پروتکلهای بزرگان صهیون متشکل از نقشهای مشروح برای چگونگی تفرقهافکنی در جهان و استیلا بر مردمان آن نشان میدهد که چگونه صهیونیسم از گذشتههای دور در سودای حاکمیت بر جهان بوده است.
متن پروتکلها بهمنظور قرائت در چند جلسه کنفرانس براى بحث و تصمیمگیرى و تأیید نهایى آماده شده بود که پلیس مخفى تزار روس به کنفرانس مزبور که بهریاست تئودور هرتزل در شهر بال سوئیس برگزار شده بود (1897) هجوم آورد و اوراق آنها را کشف کرد.
پروتکلها در سال 1905 میلادى توسط نویسندهاى روسى بهنام سرگئى نیلوس، از روحانیون و علماى مسیحى، از زبان عبرى و یا فرانسوى به زبان روسى ترجمه شد و در سال 1906 وارد کتابخانه بریتیش میوزیوم لندن شد.
بیست و چهار پروتکل، برگرفته از کتاب پروتکلهای دانشوران صهیون را که در 24 فصل تنظیم شده، تا هرچه بیشتر با تفکرات صهیونیسم جهانی آشنا شوید.
پروتکل اول
حق با زور است. آزادی ایدهای بیش نیست. طلا، ایمان، خودمختاری، سرمایه و حاکمیت مطلق آن، دشمن داخلی، توده مردم، هرج و مرج اجتماعی، ناسازگاری سیاست و اخلاق، قدرت یهودیت آزادیخواه شکست ناپذیر است، هدف وسیله را توجیه میکند، توده و اکثریت مانند انسان کور است. الفبای سیاست: اختلافات حزبی، استبداد مطلق در حکومت، رواج مشروبات الکلی، کهنهپرستی، تباهی، اینها اصول و قواعد حکومت یهودی است که متشکل از ترور، آزادی، مبانی حکومتهای موروثی، سلطه پنهانی که نمایندگان را از مردم دور میکند شیرازه آن را تشکیل داده است.
پروتکل دوم
شالودههای تفرق یهود: جنگهای اقتصادی، حکومتهای ظاهری و مشاوران مخفی مانند دولت آمریکا، موفقیت تعالیم ویرانگر، نرمش در سیاست، نقش مطبوعات، ارزش قربانیان یهود.
پروتکل سوم
افعی نماد یهود و مفهوم آن اختلال در معیارهای شرعی و قانونی کشورها، ترور و وحشت در کاخها و حکومتها، ابراز قدرت و جاهطلبی یهود، حمایت از پارلمانها و سخنرانان و نویسندگان پرحرف و کمکار، سوءاستفاده از قدرت، بردگی اقتصادی، افسانه حقوق ملت، آرمانهای یهود در کشورهای دیگر، انحطاط توسط عوامل گرسنگی توده مردم ثمره آن، تاجگذاری و حکومت پادشاهان حاکم (یهود) بر سراسر جهان، نیاز به شالوده تعلیم در مدارس، آزادیخواهی بحران اقتصادی، تضمین امنیت برای ملت ما (یهود) لازمه حاکمیت مطلق تحت اندیشه یهودیت همانند انقلاب کبیر فرانسه و نقش عمال مخفی یهود در آن.
پروتکل چهارم
مراحل مختلف یک حکومت جمهوری از دید یهود: آزادیخواهی توسط عوامل یهود، رقابت اقتصادی بینالمللی، نقش سفتهبازیها، زرپرستی که نتیجه آن را در پروتکل پنجم میبینیم.
پروتکل پنجم
راههای ایجاد یک حکومت مرکزی مقتدر یهودی: گرفتن زمام قدرت با حربه آزادیخواهی، عواملی که اتحاد کشورها را ناممکن میسازد. اندیشه تشکیل کشور یهود یک خواست الهی است. تأثیر فراوان انتقاد و عیبجویی در تخریب و ویرانگری اندیشهها بهوسیله فن مخرب سخنوری که با آن افکار عمومی و فعالیتهای فردی و جمعی در دستان ماست.
