سرخط خبرها

باور

بسم الله الرحمن الرحیم

«باور»

کودک دلش تنگ امامش بود! بهانه کربلا داشت! وجودش تشنه بود.

امسال هم اربعین به کربلا می‌رویم؟
نه عزیزم! کربلا بسته است! به دلیل کرونا نمی‌شود به کربلا سفر کرد، اما امام حسین (ع) نورشان همه جا هست، محدود به زمان و مکان نیستند، از همین جا دلت را روانه حرم ایشان کن!
نه! من دوست دارم به کربلا بروم! خیلی فرق دارد! دعا می‌کنم! برای خدا که کاری ندارد!
خوب دعا کن!

…………………………………………………..

راه کربلا گشوده نگشت ولی امام مهربان، امام رضا(ع) درِ بیتشان را گشودند و به زائرین دل‌تنگ خوش آمد گفتند.

آن روز در حالیکه تند‌تند حرکت می‌کرد تا به نماز حرم برسد سر از کوچه‌ای درآورد!

یک‌باره خود را در کربلا دید!

کوچه پر از موکب‌های کوچک و بزرگ نمادین بود و بعضی چای تعارف می‌کردند!

بوی اسپند در فضا پیچیده و پرچم سرخ یا حسین(ص) در اهتزاز بود.

گنبد طلایی در دورترین نقطه‌ی‌ دید، نور افشانی نموده و دلبری می‌کرد!

بوی حسین فاطمه (س) در کوچه پیچیده بود!

زمان و مکان را از یاد برد! خود را در میدان پرچم عراق یافت و گنبد را گنبد حسین (ص)!

اشک‌هایش سرازیر گشتند!

داغی اشک صورتش را سوزاند، اما نه به اندازه‌ای که نگاه به گنبد، دلش را!

صدای نوحه در کوچه پر بود: من ایرانم و تو عراقی…… چه فراقی!!!!! آه از فراق!

نفس کشید! ریه‌هایش در مشهد بوی حسین (ص) را در خود فرو داد!

کلّهم نور واحد!

برای لحظه‌ای از مولایش امام رضا (ع) خجالت کشید!

از میزبان مهربان و کریمش!

سر را پایین انداخت و راهی حرم گشت.

نماز ظهری در زیر آفتاب نسبتا گرم ابتدای پاییز!

نمازش بوی عاشورا گرفت!

عاشورا! کربلا! حتما گرمای آن زمان، قابل مقایسه با این آفتاب نبوده است!

تشنگی در زمین! سیراب شدن از شرابی طهور در آسمان!

جنگ و خونریزی در زمین، لبیک و خوشامد گویی در آسمان!

فراق و آه در زمین! لحظه‌ی با شکوه وصال در آسمان!

نامرادی و نامردمی در زمین! جلال و کرامت در آسمان!

آسمان پایین آمد و زمین را دربر گرفت، نمازش پر شد از عطر بهشت، بهشتی که حسین فاطمه (س)، روش رسیدن به آن را به منصه ظهور گذاشته و مسیر را معرفی نموده بود.

حسینی شدن! حسینی زندگی کردن و حسینی پرگشودن!

در راه بازگشت از حرم به فکرش رسید کودک را شبانه به این کوچه بیاورد تا دل تنگش را مرهمی باشد!

………………………………………

درس‌هایت را تا غروب تمام کن تا با هم به کربلا برویم!
به کربلا یا حرم؟ مشهد؟
می خواهم غروب به کربلا ببرمت!
چگونه؟ با هواپیما؟
از سادگی و صفای کودک خنده‌اش گرفت! نه عزیزم!
پس چگونه می‌خواهیم از مشهد به کربلا برویم؟
به جای این همه سوال برو و به کارهایت برس!

کودک زیر لب با خودش زمزمه‌ای کرد، چه می‌گفت؟

با کراهت سراغ مشق‌هایش رفت، ناگهان حالتش عوض شد و با اشتیاقِ تمام کردن دروس، تند‌تند شروع به نوشتن نمود.

……………………………………………..

در حالیکه دست کودک را در دست داشت روانه گشت.

می‌خواهیم پیاده تا کربلا برویم؟
نه!!! مگر می‌شود؟
پس چگونه؟
کمی صبر کن عزیز دلم!
کودک قرار نداشت یک ریز سوال می‌کرد! این‌جا مگر تا کربلا، دورتر از تهران نیست؟
از این‌جا نمی‌توان تا کربلا پیاده رفت!!! ضمن اینکه اصلا زائر راه نمی‌دهند!
پس ما چگونه به کربلا می‌رویم؟
کمی مهلت بده! خواهی دید! ماسکت را درست روی صورتت بکش! شلوغ است!

درون کوچه پیچیدند و در گوشه‌ای خلوت‌تر ایستادند.

نگاه لرزان کودک به گنبد طلایی افتاد که از دور چون خورشید می‌درخشید.

نفسی تازه نمود، چشمانش با ناباوری کوچه را نظاره کرد.

دود اسپند، پرچم، جوش و خروش زائران و باز گنبد طلایی رنگ!

