سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / ورود کاروان به کربلا

ورود کاروان به کربلا

شبِ دوم مُحرّم با لسان الغیب شیرازی…؛
ورود کاروان به کربلا

أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ

بحری است بحرِ عشق…، که هیچش کناره نیست…!
آنجا…، جز آن که جان بسپارند…، چاره نیست…!
آن دَم…، که دل به عشق دهی…، خوش دَمی بُوَد…!
در کارِ خیر…، حاجت هیچ استخاره نیست…!
ما را…، ز منعِ عقل، مترسان و…، مِی بیار…!
کان شحنه…، در ولایتِ ما…، هیچ کاره نیست…!
از چشمِ خود بپرس…! که ما را…، کِه می‌کُشَد…!
جانا…! گناهِ طالع و…، جرمِ ستاره نیست…!
او را…، به چشمِ پاک توان دید…، چون هلال…!
هر دیده…، جایِ جلوه ی آن ماه پاره نیست…!
فرصت شِمُر طریقه ی رندی…، که این نشان…!
چون راهِ گنج…، بر همه کس…، آشکاره نیست…!

این کربلاست…، محفلِ اندوه و ابتلاست…!
آن قدر غم بُوَد…، که توانِ شماره نیست…!
هر سو نظر کنی…، غمِ عشق است جلوه گر…!
بر رویِ خاک…، جز بدنِ پاره پاره نیست…!
این خیمه ها…، که گشت بپا در حریمِ عشق…!
آتش چو می زنند…، توانِ نظاره نیست…!
برای سرزمین کربلا…، ویژگی های فراوانی نوشته اند…، از جمله…؛
قطعه زمینی است که بهایِ آن را در محرم سال ۶۱ هجری…، امام حسین علیه السلام…، به  صاحبانِ آن پرداخت…! یعنی مالکِ ظاهریِ آن نیز حضرت اباعبدالله علیه السلام  است…، و تمامی اهالی کربلا…، مستاجرِ آن حضرت هستند…!
امام سجاد علیه السلام فرمود…، در زمانِ زلزالِ قیامت…، این قطعه زمین را، در بهترین ریاضِ بهشت قرار دهند…! یعنی…، کربلا…، بهشت است…!

سوزناک ترین روضه ی روزِ دوم…، بیانِ چگونگی و کیفیتِ پیاده شدنِ بانوان و کودکانِ قافله ی امام حسین علیه السلام، مخصوصاً حضرت زینب کبری سلام الله علیها در کربلا با حضورِ جوانان بنی هاشم…، و مقایسه ی آن با چگونگی و کیفیتِ سوار شدنِ ایشان بر ناقه های عریان…، در روز یازدهم است…!
ای خفته خوش به بسترِ خون…، دیده باز کن…!
احوالِ ما ببین و…، سپس خوابِ ناز کن…!
برخیز…! صبح، شام شد…، ای میرِ کاروان…!
ما را…، سوار بر شترِ بی جهاز کن…!

⚘بِاَبی اَنتَ وَ اُمّی یااباعبدالله⚘

وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوٓا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ…!

ایتابلهسروشآپارات

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.