پروتکل ششم
انحصار و وابستگی ثروت کشورها و بیرون آوردن ثروتهای مستغلاتی (زمین) از دست دولتها، تجارت صنعت و بورس بازی، رواج عیاشی و تجمل پرستی، افزایش دستمزدهای کارگری و گران کردن مایحتاج عمومی، ترویج عوامل هرج و مرج و میگساری، معنای مخفی تبلیغات و تثبیت آن بهوسیله اندیشههای اقتصادی ما (یهودیت).
پروتکل هفتم
مسلح شدن یهود جهت دفاع و حملات شدید، سرکوب قیامها توسط عوامل، برافروختن جنگهای محدود و منطقهای یا جهانگیر، رازداری رمز موفقیت سیاست ما (یهود)، استفاده از مطبوعات و افکار عمومی، استفاده از قدرتهای عواملی مانند آمریکا، چین، ژاپن و دولتهای دیگر.
پروتکل هشتم
بهکار گیری حقوق قانونی بهصورت مبهم و گمراه کننده توسط دستیارانی از مرکز صهیونیست در مدارس و در میان فارغ التحصیلان سطح بالای علمی، اقتصاددانها و میلیونرها، صاحبان پستهای بزرگ و حساس در حکومتها.
پروتکل نهم
پیاده کردن اصول آزادیخواهی آنطور که ما در تعلیمات خود به ملتها میآموزیم، از بین بردن مفهوم و اندیشه یهودستیزی با استفاده از ابزار دیکتاتوری، ترور و وحشت توسط خدمتگزاران ما که همان قدرت بینای ما و ضعف کور در کشورها توسط دست نشاندههای ما، در اختیار گرفتن زمام تعلیم و تربیت، ایجاد فرضیههای دروغ و به راه انداختن جنبشهای سرّی و لانههای مخفی با استفاده از شور جوانان ناآگاه.
پروتکل دهم
نمای بیرونی صحنه سیاسی یهود: نبوغ حرامزادهها، وعده انقلاب و آزادی، حق دموکراسی یا انتخاب عمومی در رأیگیریها، از بین بردن اعتماد به نفس توسط رهبران آزادیخواه (دستنشانده) سموم لیبرالیسم عوامل ما درمؤسسات دولتی، انشعابات حزبی مبتنی بر قانون اساسی، رؤسای جمهور مرکب های زیادی خواهی و نقش نمایندگان و رئیس مجلس در قانونگذاری و انتقال حکومت استبدادی زمینه آشکار شدن حکومت یهودیت و پادشاهی آن بر جهان، منتشر کردن میکروبهای بیماریهای اخلاقی و زشتیهای آزادی خواهی.
پروتکل یازدهم
برنامههای قانون اساسی جدید در حکومتها و انقلابهای نوین توسط عوامل ما، نمای بیرونی آزادی در حکومتها است.
پروتکل دوازدهم
برداشت آزادیخواهان از واژه آزادی، آینده مطبوعات در آن کشور، تسلط بر مطبوعات و بنگاههای خبرگزاری، ترقی در قاموس یهود، همبستگی در مطبوعات به صورت زنجیرهای، دامن زدن به خواستهای مردم در اطراف شهرها و روستاها، افشای خطای حکومتها.
آزادی تفسیرات مختلفی دارد، ما اینگونه تعریف میکنیم: آزادی یعنی اینکه تو حق داری قانون را هرطور که خواستی عمل کنی، این تعریف در زمان مناسب برای ما سودمند خواهد بود زیرا زمام حکومتها را با این واژه ( آزادی) به دست خواهیم گرفت، چون این قوانین هستند که حرف آخر را میزنند و بهاقتضای مصالح ما آنطور که میخواهیم آن را وضع یا حذف میکنیم.
پروتکل سیزدهم
نیاز به مسایل سیاسی و صنعتی و تفریحات و سرگرمیها مانند نیاز انسان به نان روزانه است، درست به خودی خود درست است در مسائل مهم این حقیقت با نظرما تغییر میکند.
پروتکل چهاردهم
یهودیت دین آینده: شکلهای آینده بردگی در قالب دین پوشیده و ناشناخته خواهد بود. ادبیات اباحه گری و ادبیات عمومی در آینده زبان ماست.
