۱۴۰۱/۰۱/۱۴بیانات در محفل انس با قرآن کریم
شما قرائت را با استعاذه شروع میکنید؛ [باید] این استعاذه حقیقی باشد. با این استعاذه واقعاً به خدا پناه ببرید از شرّ شیطان: «فَاِذا قَرَأتَ القُرآنَ فَاستَعِذ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم»(۱۶) که در سورهی مبارکهی نحل است. اگر این تلاوت با استعاذه شد، در خدمت اغراض شیطانی قرار نخواهد گرفت. این هم یک نکته.
یک نکتهی دیگر مهندسی تلاوت است. این چیزی است که من چند بار به بعضی از قرّائی که پیش ما تلاوت کردند، خواستهام بگویم فرصت نشده. یکی از چیزهایی که باید شما به عنوان قاری در نظر داشته باشید، مهندسی تلاوت است؛ باید این تلاوتتان را از پیش در ذهنتان مهندسی کنید. البتّه اینها طبعاً بعداً بتدریج برای انسان به شکل غریزی و عادی میشود، لکن در اوّل کار، اوایل کار تا مدّتها مسلّماً احتیاج دارد به اینکه توجّه کنید.
مهندسی یعنی چه؟ چند جور مهندسی هست: یکی انتخاب لحن مناسب برای هر بخش. مثلاً فرض کنید که همهی لحنها برای لحن قصّه مناسب نیست، یا همهی لحنها برای آیات انذار از عذاب مناسب نیست؛ یک لحنهایی مناسب است، یک لحنهایی مناسب نیست؛ لحن مناسب با آن مضمون را باید پیدا کنید. بعضی از قرّاء مصری در این کار حقّاً و انصافاً در سطح عالیاند که میدانند با چه لحنی بایستی این [آیات] را بخوانند؛ این که اگر انذار است، اگر وعید است، اگر بشارت است، اگر وعدهی بهشت است، اگر قصّه است، هر کدام از اینها یک لحن را اقتضا دارد؛ باید مهندسی کنید.
یک مهندسی دیگر، مهندسی انخفاض(۱۷) و اعتلای(۱۸) صدایتان است؛ صدا را کِی بالا ببرید، کِی پایین بیاورید؛ این مهم است. بعضیها صدا را بیمورد بالا میبرند، جایی که اصلاً جای بلند کردن صدا نیست.
باید تشخیص بدهید که کجا بایستی صدا را بلند کرد و با تُن بلند باید خواند، کجا بایستی آرام خواند.
البتّه در بعضی از تلاوتهایی که انسان از قرّاء معروف میشنود، بهاصطلاح یک انخفاض و اعتلاهایی وجود دارد که حالا آنها مخصوص خودشان است، تکرار آنها هم به نظر ما خیلی مناسب نیست؛ خود شما بایستی تشخیص بدهید، توجّه کنید که کجا بایستی صدا را بلند کرد، کجا بایستی آرام خواند.
یکی هم کیفیّت القاء است؛ کیفیّت القاء هم خیلی مهم است. بنده حالا یک نمونه را عرض بکنم: تلاوت سورهی مبارکهی فاطر عبدالفتّاح شعشاعی ــ که واقعاً یک تلاوتگر فوقالعاده است ــ [وقتی] میرسد به این آیهی شریفه: یا اَیُّهَا النّاسُ اَنتُمُ الفُقَرآءُ اِلَی الله.(۱۹) میدانید که مستمعهای عرب دنبال این هستند که نَفَس بلند به کار برود.
وقتی قاری با نَفَس طولانی تلاوت میکند خوششان میآید و تشویق میکنند و اللهالله میگویند، و نَفَس کوتاه را خیلی دوست نمیدارند.
عبدالفتّاح نَفَسش کوتاه است امّا این «یا اَیُّهَا النّاسُ اَنتُمُ الفُقَرآءُ اِلَی الله» را با یک لحنی میخوانَد که این مجلس زیر و رو می شود!
