بسم الله الرحمن الرحیم
“شعر کوثر”
مژده جانا که کنون موسم غم آخر شد
شادی آمد به دل و غمزدگی از در شد
شده در شادی و شیدائی همه عالمیان
ز آنکه میلاد جگر گوشه ی پیغمبر شد
روشن از پرتو نورش همه ملک و ملکوت
چشم دیدار نبی از همه روشن تر شد
آن که هنگام ولادت به خوش آمد گوئیش
آسیه مریم و حوا و همی هاجر شد
چون که زهراء به جهان دیده ی خود باز نمود
نازل از جانب حق، سوره ی الکوثر شد
وحی آمد که به پا خیز تو از بهر نماز
وز پی “صَل لِربک ” امر بر ” وانحر” شد
شکر درگاه خدای آر که ربت به عطا
داد کوثر به تو و ” شانئک الابتر” شد
فاطمه ای که به حق “ام ابیها” بودی
ای که مهرت به پدر همچو دو صد مادر شد
فاطمه ای که علی را تو بدی یاور و یار
شیوه ی زندگی ات الگوی هر همسر شد
نازم آن کلبه ی نورانی ات ای فاطمه جان
که ز نور مه و خورشید فلک برتر شد
مرحبا فاطمه بر دامن پر مهر و صفات
پرورشگاه امامان بلند اختر شد
حسنت مظهر حلم و کرم و جود و سخا
صلح تاریخی او بر دل خصم خنجر شد
مظهر عشق و شهادت چو حسینت گردید
از گلستان وی هفتاد و دو گل پرپر شد
حسنین تو شده سید اهل جنت
صدف کون و مکان را چو دُر و گوهر شد
زینبت شیر زن کرببلا اسوه ی صبر
نهضت سرخ حسینی اش پیام آور شد
شده مولود تو ” روز زن ” و هر زن به جهان
که رود راه تو، او صاحب عز و فر شد
افتخارم به جهان مهر تو شد فاطمه جان
خاک بیت الحزنت سرمه ی چشم تر شد.
این شعر در زمان دانشجویی در دهه شصت در شهر پونا هند سروده شده است و در هفته نامه صحیفه ویژه نامه ی فرهنگی روزنامه جمهوری اسلامی آن زمان چاپ شده است.
ان شاءالله در دنیا و آخرت در مسیر قرآن و اهلبیت علیهم السلام حرکت کنیم و سعادتمند شویم، به برکت صلوات بر حضرت محمد و آل محمد علیهم السلام.