پروتکل پانزدهم
قیام یهود کودتایی که جهان آینده را فرا خواهد گرفت، اعدام سرنوشت آینده آزادی خواهان و حتی دست نشاندههای ما، زیاد کردن محافل یهود تحت نظر هیئت مرکزی حاکمه با استفاده از روشهای فریب و رهبری آنها تحت نظر جمعیتهای سری و همبسته. از بین بردن شکوه قوانین در حکومتها، موفقیت ما بهعنوان ملت برگزیده ، اطاعت از فرامین یهود و تثبیت قوانین یهود، قاطعیت و سختگیری در مجازات و جمعآوری ثروتهای جهان برای بهدست آوردن حق استیناف در حکومتهای دیگر، یهود مظهر پدر در حکومتهای جهان، پادشاه اسراییل همان پدر جهان است.
پروتکل شانزدهم
از بین بردن و عقیم کردن برنامههای آموزشی دانشگاهها، جایگزین کردن تعالیم و راهبردهای ما بهوسیله قدرت تبلیغ در مراکز علمی، حذف آموزش آزاد برقراری نظریات نوین (استقلال فکر).
پروتکل هفدهم
وکالت قضایی تنها از آن ماست که با نفوذ روحانیون دست نشانده بهنام آزادی وجدان با از میان برداشتن حکومت پاپ و جایگزین کردن پادشاهی یهود در مبارزه با کلیسای فعلی با ابزار مطبوعات در عصر حاضر و جاسوسی بهشیوه آژانس یهود، لازمههای سوءاستفاده از قدرت بهنفع خود.
پروتکل هجدهم
اندیشه تدابیر دفاعی مخفی، زیر نظر داشتن توطئهها از داخل و خارج، تدابیر دفاع علنی با بهدست آوردن ابزار جنگی هرچند مخالف جهان باشد، ایجاد گارد مخفی پیرامون پادشاه یهود، از بین بردن صبغه مذهبی حکومتها بر دین یهود، دستگیری، زندان و اعمال فشار با کمترین شبهه.
پروتکل نوزدهم
اندیشه حق ملتها در ارائه شکایات و پیشنهادها در جامعه، همان آشوب سیاسی و آگهی کردن جرمهای سیاسی در حکومتها.
پروتکل بیستم
برنامه مالی یهود، مالیات تصاعدی، خزانهداری کل و اسناد وام بابهره، رکود سرمایه، انتشار اسکناس بر اصل طلا، سطح دستمزدهای کارگری، وامهای دولتی و انتشار اوراق با ربح درصدی (ربا)، سهامهای شرکتهای صنعتی (بورس).
پروتکل بیست و یکم
قرضه داخلی، دیون و مالیاتها، تبدیل دیون به دیون تلفیقی، ورشکستگی بانکهای پسانداز و درآمد (قرض الحسنه)، حذف ارزشهای صنعتی.
پروتکل بیست و دوم
اسراری که در آینده معلوم خواهد شد با عمل به پروتکل بیست و یکم بدهیهای دولتها و شالوده آینده خوب برای ما، شعار قدرت و تسلیم و بردهداری در برابر ما.
پروتکل بیست وسوم
بیکاری صنعتگران، از بین بردن ممنوعیت اباحه گری و مشروبات الکلی برای از بین بردن جوامع و ادیان پیشین غیریهود و احیای برگزیده خداوند که همان حکومت یهودیت است.
پروتکل بیست و چهارم
تلاش ما در تثبیت و تقویت سلاله پادشاه داوود که به یهود ختم میشود، تربیت و آماده کردن پادشاه برای حکومت و تخت، کنار زدن وارثان غیرشایسته هرچند از تبار داوودی باشد فقط پادشاه و دستیاران سهگانه او حاکمان جهان و تعیینگر سرنوشت امت یهود هستند، تلاش ما بر آن است تا پادشاه یهود را از هر عیبی مبرا داریم.
امروز سعی میشود در زمینههای گوناگون برای جوامع مختلف الگو تراشیده بشود. حقیقتاً سیاست هائی این را دنبال میکنند.