به نظر من بشنوید این تلاوت را؛ مجلس را زیر و رو می کند؛ از بس با لحن مناسبی این را میخوانَد. این لحن متناسب را در نظر داشته باشید. این [یک] مهندسی.
یک مهندسی دیگری هم وجود دارد و آن، کیفیّت تلاوتی است که بتواند واقعه را مجسّم کند در مقابل مستمع؛ یعنی جوری بخواند که شما که دارید میشنوید، کأنّه دارید میبینید واقعه را؛ که در این قضیّه استاد مسلّم انصافاً شیخ مصطفیٰ اسماعیل است، که فوقالعاده است در این جهت. در آن آیات شریفهی سورهی قصص که «وَجَدَ مِن دونِهِمُ امرَاَتَینِ تَذودانِ قالَ ما خَطبُکُما قالَتا لا نَسقیحَتَّی یُصدِرَ الرِّعآءُ وَ اَبونا شَیخٌ کَـبیرٌ * فَسَقَی لَهُما ثُمَّ تَوَلَّی اِلَی الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ اِنّی لِمآ اَنزَلتَ اِلَىَّ مِن خَیرٍ فَقیرٌ * فَجآءَتهُ اِحداهُما تَمشی عَلَی استِحیـآء»،(۲۰)
اینها را جوری می خوانَد که شما کأنّه میبینید که این دختر دارد میآید و خجالت میکشد، که این خجالت ناشی از یک احساساتی است؛ رفتهاند پیش پدرشان، صحبت این جوان را کردهاند و گفته خیلی خب، بروید دنبالش بگویید بیاید. «فَجآءَتهُ اِحداهُما تَمشی عَلَی استِحیـآء» را چند بار تکرار میکند.
یا مثلاً در سورهی مبارکهی نمل، اَیُّکُـم یَأتینی بِعَرشِهـا قَبلَ اَن یَأتونی مُسلِمین * قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنِّ اَنَا ءاتیکَ بِهِ قَبلَ اَن تَقومَ مِن مَقامِک.(۲۱) آنچنان این «اَنَا ءاتیکَ بِهِ» را از زبان این عفریتِ جن تکرار میکند و بیان میکند، کأنّه انسان دارد میبیند این عفریتِ جن را که با یک غروری میگوید من برایت میآورم، قَبلَ اَن تَقومَ مِن مَقامِک. بعد [میفرماید]: قالَ الَّذی عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الکِتابِ اَنَا ءاتیکَ بِهِ قَبلَ اَن یَرتَدَّ اِلَیکَ طَرفُک؛(۲۲) یعنی [آن دیگری] زد تو دهن آن عفریتِ جنّی، گفت قبل از اینکه چشمت را به هم بزنی من حاضر میکنم، که حاضر هم کرد. این را جوری میخوانَد که انسان کأنّه دارد میبیند که این اتّفاق دارد میافتد؛ این هم یک جور مهندسی است.
بالاخره، به طور خلاصه، تلاوت قاری باید منشأ اثر باشد؛ باید شما که تلاوت میکنید، جوری تلاوت کنید که تأثّر در مستمع شما به وجود بیاید و منشأ اثر بشود. اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکرَ وَ خَشِیَ الرَّحمٰنَ بِالغَیب؛(۲۳) اتّباع باید به وجود بیاید با خواندن شما؛ با تلاوت شما بایستی اتّباع به وجود بیاید. این حالا چند نکتهای بود که عرض کردم.
۱۶) سورهی نحل، آیهی ۹۸؛ « پس چون قرآن مى خوانى، از شیطانِ مطرود به خدا پناه بر.»
