلیل پوشش به روسری، بسیار مخرب و چالش زا است.* حجاب، تبلور زیست عفیفانه در نظام اجتماعی است. در مقولات راهبردی مانند مسئله ی حجاب، تقلیل گرایی هایی از این دست به شدت آسیب زا خواهد بود.

حجاب را نباید به «پوشش» و حدود آن تقلیل بدهیم.

ضمنا، به حجاب نباید صرفاً نگاه دینی داشت. *حجاب، مستقل از آنکه یک دستور و راهبرد دینی مهم است، در تنازع جاری میان تمدن غرب و تمدن اسلامی، آن هم در این مفصل و پیچ تاریخی و سرنوشت ساز، یکی از کلیدی ترین نقاط اثرگذاری است* که با تمرکز بر آن می توان سبک زندگی غربی را به عنوان عصاره ی تمدن غرب در مقابل سبک زندگی اجتماعی از منظر اسلام به چالش کشید.

حجاب امروز یک مسئله ی به شدت سیاسی به معنای کلان آن است.

انتخاب این موضع از طرف دشمنان برای تنازع، بسیار هوشمندانه بوده است. *حجاب امروز یک مسئله ی به شدت سیاسی به معنای کلان آن است.* توجه کنید که منظور از سیاسی بودن حجاب، صرفاً تنازعات روبنایی از جنس فتنه ی اخیر نیست. مسئله ی حجاب از منظر سیاسی، بسیار ریشه دار تر از این حرفهاست.

مسئله حجاب، یک مسئله حاکمیتی با ابعاد متعدد و پیچیده است.

ترویج حجاب را، نباید صرفاً یک مسئله ی فرهنگی و تربیتی دانسته و به ابزارهای اقناعی و فرهنگی در مورد آن اکتفا کرد. مسئله حجاب، یک مسئله حاکمیتی با ابعاد متعدد و پیچیده است که باید در پرداختن به آن، به صورت مدبرانه ای از همه ی ابزارهای اعمال حاکمیت استفاده کرد.

حجاب باید سوار بر روی موج «غیرت دینی» مومنین به پیش برود.

ضمناً، برای تثبیت حجاب، نباید صرفاً بر روی ابزارهای حاکمیتی حساب باز کرد. *حجاب باید سوار بر روی موج «غیرت دینی» مومنین به پیش برود.* منظور از غیرت دینی، قطعاً عصبیت و دگماتیسم و رادیکالیسم رفتاری نیست. منظور این است که یه عنوان مثال، همانطور که ما مسئله ی حفاظت از هر وجب از مرزهای میهن را، سوار بر «غیرت ملی» به پیش می بریم، باید به نحوی نظام سازی اجتماعی کنیم که حجاب، بر روی «غیرت دینی» آحاد مردم تثبیت شود. به طریق اولی مشخص است که، نباید حجاب را به یک مسئله ی صرفاً قانونی و انتظامی تقلیل بدهیم.

نباید از بعد «عادت سازی» در ترویج حجاب غفلت کنیم.

نباید از بعد «عادت سازی» در ترویج حجاب غفلت کنیم. *مسئله ی حجاب صرفاً در نظام باورها (belief) نیست که بگوییم نباید از سر عادت و ترویج غیرمستقیم آن را تثبیت کرد. با حجاب بعد از یک اقناع ذهنی، باید مثل بسیاری از دیگر مولفه های سبک زندگی ساز، به مثابه یک «گرایش» یا «میل» (desire) هم برخورد کرد.* در این مورد جزئیاتی هست که مجال آن اینجا نیست.

نباید از ترس موج های اعتراضات مردمی، نسبت به حجاب و اهمیت آن تغافل کرد. همانطور که نباید به همان سبک ساده سازی شده پیشین، صرفاً حاشیه و چالش درست کرد. *در اموری که با فطرت انسان ها مطابقت دارد، عدم اقدام به دلیل ترس از واکنش های اعتراضی، در واقع تله ی شیطان است.* اگر به اقتضای فطرت عمل کنیم، اتفاقاً جدیت در این قبیل موضوعات، مورد اقبال اجتماعی هم قرار خواهد گرفت.

فریب تصویرسازی های غلط از «الانسان حریص علی ما منع» را نباید خورد.

