کبوتر بچه ای با شوق پرواز
به روی دست بابا کرد آواز
اگر چه تشنه ام، طفلم، صغیرم
دلیرم، پهلوانم، مرد، سرباز
همآوردی برای جنگ خواهم
که رسوایش کنم با جلوه ای ناز
کمان را تیری از چله رها و
گلوی او درید و گشت آغاز
رها گشتن به سوی آسمانها
و معراجی سراسر آیه، اعجاز
نه فطرس را توان سیر آفاق
نه جبرائیل جایش خلوت راز
چنین فرمود معنای سعادت
که پرواز است، پرواز است، پرواز
محمد علی قاسم زاده بافقی
۱۴۰۰/۰۵/۲۷