سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / شب های پیشاور (22)/ جواز علمای اهل تسنّن بر لعن یزید پلید

شب های پیشاور (22)/ جواز علمای اهل تسنّن بر لعن یزید پلید

مقدمه

در این مجموعه سعی شده است که مناظره ی سید محمد اشرفی شیرازی معروف به سلطان الواعظین که از علمای شیعه ی قرن چهاردهم بوده است با دو نفر از عالمان حنفی مذهب افغانستان بیان شود.

در مناظره از سلطان الواعظین با عنوان (داعی) و از عالم اهل تسنن با عنوان (حافظ) یاد شده است. طرف صحبت در این ده شب رسما حافظ محمد رشید بوده و گاهی هم دیگران با اجازه  وارد صحبت شده اند.

هر کدام از این مطالب مربوط به یک پرسش و پاسخ از حافظ و داعی است.

 

 

 

 

شب های پیشاور (22)/ جواز علمای اهل تسنّن بر لعن یزید پلید

 

 

 

 

جواز علمای اهل تسنّن بر لعن یزید پلید

اکثر علمای شما آن زندیق ملعون را کافر دانسته اند، حتی امام احمد بن حنبل (امام الحنابله) و بسیاری از اکابر علمای شما تجویز لعن بر او نموده اند و مخصوصاً عبدالرحمان ابوالفرج ابن جوزی کتاب مستقلی در این باب نوشته موسوم به «کتاب الرّد علی المتعصّب العنید المانع عن لعن یزید لعنه الله» و ابو العلاء معرّی در این باب گفته است:

أری الأیّام تفعل کلّ نکیر فما

أنا فی العجایب مستزید

ألیس قریشکم قتلت حسیناً

وکان علی خلافتکم یزید

ما حصل معنی آنکه: روزگار، پیوسته بر ضدّ توحید و اهل توحید، نقشه‌های ابلیسی می‌کشد و این گونه رلهای بازیگر دنیا سبب استعجاب من است؛ چرا که ذاتی دنیا مکر و حیله بازی است. دلیل بر مدّعا، کشته شدن حسین علیه السّلام به دست قریش و زمام اختیار امور و خلافت به دست یزید (علیه اللعنه) دادن است.

فقط عدّه ای از متعصّبین علمای شما، از قبیل غزالی طرفداری از یزید نموده و عذرهای غیر موجّه مضحک برای تبرئه آن ملعون تراشیده اند، در حالتی که عموم علمای خودتان عملیات کفرآمیز و رفتار ظالمانه او را مشروحاً ذکر نموده اند، که

ظاهراً به عنوان خلافت بر مسند ریاست مسلمین برقرار بود، ولی عملاً جدّیت می‌نمود بساط دین و توحید را بر چیند و منکرات را به عنوان معروف عمل می‌کرد.

چنانچه دمیری در «حیاهْ الحیوان» [۱] و مسعودی در «مروج الذهب» [۲] نوشته اند، میمون‌های زیادی داشت که لباس‌های حریر و زیبا بر آنها پوشانیده، طوق‌های طلا به گردن آنها نموده، سوار بر اسب‌ها می‌نمود. و همچنین سگ‌های بسیاری طوق به گردن داشت که با دست خود آنها را شست و شو می‌داد و با جام طلا به آنها آب می‌داد و سپس نیم خورده آنها را خودش می‌خورد و در اثر اعتیاد به مشروبات الکلی پیوسته مست و مخمور بود.

و مسعودی در جلد دوم «مروج الذهب» [۳] گوید سیرت یزید سیرت فرعونی بود، بلکه فرعون در رعیت داری اعدل از یزید بود و سلطنت او ننگ بزرگی در اسلام شد؛ زیرا مثالب بسیاری برای او می‌باشد از شرب خمر و کشتن پسر پیغمبر و لعن نمودن وصی پیغمبر (علی بن ابی طالب) و آتش زدن و خراب نمودن خانه خدا (مسجد الحرام) و خون ریزی‌های بسیار (مخصوصاً قتل عام اهل مدینه) و فسق و فجور بی شمار و غیر آنها که به حساب نیاید می‌رساند عدم غفران و آمرزش او را.

