( روشنفکر خانواده آچمز شد)
پسرم می پرسد : ما نوکر کی هستیم، (منظورش اینه که ایران زیر بلیط چه کشوری است؟)
من هم جوابش گفتم : چی شده که این سوال را می پرسی؟
دوباره دائی جون حرفی زدند؟
پسرم جواب میدهد : بله دایی در باره این قرارداد ایران و چین صحبت کردند و گفتند که کشور ما شده نوکر چین!!!
گفتم دایی جان بیمورد حرفی نمی زند، حتما یک چیزی شده…..
پسرم میگه : آخه ما گیج شدیم بخدا …. ایشون تا چند وقت پیش می گفتند: ما نوکر پوتین هستیم و همه کشور را در اختیار روسیه گذاشتیم .
خب ؟
پسرم ادامه میده : آخه کدومش درسته؟ بلاخره ما نوکر روسیه شدیم یا چین؟
میگم : پس مسئله تو اینه؟
پسرم میگه : نه باباجون ، مسئله اینه که دایی جان بکلی یادشون رفته که قبلا چی می گفتند. دایی میگویند من نگفتم که ایران زیر بلیط روسیه است . به دایی گفتم قبل از اون هم که قسم می خوردید که ایران نوکر انگلیس است. اصلا حوزه های علمیه را انگلیس ها ساختند!!!
این است که دایی با من قهر کرده و گفته تو از سیاست سردرنمی آری.
—————————
فکرش را بکنید ما الان در خانواده از روشنفکر خانوادگی محروم شدیم. لعنت بر چین!!
پسرم می گوید، بگو لعنت بر حافظه من که …. حرف های قبلی دایی را فراموش نمی کنه