ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی
چه کنم؟ که هست اینها گل خیر آشنایی
مژهها و چشم یارم به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی
در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟
به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی
سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟
که شنیدهام ز گلها همه بوی بیوفایی
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟
جبرئیل( علیه السلام ) به رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) چنین عرضه میدارند: «براى قبر سیّد الشّهداء در آن سرزمین اثرى نصب کرده تا براى اهل حق نشانهاى بوده و براى اهل ایمان سببى براى رستگارى باشد و در هر روز و شب از هر آسمانى صد هزار فرشته گرداگرد آن طواف کرده و بر آنحضرت صلوات فرستاده و نزد قبرش تسبیح خدا گفته و براى زائرین آنجناب طلب آمرزش می کنند…»
کامل الزیارات، ص 265.
امام محمدبن علی الباقر( علیهماالسلام ) فرمودند: «خداوند تبارک و تعالى بیست و چهار هزار سال پیش از خلقت کعبه زمین کربلا را آفرید و آن را مقدس و مبارک قرار داد و پیوسته قبل از خلقت مخلوقات مقدس و مبارک بود تا آن را برترین زمین در بهشت نمود و برترین منزل و مسکنى قرارش داد که اولیاء و دوستانش در بهشت در آن سکنا مىگزینند»
کامل الزیارات، ص111