وقتی شما میبینید فرضاً یک موجود منحرف دوجنسی بدون اینکه یک هنر فوقالعاده برجستهای داشته باشد، یکهو اول در تمام رسانههای آمریکائی و بعد غربی، اسم و رسم پیدا میکند و مجلات معتبر و پرتیراژ غربی عکس های او را، زندگینامهی او را، سنین مختلف او را، شکلهای گوناگون زنانه و مردانهی او را منعکس میکنند،
این را نمیشود حمل بر یک امر تصادفی کرد؛ این، فکرشده است. اینها الگوسازی هائی است برای منحرف کردن نسل های بشری.
آماج حمله هم فقط ایران نیست. با مشاهدهی این چیزها، در ذهن انسان تأیید میشود آن چیزی که سالها قبل به عنوان پروتکلهای صهیونیستی در دنیا منتشر شد
و به زبانهای مختلف ترجمه شد؛ که یکی از مواد آن پروتکلها این بود که باید نسلهای بشری از رویّهها و روشهای انسانىِ متعارف دور بشوند؛ دچار انحرافات اخلاقی بشوند.
حالا هدف چیست، جای بحث فراوانی دارد. یکی از اصول کارهای فراهم کنندگان این تفکر انحرافی و خطرناک صهیونیستی، همین بوده.
انسان روزهای اول شاید باور نمیکرد، اما بتدریج انسان باور میکند.
میخواهند الگوسازی کنند؛ حالا این نوعِ بدترش است، اما شکلهای گوناگون دیگری هم دارد.
.
۱۳۹۰/۰۷/۲۶
بیانات امام خامنه ای در دیدار نخبگان و برگزیدگان کرمانشاه
الگو سازی صهیون ها
دوم: بررسی و نقد نظریههای رائج دنیا، بدون انفعال. این مسئلهی بدون انفعال، خیلی مسئلهی مهمی است. البته من امشب از اولین سخنران که مطالبی را بیان کردند، تا آخر، این روح را دیدم؛ دیدم نگاه، نگاه انتقادی است به وضعی که در غرب در مورد زن و بخصوص در مورد خانواده وجود دارد.
البته انتقادهائی که شما به غرب کردید، بیشتر در زمینهی خانواده بود؛ اما عقیدهی من این است که بیشترین جریمهی غرب در مسئلهی زن و خانواده، در نگاهش به زن است؛ و این را با یک جمله و دو جمله نمیشود توصیف کرد.
بزرگترین ضربه و اهانت به کرامت زن را همین سیاست غربی دارد انجام میدهد.
همین فمینیست های افراطی هم – که خب، لایههای متعددی دارند – من حیث لایشعر دارند به زن ضربه میزنند.
حالا من حیث لایشعر که میگوئیم، نگاه خوشبینانه است – یعنی اینهائی که دستاندرکارند، ظاهراً نمی فهمند چه کار دارند می کنند – احتمال دارد سیاستگذارانی، برنامهریزانی در پشت صحنه هستند که آنها می فهمند دارند چه کار میکنند؛ کمااینکه این احتمال در همان ««پروتکلهای صهیونیسم»» کاملاً پیشبینی شده.
یعنی ضایع کردن جنس زن و او را مظهری برای استفادهی شهوانی مرد قراردادن، در مواد آن پروتکلها هست.
حالا ممکن است کسی در اعتبار و صحت سند آن پروتکل خدشه کند، لیکن وقتی آدم «دستگاه صهیونیسم و شبکهی تبلیغاتی صهیونیسم» را ملاحظه میکند، میبیند عملاً همین کار را میکنند؛ حالا اگر هم برایشان واجب نشده، به نحو مستحب دارند انجام میدهند؛ ملتزمند این کار را بکنند، و دارند میکنند. زن را ضایع میکنند.
یعنی آنچنان رسم و عرف و عادتِ لایتخلف شده که کسانی جرأت نمی کنند برخلاف آن رفتار کنند.