صدای یا حسین (ص) که طنینش وجود را می‌لرزاند!

اشک بر گونه‌هایش جاری گشت!

کم کم گریه‌اش شدت گرفت! شانه‌هایش می‌لرزید.

کودک حال عجیبی داشت!

کمی ایستادند .

خوب دیگر برویم .
نه! نه! می‌خواهم همین جا بمانم!
نه عزیزم شلوغ است برویم.

در راستای کوچه به سمت حرم حرکت کردند، چشمان گریان کودک از گنبد کنده نمی‌شد! دلش نیز!

به محل بازرسی رسیدند.

الان این‌جا مشهد است یا کربلا؟
یعنی چه؟ خوب مشهد است!
کودک اطراف را نگریست! کی دوباره به مشهد رسیدیم؟ مگر این جا کربلا نیست؟
نه عزیزم این جا مشهد است، از آن کوچه مدتی است عبور کرده‌ایم!
پس کربلا نبودیم؟

با نگاهی مملو از تعجب کودک را نگریست! کودکش چه می‌گفت؟ خنده‌اش گرفت!

کودک لباسش را بوئید!

اگر کربلا نبودیم چرا لباسم بوی اسپند می‌دهد؟
برای اینکه در آن کوچه اسپند دود کردند و ما از میانه آن گذشتیم!
مگر آنجا کربلا نبود؟ مگر ما به کربلا نرفتیم؟
آنجا کوچه‌ای در مشهد بود که مانند کربلا شبیه سازی شده بود تا زائران امام رضا (ع) در این اربعین امامشان حسین (ص) را یاد کنند!

کودک گریست! گریست و گریست! گریه مهلت سوال کردن را از او ربود!

عزیزم! تو که میدانستی ما مشهد هستیم! چرا گریه می‌کنی؟
فکر کردم امام رضا (ع) به شما طی‌‌الارض عطا کرده‌اند! فکر کردم آنجا واقعا کربلا بود!……… چرا!!!!! ……..آنجا کربلا بود حرمش فرق داشت! گنبدش فرق می‌کرد!

در بهت فرو رفت! کودکش باور کرده بود به کربلا رسیده است! باور کرده بود در کربلا بوده است!

ناگهان از حال کودک دلش لرزید!

مهم این است که با دلت و با تمام وجودت، خودت را در کربلا احساس نمودی! پس امام حسین (ع) حتما به تو توجه نموده‌اند! بس کن این قدر گریه نکن!

در حالیکه اشک‌های خودش هم، از قفس چشم گریخته و خود را رها نموده بودند!

………………………………………..

باور!

اگر ما تا این حد مادر مهربان (س) را باور کرده بودیم!

اگر محضر ایشان این قدر نزد باور ما حیّ بود!

اگر همواره، تحتِ رؤیتِ رسول الله (ص) بودن، باورمان شده بود!

اگر باور داشتیم امیر وجودمان امیر‌المومنین (ع) است!

اگر با چنین باوری تن به تربیت فاطمی(س) می‌دادیم!

اگر باور داشتیم مقتدای ما محدود به زمان و مکان نبوده و راه انتفاع از وجود مقدس ایشان باز است!

……………………………………

باور کنیم  با یاد مادر مهربان امت سلام الله علیها، قوانین عوض می‌شوند، چون عاشورا، که قوانینش بسیار متفاوت است، چگونه می‌شود ادای گریه بر حسین فاطمه س، قلوب را از رجس‌ها بزداید؟ با کدام قانون الهی؟

باورکنیم همین که یاد مادر مهربان سلام الله علیها کنیم، بن‏ بست‏ ها برطرف می‏شود، معضلات می‏رود به سوی اصلاح، اشکالات طینتی‏ می‏رود به سوی اصلاح شدن، نیازها می‏رود به سمت تأمین شدن.

تا شب دفن، لختی بیش نمانده! به آن ورود با شکوه از ورای آسمانها به آسمان‌ها، همراه ملائکه، با وجه الرّوح! تا رسیدن به آسمان پنجم و مراسم شب قدر!

دمی از خود برهیم، به مادر سلام الله علیها توجه کنیم! وقت تنگ است. مادر سلام الله علیها چون هر سال قدم به برزخ می‌گذارند و عده‌ای مشتاق و رها از دنیا را با خود همراه می‌کنند.

خود را فراموش کنیم!  حتی نیاز‌هایمان را! وجه مان را به سوی قدمگاهش متوجه نمائیم.

دیگر من نباشم و او! فقط او باشد و او. قدمگاهش عالی‌ترین مکان اقتراب به خداوند متعال است.

یک قدم به سویش برداریم، به سوی ما مشتاقانه و مادرانه شتاب می‌کند و که آغوش مهربانش، بی‌نظیرترین نعمت الهی است.

باور کنیم!

…………………………………………………….

اگر باور ما در حد باور کودک، عمیق و معصومانه و خالص بود………..

   طهورا

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

سخنگوی یونیسف: گورستان‌هایی در غزه دیدم که مملوء از کودک بود

طوفان الاقصی

نماهنگ/ ذکر جهانی

ويدئو/ السلام علی الحسین

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.