۱۷) فرود آمدن، پایین آمدن
۱۸) بلند شدن
۱۹) بخشی از آیهی ۱۵؛ «اى مردم، شما به خدا نیازمندید …»
۲۰) بخشی از آیات ۲۳ تا ۲۵؛ «… گروهى از مردم را بر آن یافت که [دام هاى خود را] آب مى دادند، و پشت سرشان دو زن را یافت که [گوسفندان خود را] دور مى کردند. [موسىٰ] گفت: “منظورتان [از این کار] چیست؟” گفتند: “[ما به گوسفندان خود] آب نمى دهیم تا شبانان [همگى گوسفندانشان را] برگردانند، و پدر ما پیرى سالخورده است.” پس براى آن دو، [گوسفندان را] آب داد، آنگاه به سوى سایه برگشت و گفت: “پروردگارا، من به هر خیرى که سویم بفرستى سخت نیازمندم.” پس یکى از آن دو زن ــ در حالى که به آزرم گام برمى داشت ــ نزد وى آمد …»
۲۱) سورهی نمل، بخشی از آیات ۳۸ و ۳۹؛ «… کدام یک از شما تخت او را ــ پیش از آنکه مطیعانه نزد من آیند ــ براى من مىآورد؟ عفریتى از جن گفت: “من آن را پیش از آنکه از مجلس خود برخیزى براى تو مىآورم.” …»
۲۲) همان، بخشی از آیهی ۴۰؛ «کسى که نزد او دانشى از کتاب [الهى] بود، گفت: “من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنى برایت مىآورم.” …»
۲۳) سورهی یس، بخشی از آیهی ۱۱؛ «بیم دادن تو، تنها کسى را [سودمند] است که کتاب حق را پیروى کند و از [خداى] رحمان در نهان بترسد. …»
رهبر انقلاب: یکی از چیزهایی که باید شما به عنوان قاری در نظر داشته باشید، مهندسی تلاوت است… یک مهندسی کیفیّت تلاوتی است که بتواند واقعه را مجسّم کند در مقابل مستمع. ۱۴۰۱/۰۱/۱۴
قَالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِکَ ۖ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ .
.
حضرت آیتالله خامنهای: «تلاوتتان را از پیش در ذهنتان مهندسی کنید… چند جور مهندسی هست: یکی انتخاب لحن مناسب برای هر بخش… یکی هم کیفیّت القاء است؛ کیفیّت القاء هم خیلی مهم است.» ۱۴۰۱/۰۱/۱۴
🌷اشاره حضرت آیتالله خامنهای به تلاوت آیه ۳۸ تا ۴۰ سوره نمل، مصطفی اسماعیل
قالَ یا أَیُّهَا الْمَلَؤُا أَیُّکُمْ یَأْتِینِي بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِي مُسْلِمِینَ[۳۸]
قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ وَ إِنِّي عَلَیْهِ لَقَوِيٌّ أَمِینٌ [۳۹]
قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِیَبْلُوَنِي أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَ مَنْ شَکَرَ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌ کَرِیمٌ [آیه ۴۰ – سوره نمل]
******
۱۴۰۲/۰۱/۰۳ بیانات امام خامنه ای در محفل انس با قرآن کریم/ در اولین روز از ماه رمضان المبارک
یک نمونهی جالب دیگری که خیلی برای من شیرین و جذّاب بود، تلاوت شیخ مصطفیٰ اسماعیل است در سورهی نمل که وقتی حضرت می فرماید که «اَیُّکُم یَأتینی بِعَرشِها»،(۱۲)
اینجا «قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنّ»؛ این [اختلاف قرائت] خودش را نشان میدهد.