فریب تصویرسازی های غلط از «الانسان حریص علی ما منع» را هم نباید خورد. منع، وقتی با تدبیر اعمال شده و در حوزه ای باشد که مخاطب نسبت به آن درک فطری دارد، مولد حرص و ولع تقابلی نیست. *آنجایی منع منجر به حرص بیشتر می شود که، مخاطب نسبت به آن منع، درک فطری نداشته باشد. توجه کنید که منظور از درک فطری، اقناع ذهنی نیست.* ممکن است کسی از نظر ذهنی نسبت به حجاب اقناع نباشد، ولی اگر شما منع خود را بر روی عفاف و حیای او متمرکز کنید، اتفاقاً به جز در مورد معدودی از آدم ها، مولد حرص و ولع نمی شود.

حجاب، از جنس اموارت فرهنگی است. لذا نباید به آن نگاه خطی و صُلب داشت. *امورات فرهنگی، اگرچه باید واجد یک هسته ی سخت و منسجم و خدشه ناپذیرِ اندیشه ای باشند، باید با پوسته و پیرامونی سیال، نسبی و تطبیق پذیر آن ها را به بخش های مختلف جامعه عرضه نمود.* باید اجازه بدهیم اقوام، مذاهب، رویکردهای معتبر و متفاوت، هر کدام به روش ها و حدود و سطوح متفاوتی، البته با حفظ هسته ی اصلی مسئله ی حجاب، به آن بپردازند.

تثبیت سیاست های فرهنگی حجاب، نیاز به صبر، استمرار و جدیت دارد.

نباید در تثبیت حجاب به عنوان یک نُرم اجتماعی، تعجیل کرد. تثبیت سیاست های فرهنگی حجاب، نیاز به صبر، استمرار و جدیت دارد.

نباید در ترویج حجاب، به صورت گسسته و پراکنده عمل کرد. اینکه نهادهای مختلف اجتماعی، رویکردهای متفاوتی نسبت به نحوه ی پیگیری این مسئله داشته باشند، به تعارض های اجتماعی بیشتر خواهد انجامید. *من بیانیه اخیر آموزش و پرورش را، در طول بیانیه وزارت کشور، وزارت علوم، دانشگاه آزاد، نیروی انتظامی و همچنین جنس اقدامات صداوسیما، شهرداری تهران و … می بینم. به نظر می رسد حداقل در سطح نظر، نوعی نگاه پیوستاری و هماهنگ در حال شکل گیری است. ما باید به این زنجیره کمک کنیم. اما از طرف دیگر، مثلاً توییت دستیار رئیس جمهور، سرکار خانم پاد، به نظر من یک ساز ناکوک از طرف حاکمیت بود.* تنها یک ساز ناکوک، در میان انبوه سازهای کوک در ارکستر، به سرعت به چشم می آید.

با فرض این موارد و موارد دیگری که احتمالاً می شود بیشتر و بهتر از این نوشت، من فکر می کنم، یکی از کلیدی ترین نقش ها را در این مسئله، آموزش و پرورش می تواند ایفا کند.

آموزش و پرورش باید برای ترویج و تثبیت *«بن مایه ی حجاب و زیست عفیفانه»* در نسل فعلی و نسل بعدی حاضر در مدارس، به صورت کاملاً حساب شده ای برنامه ریزی کند. اتفاقاً تجربه ی ما نشان می دهد، نسل فعلی به شدت تأثیرپذیر، منعطف و قابل جهت دهی است.

آموزش و پرورش باید برای ترویج و تثبیت «بن مایه ی حجاب و زیست عفیفانه» برنامه ریزی کند.

به شرطی که به او احترام بگذاریم، برای انتخاب های او اصالت قائل باشیم و به او فرصت مواجهه ی فعال، انتخاب و تجربه بدهیم.

فرض کنید می خواهید به کودکانتان اجازه بدهید در پشت بام منزل بازی کنند. خطری که ممکن است در پیش باشد این است که خدایی نکرده، کسی از لبه ی پشت بام به پایین سقوط کند. برای جلوگیری از این اتفاق، کافی نیست که به بچه ها بگویید : کسی از لب پشت بام پایین نپرد! دستورالعمل درست این است که بگویید: کسی به لبه ی پشت بام نرود! مشخص است که رفتن به لبه ی پشت بام، مساوی سقوط نیست. ولی برای پرهیز از خطر سقوط، این یک تعیین حد بسیار عاقلانه ست. نقش «حیا» در منظومه ی اندیشه ی اسلامی، دقیقاً چنین چیزی است. تثبیت حیا، به معنای فردی و اجتماعی آن، در واقع همین تنظیم حدود عاقلانه برای مدیریت مسئله ی حجاب و زیست عفیفانه در جامعه است. *من معتقدم، راهبرد اصلی و بلند مدت آموزش و پرورش باید این باشد: مدرسه باید بر روی «حیا» تمرکز کند.*

مدرسه باید بر روی «حیا» تمرکز کند.