در یک مجلس رسمی،«« یک مرد باید با لباس رسمی بیاید؛ پاپیون بزند، یقهاش بسته باشد، آستینش هم تا سر مچ باشد؛ نه اجازه دارد شلوارک بپوشد، نه اجازه دارد تیشرت بپوشد»»؛ اما «««یک خانم در همان جلسهی رسمی، حتماً بایستی بخشهای مهمی از بدنش عریان باشد؛ اگر پوشیدهی کامل بیاید، محل اشکال است؛ اگر بدون جذابیت ها بیاید، محل اشکال است؛ اگر آرایش نکرده بیاید، محل اشکال است! این شده عرف. افتخار هم می کنند.»»»
در غرب، بخصوص در آمریکا و در شمال اروپا – کشورهای اسکاندیناوی – مراکز مهمی وجود دارد که اصلاً بنای کارش بر عرضهی جنسی زن در مقابل مرد است؛ در روزنامهها و مجلات هم تبلیغ میشود، هیچ کس هم اعتراض نمیکند! این شده عرف، این شده عادت.
چه ضربهای برای زن از این بالاتر؟
الگو درست کردن برای زنان به این شکل – زنانِ خودشان را میگویم، و کشورهائی که دنبالهرو آنهایند، نه زنان ما را – یکی از بزرگترین ضربههائی است که دارند میزنند.
بنابراین نباید در مقابل این فرهنگ غلط انفعال داشت. غرب در قضیهی زن و خانواده، در یک گمراهی و ضلالت عمیقی به سر میبرد. فقط خانواده نیست؛ بلکه در مورد شخصیت زن، هویت زن، غرب در یک گمراهی عجیبی است.
ما باید در این بررسیها، از دارائی های علمی خودمان – که کم هم نیست – استفاده کنیم.
دهها نظریه و الگوی مترقی در همین زمینهی زن و خانواده میشود استخراج کرد. اینها نظریهپردازی بشود، تئوریزه بشود، با جوانبش، با اجزایش، تدوین بشود و ارائه بشود.
اینها کارهای میانمدت و بلندمدتی است که حتماً بایستی انجام بگیرد. تعالیم ناب و مترقی اسلام در قرآن و حدیث باید مورد استفاده قرار بگیرد.
.
بیانات رهبری در سومین نشست اندیشههای راهبردی۱۳۹۰/۱۰/۱۴
حضرت آقا جانمان ، در دیدار جمعی از بانوان نخبه در تاریخ ۱۳۹۰/۰۳/۰۱ میفرمایند:
“”دربارهی مسئلهی زن در جامعه، اساس مشکل، دو چیز است””
*دو نقطهی اساسی است که اگر دربارهی این دو نقطه بشود فکری کرد، طرحی نو در انداخت و کار پیگیر و مستمری انجام داد، میتوان امیدوار بود که در طول زمان – میانمدت یا بلندمدت – آن چیزی که امروز میتوان آن را بحران مسئلهی زن در دنیا دانست، حل شود.
آن دو چیز، یکی عبارت است از نگاه غلط و بد فهمیدن جایگاه زن و شأن زن در جامعه؛ که این نگاه و این بدفهمی از غرب شروع شده و خیلی هم قدیمی و ریشهدار نیست.
** آن کسانی که مدعی شدند که در “پروتکلهای اندیشمندان صهیونیست” این مسئله وجود داشته، می شود حدس زد که این، خلاف واقع نیست.
یعنی اگر نگاه کنیم، می بینیم این نگاه غلط، این کجفهمی و بدفهمی در زمینهی شأن زن در جامعه، شاید در حدود صد سال، صد و پنجاه سال بیشتر در غرب سابقه ندارد و از غرب سرریز شده است به جوامع دیگر، از جمله جوامع اسلامی. این یک نقطه است.
*نقطهی دوم که اساس مشکل است، بد فهمیدن مسئلهی خانواده و بد عمل کردن در رفتارهای داخل خانواده است.
این دو تا مشکل است که به نظر ما بحران مسئلهی زن را – که امروز یک مشکل اساسی در دنیاست – به وجود آورده. شاید تعبیر «بحران زن»، تعبیر تعجبآوری باشد.
احسنتم