سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / ترقی مملکت با مدل رضاخانی/ خون‌هایی که برای «حجاب» ریخته شد

ترقی مملکت با مدل رضاخانی/ خون‌هایی که برای «حجاب» ریخته شد

ماجرا از آنجا شروع شد که رضاخان در سال ۱۳۱۳ شمسی رفت ترکیه و چشم‌هایش از کاسه در آمد و ندید بدید بازی در آورد در حد اعلاء. بعد که برگشت مدت‌ها هوسناک بود که ایران هم باید و باید مثل ترکیه شود و مردمش اروپایی و مدرن لباس بپوشند. در ذهن خودش و برخی اطرافیان غرب‌گرای رضاخان هم این ایده بود که لباس مردم را تغییر بدهند برای آنکه کلا ایران را مدرن کنند؛ یعنی لباس را تغییر دهند تا مملکت تغییر کند! حالا البته این ظاهر قضیه است؛ باطنش را خدا می‌داند.

رضاخان قبلا دستور داده بود همه کلاه‌فرنگی سرشان بگذارند و این‌بار دستور داد همه کلاه‌شاپو سرشان بگذارند که مثل خارجی‌ها بشوند. در کنار این دستور جدید آن‌سال‌ها یک سیاستی هم پیگیری می‌شد که کشف حجاب بشود در ایران؛ چنانکه شد و اواخر سال ۱۳۱۴ رضاخان کشف حجاب را قانون کرد. قبلش هم به «محمود جم» که وزیر داخله بود و بعدها نخست‌وزیر شد چنین گفته بود: «این چادر چاقچورها را چطور می‌شود از بین برد؟… این موضوع فکر مرا به خود مشغول داشته، از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری بود بدم آمده است… اصلاً چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم ماست. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نشتر زد و از بین برد». حالا بماند که اصلا هم با احتیاط رفتار نکرد و مدل «قزاقی» و «حمله کن و چادر را زورکی از سر بکش» رفتار کرد.

عکسی از یک مراسم کشف حجاب. رضاخان گمان می‌کرد با تغییر لباس، یک مملکت ناگهان مدرن می‌شود و پیشرفت می‌کند!

سالِ تبلیغ بی‌حجابی!

از ابتدای سال ۱۳۱۴ مراسمی در تهران و شهرهای بزرگ اجرا می‌شد برای حضور زنان بی‌حجاب و سخنرانی درباره مقام زن! از همه معروف‌تر «کانون بانوان» که زیر نظر وزارت معارف تشکیل شد و از اردیبهشت سال ۱۳۱۴ جلساتی علیه حجاب برگزار می‌کرد. در مدارس نیز دستور داده شد مراسم جشن و سرور بدون حجاب برگزار شود و معلوم است همه فهمیدند چه خبرهایی است. این بود که یک روز مشهدی‌ها جمع شدند در مسجد گوهرشاد و واقعه گوهرشاد اتفاق افتاد که داغش هنوز تازه است انگار.

آیت‌الله «سید حسین طباطبایی قمی» در مشهد به‌صورت علنی علیه اجرای سیاست‌های تغییر لباس توسط رضاخان سخنرانی و اعتراض کرد

کلاه‌شاپو و کلاه نظامیان و تاج رضاخان!

اوایل تیرماه ۱۳۱۴ فرمان استفاده اجباری مردان از کلاه‌شاپو به مشهد رسید. اما آیت‌الله «سید حسین طباطبایی قمی» مشهور به «حاج آقا حسین قمی» که مجتهد بود آشکارا در برابر سیاست‌های تغییر لباس و دستورات رضاخان اعتراض کرد. بعد هم پس‌از مشورت با علما تصمیم گرفت برود تهران و با رضاخان صحبت کند و رفت و ماموران حکومتی محل اقامتش را محاصره کردند. خبر که به مشهد رسید مردم جمع شدند در مسجد گوهرشاد و تحصن کردند و مراسم سخنرانی علیه سیاست‌های رضاخان برپا شد. از ۱۸ تیر شیخ «محمد تقی بهلول گنابادی» هم آمد و مجالس سخنرانی گرم شد و ماموران حکومتی نیز اطراف مسجد و حرم را محاصره کردند و مانع از ورود جمعیت شدند و درگیری شد. روزهای ۱۹ و ۲۰ تیر درگیری‌های پراکنده ادامه داشت و مدام بر جمعیت مردم و تعداد سربازان حکومتی افزوده می‌شد تا اینکه روز ۲۱ تیر که حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن جمع شده بودند دستور کشتار رسید. کسی آن‌موقع گمان نمی‌کرد رضاخان در حرم رضوی و در مسجدی چنان محترم دستور کشتار بدهد. رضاخان به فرماندهان نظامی تلگراف زده بود:« اگر بیش از این مسامحه کنید و تعلل ورزید، نه کلاه بر سر شما و نه تاج بر سر من باقی خواهند گذارد».