نواب: قبله صاحب! موضوع قتل عام مدینه به امر یزید چه بود. متمنّی است بیان فرمایید.

داعی: عموم مورّخین مخصوصاً سبط ابن جوزی در صفحه ۶۳ «تذکره» [4] می‌نویسد جماعتی از اهل مدینه در سنه شصت و دو رفتند به شام. وقتی از فجایع اعمال و کفریات یزید باخبر شدند، برگشتند به مدینه و بیعت او را شکستند و علناً او را لعن می‌نمودند و عامل او عثمان بن محمد بن ابی سفیان را بیرون نمودند. عبدالله بن حنظله (غسیل الملائکه) گفت: ای مردم! ما از شام بیرون نیامده و خروج بر یزید ننمودیم مگر آنکه دیدیم

«هو رجل لا دین له ینکح الأمّهات والبنات والأخوات ویشرب الخمر ویدع الصلاة ویقتل أولاد النبیّین».

او مرد بی دینی است که نزدیکی می‌کند با مادرها و دخترها و خواهرها، شراب می‌خورد و نماز نمی خواند و اولاد پیغمبران را می‌کشد.

قتل عام اهل مدینه به جرم شکستن بیعت یزید

 

چون این خبر به یزید رسید، مسلم بن عقبه را با لشکر کثیری از اهل شام برای سرکوبی اهل مدینه فرستاد و آنها سه شبانه روز اهل مدینه را قتل عام نمودند. ابن جوزی ( [5] ) و مسعودی و دیگران می‌نویسند آن قدر کشتند که خون در کوچه‌ها جاری گشت

«وخاض الناس فی الدماء حتی وصلت الدماء قبر رسول الله صلی الله علیه وآله وامتلأت الروضة والمسجد. »

به قدری خون در کوچه‌های مدینه جاری بود که مردم در خون فرو رفته بودند، تا اینکه خون به قبر رسول خدا رسید و مسجد و قبر آن حضرت پر از خون گردید.

هفتصد نفر از رجال محترم و وجوه اشراف قریش و انصار و مهاجرین را کشتند و ده هزار نفر از عامّه مسلمین به قتل رسیدند و راجع به هتک حرمت و نوامیس مسلمین، دعاگو خجالت می‌کشم به عرضتان برسانم. همین قدر اکتفا می نمایم به یکی از عبارت‌های صفحه ۱۶۳ «تذکره» سبط ابن جوزی [6] که از ابوالحسن مداینی نقل می‌نماید که: «ولدت الف امرأة بعد الحرة من غیر زوج».

بعد از واقعه «حره»؛ یعنی قتل عام مدینه، هزار زن بدون شوهر وضع حمل نمودند (کنایه از آنکه لشکر فاتح به هتک نوامیس، آنها را حامله نمودند). )

بیش از این نمی خواهم وقت مجلس را بگیرم و آقایان محترم را متأثر نمایم. همین مقدار برای روشن شدن افکار کفایت می‌کند.

 

شیخ: تمام آنچه ذکر فرمودید، دلالت بر فسق یزید می‌نماید و عمل هر شخص فاسق و معصیت کار قابل عفو و اغماض است و قطعاً یزید توبه نموده، خدا هم غفار الذنوب است و او را آمرزیده. پس شما به چه علت پیوسته او را لعن کرده و ملعون می‌خوانید.

داعی: بعض از وکلای دعاوی برای آنکه حقوقی نصیبشان گردد، ناچار تا آخرین فرصت دفاع از موکل خود می‌نمایند ولو آنکه حق بر آنها آشکار گردد، ولی نمی دانم جناب عالی روی چه منافعی، آن قدر پافشاری در دفاع از آن لعین پلید می‌نمایید و می‌فرمایید یزید توبه کرده است و حال آنکه گفتار کفرآمیز و شهادت اولیاء الله وقتل عام اهل مدینه و غیره، درایت است و گفتار شما که یزید توبه نموده، روایت است و آن ثابت نگردیده و مقابله به درایت نمی نماید.