ضمناً جن تحت فرمان حضرت سلیمان بودند، امّا دلشان با حضرت سلیمان نبوده که «تَبَیَّنَتِ الجِنُّ اَن لَو کانوا یَعلَمونَ الغَیبَ ما لَبِثوا فِی العَذابِ المُهین»(۱۳) ــ که در سورهی [سبأ است] ــ این نشاندهندهی این است که اینها تحت فرمان بودند، اینها مجبور بودند، حضرت تسخیر کرده بود اینها را، امّا دلشان با حضرت نبوده. حالا اینجا [که میفرماید] «قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنِّ اَنَا آتیکَ بِهِ قَبلَ اَن تَقومَ مِن مَقامِک»،(۱۴)
شیخ مصطفیٰ اسماعیل چه کار میکند؟
اوّل همین را میخواند: قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنِّ اَنَا آتیکَ بِهِ قَبلَ اَن تَقومَ مِن مَقامِک؛ [بعد] «اَنَا آتیکَ بِه» را با قرائت وَرش [میخواند]؛ یعنی تکرار مطلب به صورت قرائت وَرش؛ چرا؟ برای خاطر اینکه قرائت وَرش در اینجا آن غرور این عفریت را بیشتر نشان میدهد. ببینید، این [نحوهی خواندن] خودش را دارد نشان میدهد؛ به همین جهت تکرار میکند.
به نظر من مصطفیٰ اسماعیل ــ با آن شناختی که آدم از این قاری بزرگ و برجسته دارد ــ تعمّداً این قرائت را اینجا بلافاصله تکرار می کند؛ یعنی نمی گذارد آیه تمام بشود، بعد شروع کند؛ همان جا بعد از «اَنَا آتیک» که قرائت معروف حفص از عاصم است، قرائت وَرش را تکرار می کند برای اینکه نشان بدهد دارد از خودش تعریف میکند.
بعد، آن «اَلَّذی عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الکِتاب» میزند توی دهن این؛ آن هم میگوید «اَنَا آتیکَ بِهِ قَبلَ اَن یَرتَدَّ اِلَیکَ طَرفُک».(۱۵) اینجا هم [شیخ مصطفیٰ اسماعیل] همین کار را می کند، اینجا هم همین جور [میخواند]؛ یعنی در واقع یک حرکت غرورآمیز غلط «عِفریتٌ مِنَ الجِنّ» را یک بندهی خالص مؤمن از اصحاب حضرت سلیمان، به او جواب میدهد و در واقع توی دهن او میزند.
ببینید، این استفادهی از اختلاف قرائت به این شکل، کاملاً چیز خوبی است؛ امّا اگر چنانچه بدون این جهات، بدون این دقّتها و توجّهات، اختلاف قرائت انجام بگیرد، حالا در یک حدّ رقیقی، به نظر بنده اشکال ندارد.
میدانید چون وَرش ساکن مصر بوده و در واقع میراث مصریها همین قرائت وَرش است از نافع، لذاست که اهمّیّت میدهند. حتماً شنیدهاید که آنجا حتّی ترتیلهایی دارند صرفاً با قرائت وَرش؛ از اوّل تا آخر، فقط قرائت وَرش است. در مصر و بعضی از کشورهای شمال آفریقا که غربِ دنیای اسلام میشود، قرائت وَرش از نافع [رایج] است. قرائت حمزه هم به خاطر همزهی بعد از حرف ساکن که یک سَکتی در آن ایجاد میکند، یک زیباییای دارد که آن هم در مواردی اشکال ندارد؛ امّا افراط کردن در بیان این قرائتهای مختلف و توسّل به انواع و اقسام حرفهای آنها و بخصوص بعضی از این اِمالههای عجیب و غریبی که انجام میدهند که واقعاً آدم نمیتواند درست هضم کند که این چرا اینجور است، [درست نیست.] گمان هم نمیکنم امروز در دنیای عرب هیچ عربی اینجور اِمالهی در بیان داشته باشد؛ حالا شاید آن روزی که مثلاً جناب حمزه ــ یکی از قرّاء سبعه ــ اینجور چیزی را بیان کرده، آن روز [رایج] بوده، امّا گمان نمیکنم امروز در دنیای عرب ــ یعنی من تا حالا نشنیدهام و ندیدهام ــ اینجور حرف بزنند یا کسرهها را اینجور اِماله کنند. علیایّحال، این در مورد این معنا.