سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / معرفت / شورای نویسندگان / بامید آنکه شاید تو به چشم من در آیی

بامید آنکه شاید تو به چشم من در آیی

ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی

چه کنم؟ که هست اینها گل خیر آشنایی

 

مژه‌ها و چشم یارم به نظر چنان نماید

که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی

در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟

به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی

سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟

که شنیده‌ام ز گلها همه بوی بی‌وفایی

 

به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند

که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

شهیدی که عراقی‌ها فکر می‌کردند آدم‌خوار است

یکی از دوستان شهید شاهرخ ضرغام تعریف می‌کند: «شاهرخ قد بلند و چهره خشنی داشت. با این حال صورتش را سیاه کرده و در کمین فرماندهان بعثی می‌نشست.»

در محضر قرآن _ سوره تکویر

قاری گیلانی محمد صالح مهدی زاده به سبک سعید مسلم

2 دیدگاه

  1. جبرئیل( علیه السلام ) به رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) چنین عرضه می‌‌دارند: «براى قبر سیّد الشّهداء در آن سرزمین اثرى نصب کرده تا براى اهل حق نشانه‏‌اى بوده و براى اهل ایمان سببى براى رستگارى باشد و در هر روز و شب از هر آسمانى صد هزار فرشته گرداگرد آن طواف کرده و بر آن‌حضرت صلوات فرستاده و نزد قبرش تسبیح خدا گفته و براى زائرین آن‌جناب طلب آمرزش می کنند‏…»
    کامل الزیارات، ص 265.

  2. امام محمدبن علی الباقر( علیهماالسلام ) فرمودند: «خداوند تبارک و تعالى بیست و چهار هزار سال پیش از خلقت کعبه زمین کربلا را آفرید و آن‌ را مقدس و مبارک قرار داد و پیوسته قبل از خلقت مخلوقات مقدس و مبارک بود تا آن‌ را برترین زمین در بهشت نمود و برترین منزل و مسکنى قرارش داد که اولیاء و دوستانش در بهشت در آن سکنا مى‏‌گزینند»
    کامل الزیارات، ص111

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.