آیا انکار مبدأ و معاد و وحی و رسالت و ارتداد از دین، به نظر شما لعن آور نخواهد بود؟ آیا ظالمین را خداوند صریحاً در قرآن کریم لعن نفرموده؟ آیا شما یزید را ظالم نمی دانید؟ اگر به نظر مبارک جناب عالی، وکیل مدافع جدّی یزید بن معاویه (خنده شدید حضار) این دلایل مکفی نمی باشد، با اجازه خودتان دو خبر از منقولات علمای بزرگ خودتان نقل می‌نمایم و عرضم را خاتمه می‌دهم.

بخاری [7] و مسلم [8] در صحیحین خود و علامه سمهودی در «تاریخ المدینه» [9] و ابوالفرج ابن جوزی در کتاب «الرّد علی المتعصّب العنید» [10] و سبط ابن جوزی در «تذکره خواص الامّه» [11] و امام احمد حنبل در «مسند» [12] و دیگران از رسول اکرم صلی الله علیه وآله نقل نموده اند که فرمود:

«من أخاف أهل المدینة ظلماً أخافه الله وعلیه لعنة الله والملائکة والناس

بر جواز لعن او نوشته اند؛ از جمله علامه جلیل القدر عبدالله بن محمد بن عامر شبراوی شافعی در کتاب«الاتحاف بحبّ الاشراف» [13] راجع به لعن یزید در صفحه ۲۰ نقل می‌نماید که وقتی نزد ملا سعد تفتازانی نام یزید برده شد، گفت:

«فلعنة الله علیه وعلی أنصاره وعلی أعوانه. »

لعنت خدا بر او و بر انصار و اعوان و یاری کنندگان او باد.

و از «جواهر العقدین» [14] علامه سمهودی نقل می‌نمایی که گفت:

«اتفق العلماء علی جواز لعن من قتل الحسین رضی الله عنه أو أمر بقتله أو أجازه أو رضی به من غیر تعیین. »

عموم علماء اتفاق نمودند بر جواز لعن کسی که حسین رضی الله عنه را کشت یا امر و اجازه به کشتن آن بزرگوار نمود یا راضی به کشتن او گردید.

و از ابن جوزی [15] و ابو یعلی [16] و صالح بن احمد بن حنبل [17] نقل می‌نماید که با ذکر دلایل، از آیات قرآن و غیره اثبات لعن یزید می‌نمایند که وقت مجلس بیش از این، اجازه گفتار نمی دهد.

پس اگر مجلس طولانی شده و ساعاتی از نصف شب می‌گذرد، بسیار لازم بود حلّ این معمّاگردد که آقایان از این مقدّمات پی ببرید به حق بزرگی که ابا عبدالله الحسین علیه السّلام بر اسلام و اسلامیان دارد که ریشه چنین ظلم و ظالمی را به نیروی مظلومیت خود کَند و به خون خود و اهل بیت عزیزش، شجره طیبه «لا اله الا الله» را که به واسطه ظلم بنی امیه، مخصوصاً یزید پلید نزدیک بود خشک شود، آبیاری نمود و حیات نوینی به اسلام و توحید داد.

جای بسی تأسف است و عوض آنکه خدمت آن بزرگوار را تقدیر نمایید، به زیارت رفتن زائرینش اعتراض نموده، خُرده گیری می‌نمایید و نامش را مرده پرستی می‌گذارید و متأسف هستید که چرا میلیونها نفر همه ساله به زیارت قبر آن بزرگوار می‌روند و مجالس عزا برای آن حضرت تشکیل می‌دهند و بر غریبی آن مظلوم گریه می‌نمایند.