علامه بهلول گنابادی با سخنرانی‌های پرشور خود در واقعه مسجد گوهرشاد رضاخان را رسوا کرد

گورهای دسته‌جمعی و زنده‌به‌گورها!

تعداد دقیق کشته‌های واقعه مسجد گوهرشاد معلوم نیست و آمار رسمی هم اعلام نشد. اما در برخی منابع تاریخی تعداد کشته‌ها حدود ۱۷۰۰ نفر ذکر شده و در برخی دیگر بین ۲ تا ۵ هزار نفر. پیکرها را چه کردند؟ بردند در گودال‌هایی در اطراف شهر ریختند. روایت کفشدار مسجد گوهرشاد اینکه: «وقتی داخل مسجد شدم، دیدم همه‌جا خون ریخته است… چادر زن‌ها، تکه‌های لباس و کفش و کلاه‌ها بود که در مسجد وجود داشت. جلوی کفش‌کن، پر از خون بود. مرده‌ها را داشتند بیرون می‌بردند. یک لت درِ چوبی را برای این کار برداشته بودند که کاملاً قرمز و خونین شده بود. وحشت کردم. کامیون آوردند، مرده‌ها را ببرند؛ برخی هنوز ناله می‌کردند اما همه را ریختند پشت کامیون، زنده و مرده را با خودشان بردند.»

این هم روایت یک شاهد عینی: «کشتند و آن هم کشتنی که تا به حال هم کسی نتوانسته است حساب کند که در قضیه مسجد گوهرشاد مشهد چقدر خون ریخته شد و چقدر آدم کشته شد و چقدر آدم نمرده زیر خاک رفت. یکی از رفقایم مدرسه نواب بود، جلوی مدرسه ایستاده بود. خودش برایم نقل می‌کرد کامیون‌ها که جنازه‌ها را در آنها ریخته بودند، می‌آمد برود و یک مرتبه دیدم از یکی از این کامیون‌ها صدا می‌آید و یک نفر می‌گوید من زنده‌ام مرا کجا می‌برید؟ خلاصه اینها را کجا بردند و توی کدام گودال ریختند و خاک روی آنها ریختند، نمی‌دانیم».

پس از واقعه گوهرشاد حدود ۳۰ نفر از روحانیون و علمای مشهد دستگیر و تبعید شدند. تکلیف رضاخان هم پیش مردم روشن شد. دی‌ماه همان سال ۱۳۱۴ رضاخان قانون کشف حجاب را ابلاغ کرد و آبرو که نداشت ولی مضحکه هم خرید به جان خودش در تاریخ با آن جور کارها که چادر می‌کشیدند از سر مردم برای پیشرفت مملکت!

واقعه مسجد گوهرشاد علاوه‌بر کشتار مردم به دستگیری و تبعید روحانیون مشهد و همچنین تغییر برخی از مسئولان حکومتی این شهر منجر شد

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

عاقبت دشمنی با امام حسین از متوکل تا صدام و پهلوی

سمپات‌‌های بقایای پهلوی تقلای شدیدی کردند تا کمپینی برای هتک حرمت عزای سید الشهدا (علیه السلام) ایجاد کنند. تجربه تاریخی گواه آن است که هرکس از هر طبقه‌ای به ضدیت به امام حسین برخواست، کیفر معاصی‌اش از همین دنیا آغاز می‌شود.

سالمرگ رضاشاه؛ سرانجام دشمن عزاداری امام حسین چه شد؟

رضا پهلوی پوشیدن لباس مشکی، حرکت دسته‌های عزادار در ایام عاشورا و خواندن مرثیه اهل بیت در ختم‌ها را نیز ممنوع اعلام کرده بود. عزاداری پنهانی در خانه‌ها مساوی با اسارت صاحب‌خانه‌ در زندان رضاخانی بود. این دشمنی به عاقبت خفت باری برای رضاخان منجر شد.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.