راهنمای دانلود
رضا غنی آبادی یکی از کارآفرین های موفق کشور رفت که حامی بیش از پنج هزار یتیم هم است.
مجری: امروز سرمایه و دارایی تان چقدر است؟
میهمان: کارخانه ای داریم که متعلق به بچه های ایتام است و یک خانه هم داریم که در آن نشسته ایم با یک دفتر کار.
میهمان: کارخانه ای داریم که متعلق به بچه های ایتام است و یک خانه هم داریم که در آن نشسته ایم با یک دفتر کار.
وقتی صحبت از انفاق به میان می آید، سردار دل ها (حاج قاسم سلیمانی) و حججی ها یا سلیمانی هایی را به یاد می آوریم که چگونه از جانشان انفاق کردند متوجه می شویم که کار ما که انفاق از مال است در مقابل فداکاری های این عزیزان هیچ است.
_ مجری: آقای غنی آبادی چند درصد از درآمدت را صرف کارهای خیر می کنی؟
میهمان: نصف و یا شاید بیشتر
میهمان: نصف و یا شاید بیشتر
_ مجری: خانم و بچه هایتان گله ای نمی کنند؟
میهمان: اعضای خانواده ام هم با من همراه هستند. خانمم و دوستانش حدود 400 کودک ایتام را تحت پوشش قرار داده اند.
میهمان: اعضای خانواده ام هم با من همراه هستند. خانمم و دوستانش حدود 400 کودک ایتام را تحت پوشش قرار داده اند.
_ مجری: یک لقبی هم به شما داده بودند؟
میهمان: لقب پدر ایتام و خیر فدایی را در آذربایجان شرقی به من داده اند.
میهمان: لقب پدر ایتام و خیر فدایی را در آذربایجان شرقی به من داده اند.
_ مجری: قرار است این شناسنامه ها را از 5 هزار تا به چند تا برسانی؟
میهمان: به امید و لطف خدا دوست داریم این شناسنامه ها را به 2 تا 3 برابر برسانیم. من گذشته ام را هیچ وقت یادم نمی رود، همیشه آن را مرور می کنم و شب ها به ذهنم می آید که 5 هزار تا کودک برایم دعا می کنند. از دعای خیر این بچه ها، بهشت را در همین دنیا لمس کرده ام.
میهمان: به امید و لطف خدا دوست داریم این شناسنامه ها را به 2 تا 3 برابر برسانیم. من گذشته ام را هیچ وقت یادم نمی رود، همیشه آن را مرور می کنم و شب ها به ذهنم می آید که 5 هزار تا کودک برایم دعا می کنند. از دعای خیر این بچه ها، بهشت را در همین دنیا لمس کرده ام.
_ مجری: خیلی ها می آیند سراغتان و درخواست کمک دارند که آنها را باید دریابید.
میهمان: هر کاری که از دستم برآید و در توانم باشد برای مردم عزیز انجام می دهم، دست رد به سینه هیچ کس نمی زدم و نخواهم زد.
میهمان: هر کاری که از دستم برآید و در توانم باشد برای مردم عزیز انجام می دهم، دست رد به سینه هیچ کس نمی زدم و نخواهم زد.
_ مجری: چند سالتون هست؟
میهمان : 50 ساله هستم و بچه سبزوار.
میهمان : 50 ساله هستم و بچه سبزوار.
_ مجری: در چه خانواده ای بزرگ شدید؟
میهمان: من در خانواده متوسطی بزرگ شدم یعنی این که وضع مالی آن چنان خوبی نداشتیم و شغل پدرم شغل آزاد بود، تصادفی کرد و از آن به بعد مسئولیت امرار معاش خانواده به عنوان پسر بزرگ گردن من افتاد.
میهمان: من در خانواده متوسطی بزرگ شدم یعنی این که وضع مالی آن چنان خوبی نداشتیم و شغل پدرم شغل آزاد بود، تصادفی کرد و از آن به بعد مسئولیت امرار معاش خانواده به عنوان پسر بزرگ گردن من افتاد.
_ مجری: آن موقع چند سالتان بود؟
میهمان: 10 سالم بود. میوه فروشی کردم، شاگردی کردم، ماشین می شستم، هر کاری که یک لقمه روزی حلال درآید انجام دادم.
میهمان: 10 سالم بود. میوه فروشی کردم، شاگردی کردم، ماشین می شستم، هر کاری که یک لقمه روزی حلال درآید انجام دادم.
_ مجری: بعد از آن چه کردید؟
میهمان: کار کردم تا این که یک سرمایه اولیه جمع کردم و وارد بازار کار شدم. یک مغازه ای اجاره و فروش لوازم خانگی را شرع کردم.
میهمان: کار کردم تا این که یک سرمایه اولیه جمع کردم و وارد بازار کار شدم. یک مغازه ای اجاره و فروش لوازم خانگی را شرع کردم.
_ مجری: با همان پول کارگری؟
میهمان: با همان سرمایه اولیه؛ همان پول کارگری و تلاش مضاعف، تا الان که در کنار شما هستم و به عنوان یک تولید کننده، یک خانواده 500-400 نفری را دور هم جمع کردیم.
میهمان: با همان سرمایه اولیه؛ همان پول کارگری و تلاش مضاعف، تا الان که در کنار شما هستم و به عنوان یک تولید کننده، یک خانواده 500-400 نفری را دور هم جمع کردیم.
مجاهد فی سبیل الله در قالب کار آفرینی و حمایت از فقرا و ایتام…
سالک واقعی فی سبیل الله
آیا ممکن است تلفن آقای غنیزاده را برایم بفرستید؟
سلام میشه شماره تماس ایشون رو بفرستید ممنون میشم
سلام میشه شماره تلفن آقای غنی آبادی بفرستید باتشکر