 

 

 

 

پایانقسمت بیست و د

استنادات:

[۱]: حیاهْ الحیوان، دمیری، ۲/۲۰۱، القرد. دمیری می‌نویسد: «ولقد درب قرد لیزید علی رکوب الحمار وسابق به مع الخیل».

[۲]: مروج الذهب، مسعودی، ۳/۶۷ – ۶۸، ذکر لمع من أخبار یزید، فسوق یزید و عمّاله مسعودی می‌نویسد: «وکان له قرد یکنّی بأبی قیس یحضره مجلس منادمته ویطرح له متِکأ وکان قرداً خبیثاً وکان یحمله علی أتان وحشیة قد ریضت وذللت لذلک بسرج ولجام ویسابق بها الخیل یوم الحلبه، فجاء فی بعض الأیّام سابقاً فتناول القصبة ودخل الحجرة قبل الخیل وعلی أبی قیس قباء من الحریر الأحمر والأصفر مشمر وعلی رأسه قلنسوة من الحریر ذات ألوان بشقائق وعلی الاتان سرج من الحریر الأحمر منقوش ملمع بأنواع من الألوان».

[۳]: همان، ۳/۶۸، ذکر لمع من أخبار یزید، فسوق یزید وعماله مسعودی می‌نویسد: «ولما شمل الناس جور یزید وعمّاله وعمّهم ظلمه وما ظهر من فسقه من قتله ابن بنت رسول الله صلی الله علیه وآله وأنصاره وما أظهر من شرب الخمور وسیره سیرة فرعون بل کان فرعون أعدل منه فی رعیّته وأنصف منه لخاصّته وعامّته».

[4]: تذکرهْ الخواص، سبط ابن جوزی، ص۲۵۹، باب ۹، فصل فی یزید بن معاویه. سبط بن جوزی می‌نویسد: «أن جماعة من أهل المدینة وفدوا علی یزید سنة اثنتین بعد ما قتل الحسین فرأوه یشرب الخمر ویلعب بالطنابیر والکلاب فلما عادوا إلی المدینة أظهروا سبّه وخلعوه وطردوا عامله عثمان بن محمد بن أبی سفیان و قالوا قدمنا من عند رجل لادین له یسکر ویدع الصلاة وبایعوا عبدالله بن حنظلة الغسیل؛ وکان حنظلة یقول یا قوم والله ما خرجنا علی یزید حتی خفنا أن نومی بالحجارة من السماء رجل ینکح الأمّهات والبنات والأخوات ویشرب الخمر ویدع الصلاة ویقتل أولاد النبیّین… ».

[5]: . «وذکر المداینی فی کتاب >الحرة< عن الزهری قال: کان القتلی یوم الحرة سبع مائة من وجوه الناس من قریش والأنصار والمهاجرین ووجوه الموالی. وامّا من لم یعرف من عبد أو حرّ أو امرأة فعشرة آلاف وخاض الناس فی الدماء حتی وصلت الدماء إلی قبر رسول الله وامتلأت الروضة والمسجد. قال مجاهد: التجأ الناس إلی حجرة رسول الله ومنبره والسیف یعمل فیهم». تذکرهْ الخواص، سبط ابن الجوزی، ص۲۵۹، باب ۹، فصل فی یزید بن معاویه.

[6]: همان، سبط ابن جوزی می‌نویسد: «وذکر أیضاً المدائنی عن أبی قرة قال: قال هشام بن حسان ولدت ألف امرأة بعد الحرّة من غیر زوج وغیر المدائنی یقول عشرة آلاف امرأة».

