.
قسمتی از متن :
صداي پا نبود صداي تق تق شکستن تو بود
غروب خسته بود که من سرم هنوز رو دامن تو بود
صداي پاي تو که توي راه راه زبونه ميکشيد
تمام روحمو براي ديدنت به خونه ميکشيد
به مادرم بگين قفس شکسته و پرنده پر زده
به مادرم بگين بهار اومده جوونه سر زده
يه درد مطمئن مفاصل منو کلافه کرده
تمام وزنشو به شونه هاي من اضافه کرده