در این مورد مطالعات و تجربیاتی داریم که بعضاً موفق بوده اند و بعضاً ناموفق. ولی مجموع رفت و برگشت ها نشان می دهد، انتخاب این راهبرد، انتخاب درست و کلیدی است.

در بیانیه آموزش و پرورش از «حجاب» به معنای روسری و پوشش سر یا مثلاً حدود شرعی نام برده نشده، در متن بیانیه، بعد از کلی توضیحات و تفصیلات ضروری و البته مفید، صرفاً در بند آخر اشاره شده : *از این رو بر اساس قوانین و مقررات از ارائه خدمات آموزشی به معدود دانش آموزانی که قوانین و مقررات پوششی در مدارس را رعایت ننمایند، معذور خواهد بود*. مقررات پوششی در مدارس دخترانه، لزوماً مسئله ی روسری و پوشاندن مو یا محدوده ی غیر از وجه و کفّین نیست، مسئله ی حجاب شرعی را به راحتی با همین عنوان اصطلاحاً محرم سازی، می شود حل کرد.

مسئله اصلی، حضور و رفتار عفیفانه دختران و البته پسران در محیط مدرسه است. مصادیق اجرایی مثل رنگ مو، آرایش، ایجاد تغییرات ظاهری، لاک ناخن و … و نوع لباس انتخابی از نظر سایز و سطح پوشش، رنگ و حتی نحوه ی به تن کردن لباس و … همه باید در یک محدوده ی متعارف به نحوی تنظیم بشود که حضور دانش آموزان عفیفانه بوده و مرزهای حیا در آن رعایت شده باشد، و ضمناً، تمرکز دانش آموز را از اصل فرآیند آموزش و تربیت، بر روی حواشی و … جا به جا نکند.

مسئله اصلی، حضور و رفتار عفیفانه دختران و البته پسران در محیط مدرسه است.

چه بسیار لباس ها یا رفتارهایی که مثلاً برای یک محیط زنانه، کاملاً شرعی و حتی متعارف و مطابق با عفت و حیا هستند، ولی در محیط مدرسه، حتماً قابل پذیرش نخواهند بود. بخشی از این موارد باید به صورت آیین نامه ی اجرایی تنظیم شده و اجرا شود و بخشی نیز باید در یک فرآیند فرهنگی و تربیتی، مورد توجه و پیگیری مدرسه باشد.

بیانیه به عنوان یک پروتکل آیین نامه ای رفتاری می گوید، از پذیرش دختران یا پسرانی که پوشش آنها خلاف این محدوده ی حداقلی موجود در مقررات آیین نامه ای یا متعارف مربوط به حضور در مدرسه است، معذور خواهیم بود.

حال سوال این است: *چطور می توانیم ضمن به رسمیت شناختن و احترام به تنوع افکار، سلیقه ها و گرایش های نوجوانان و بدون تحکم های مضر و مخرب، در این قبیل امور هم در سطح آیین نامه های رفتاری و هم در حوزه های فرهنگی و تربیتی، اقدام کنیم؟*

با قراردادن تمرکز تربیتی مدرسه بر روی مفهوم «حیا» بخش مهمی از این چالش به صورت موثری مرتفع خواهد شد. حتی نظامت و امور اجرایی و انتظامی در مدرسه، بخصوص شخص متولی تذکر دادن های جدی در مورد تنظیم رفتار دانش آموزان در مدرسه، باید با این راهبرد تنظیم شوند.

مهمترین و سرنوشت سازترین بزنگاه پرداختن به موضوع حیا در فرآیند تربیت دختران، مقطع سنی دوره ی متوسطه اول است.

ما بر پایه ی برخی مطالعات انسان شناختی و روان شناختی، معتقدیم در مورد دختر امروز ایرانی با این مختصات جغرافیایی و فرهنگی و حتی فیزیکی و جسمی، از نظر میزان رشد شخصیت، شکل گیری هویت و سطح مهارت های اندیشه ورزی، مهمترین و سرنوشت سازترین بزنگاه پرداختن به موضوع حیا در فرآیند تربیت دختران، *مقطع سنی دوره ی متوسطه اول* است.

*****

انتهای پیام/

از شما صاحبنظر گرامی در حوزه تعلیم و تربیت هم دعوت می کنیم، از نویسندگان، ممیزان و اعضای هیئت تحریریه پنجره تربیت باشید

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

آقای معلمی که در برزخ هست و کلماتش هنوز نفس می‌کشند

شهید آیت‌الله مرتضی مطهری

نکاه شهید مطهری به مسئله حجاب و کتاب لینالونا فرانسوی

ويدئو/

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.