[7]: صحیح بخاری، ۳/۵۳ -۵۴، ح ۱۲۹، کتاب فضائل المدینهْ باب حرم المدینهْ. بخاری این حدیث را نقل کرده است: «عن علی رضی الله عنه قال: ما عندنا شیء إلاّ کتاب الله وهذه الصحیفة عن النبی صلّی الله علیه وسلّم المدینة حرم مابین عائر إلی کذا من أحدث فیها حدثاً أو آوی محدثاً فعلیه لعنة الله والملائکة والناس أجمعین، لا یقبل منه صرف ولا عدل وقال: ذمّة المسلمین واحدة فمن أخفر مسلماً فعلیه لعنة الله والملائکة والناس أجمعین، لا یقبل منه صرف ولا عدل ومن تولّی قوماً بغیر إذن موالیه فعلیه لعنة الله والملائکة والناس أجمعین، لا یقبل منه صرف ولا عدل ومن تولّی قوماً بغیر إذن موالیه فعلیه لعنة الله والملائکة والناس أجمعین، لا یقبل منه صرف و لا عدل».

[8]: صحیح مسلم، ۲/۹۹۵ – ۹۹۸، ح ۴۶۷، کتاب الحج، باب فضل المدینهْ. مسلم حدیث را این گونه نقل کرده است: «عن أبی هریرة عن النبی صلی الله علیه وآله قال: المدینة حرم، فمن أحدث فیها حدثاً أو آوی محدثاً فعلیه لعنة الله والملائکة والناس أجمعین، لا یقبل منه یوم القیامة عدل ولا صرف».

[9]: وفاء الوفاء، سمهودی، ۱/۴۶، باب ۲، فصل ۲، وعید من أحدث بها حدثاً. – تاریخ المدینهْ، ۵۸/۱۱۰. (محقق)

[10]: الرد علی المتعصّب العنید، ابن الجوزی، ص۶۰، احادیث آخر فی ضرب یزید بالقضیب والخیزران…

[11]: . تذکرهْ الخواص، سبط ابن جوزی، ص۲۵۸، باب ۹، فصل فی یزید بن معاویه.

[12]: مسند احمد بن حنبل، ۴/۵۵، مسند سائب بن خلاّد أبی سهله.

[13]: الاتحاف، عبدالله بن محمد بن عامر شبراوی، ص۶۲، باب ۳ (فی حکم لعن یزید). شبراوی می‌نویسد: «قال السعد التفتازانی بعد ذکره نحو ذلک والحق أن رضا یزید بقتل الحسین واهانته أهل بیت رسول الله مما تواتر معناه وان کانت تفاصیله أحادا، فنحن لا نتوقّف فی شأنه بل فی ایمانه. فلعنة الله علیه وعلی أنصاره وعلی أعوانه».

[14]: جواهر العقدین، سمهودی، ۳/۳۹۷، قسم دوم، فصل ۱۴. سمهودی می‌نویسد: «ویجوز اتفاقاً اللعن علی من قتل الحسین رضی الله عنه أو أمر بقتله أو أجازه أو رضی به».

[15]: تذکرهْ الخواص، ص۲۵۸. (محقق)

[16]: مسند ابویعلی، ۲/۶۰. (محقق)

[17]: مسند احمد ۲/۵۲۲ مسند ابی هریره: «سمع ابا هریره یقول سمعت رسول الله صلی الله علیه وآله یقول: لیرعفن علی منبری جبار من جبابرة بنی امیة یسیل رعافه». این روایت در کتاب تاریخ مدینه دمشق ۴۶/۳۶ ترجمه عمرو بن سعید بن العاص نیز ذکر شده است. (محقق)

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

کتاب صوتی شب های پیشاور (9)/ شب نهم مناظره

کتاب صوتی مقدمه مناظره ی سید محمد اشرفی شیرازی معروف به سلطان الواعظین که از علمای شیعه ی قرن چهاردهم بوده است با دو نفر از عالمان حنفی مذهب افغانستان در رفع شبهات دو مذهب شیعه و سنی

کتاب صوتی شب های پیشاور (8)/ شب هشتم مناظره

کتاب صوتی مقدمه مناظره ی سید محمد اشرفی شیرازی معروف به سلطان الواعظین که از علمای شیعه ی قرن چهاردهم بوده است با دو نفر از عالمان حنفی مذهب افغانستان در رفع شبهات دو مذهب شیعه و سنی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.