سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / قافله سالار/چهاردهم صفر

قافله سالار/چهاردهم صفر

چهاردهم صفر
در هنگامه ی سحر، سپیده ی صبح از پس نخل ها سر کشید و فروغ ستارگان را با خود بُرد
مردمانِ دلشکسته و پُر نیاز، گروه گروه آمدند کربلا، تا تن و جان به دریای زُلال دعا بسپارند
بی قرار و به اشتیاق گِرد حَرم حلقه زدند،
یکی نُدبه خواند و دیگران زمزمه کردند
اَلْحَمْدُ لله رَبِِّ الْعالَمینَ، وَ صَلَِّى اللَِّهُ عَلى سَیِِّدِنا مُحَمَِّدٍ نَبِیِِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَِّمَ تَسْلیماً
  ستایش و سپاس برای خدای آفرینندهی جهانست و درود و تحیّت کامل بر سیّد ما و پیغمبر خدا  
  محمد مصطفى و آل اطهارش  
اَللِّهُمَِّ لَکَ الْحَمْدُ عَلى ما جَرى بِهِ قَضاؤُکَ فى أَوْلِیائِکَ الَِّذینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دینِکَ،

إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزیلَ ما عِنْدَکَ
  پروردگارا ترا ستایش میکنم براى هر چه که در قضا و قدر تقدیر کردى بر خاصّان و محبانت  
 بر آنان که وجودشان را براى حضرتت خالص و براى دینت مخصوص گرداندی  
مِنَ النَِّعیمِ الْمُقیمِ، الَِّذى لا زَوالَ لَهُ وَ لَا اضْمِحْلالَ، بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُِّهْدَ فى دَرَجاتِ هذِهِ الدُِّنْیا الدَِّنِیَِّةِ،
 و نعمت باقى و بى زوال ابدى را که نزد توست بر آنان اختیار کردى  
  بعد از آنکه زهد در مقامات و لذات و زیب و زیور دنیاى دون را بر آنان شرط فرمودى 
وَ زُخْرُفِها وَ زِبْرِجِها، فَشَرَطُوا لَکَ ذلِکَ، وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفاءَ بِهِ،
 آنان بر این شرط متعهد شدند، و تو مى دانستى که به عهد خود وفا میکنند 
فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَِّبْتَهُمْ، وَ قَدَِّمْتَ لَهُمُ الذِِّکْرَ الْعَلِىَِّ، وَالثَِّناءَ الْجَلِىَِّ، وَ أَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلائِکَتَکَ، وَ کَرَِّمْتَهُمْ بِوَحْیِکَ
با بلندى نام و ثناى خاص و عام یعنى قرآن را ، پس آنان را مقبول و مقرِّب درگاه خود فرمودى و عُلوّ ذکر  
 بر آنان از پیش عطا کردى و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستاده و با وحی خود آنان را کرامت بخشیدی  
مردمان با حمد خدا، تاریخ بشر را به نُدبه مرور میکردند،
نوبت به اهل بیت رسول که رسید، خدا تمام درها را برای ورود به خانه و حریم رسول خود بست،
جز درِ خانة علی!
و رسول خدا به علی گفت؛ یاعلی!
وَ أَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلیفَتى، وَ أَنْتَ تَقْضى دَیْنى، وَ تُنْجِزُ عِداتى، وَ شیعَتُکَ عَلى مَنابِرَ مِنْ نُورٍ، مُبْیَضَِّةً وُجُوهُهُمْ
حَوْلى فِى الْجَنَِّةِ، وَ هُمْ جیرانى، وَ لَوْلا أَنْتَ یا عَلِىُِّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى
 
تو فردا جانشین من بر حوض کوثر خواهى بود و پس از من، تو قرض من اداء مى کنى و وعده هایم را انجام
خواهى داد شیعیان تو در قیامت بر کرسی هاى نور با روى سفید در بهشت ابد، اطراف من قرار گرفته اند
و آنان همسایه ی من هستند یا على اگر تو بعد از من میان امتم نبودى، اهل ایمان به مقام معرفت نمى رسید
اما پس از رحلت رسول، مردمان حبل اللَِّه را رها کردند،
قطع رَحِم پیامبر و اولاد طاهرینش کردند، کمر به دشمنی بستند،
عده ی کثیری از اُمّت، به وصیّت رسول خدا و وصیّ او پشت کردند،
فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ، وَ سُبِىَ مَنْ سُبِىَ، وَ أُقْصِىَ مَنْ أُقْصِىَ، وَ جَرَى الْقَضاءُ لَهُمْ بِما یُرْجى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ، إِذْ کانَتِ الْأَرْضُ لِلَِّهِ، یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ، وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَِّقینَ
تا آنکه به ظلم ستمکاران اُمّت، گروهى را کشته و جمعى اسیر و فرقه اى هم دور از وطن خود شدند
و قلم قضا بر آنان جارى شد به چیزى که امید از آن، حسن ثواب و پاداش نیکو است
، چون زمین مُلک خداست و هر که از بندگان را بخواهد، وارث مُلک زمین خواهد کرد
و عاقبتِ نیکِ عالم، با اهل تقوى است
در میان ندبه ی مردمان با خود اندیشیدم،
اگر این بی وفایی و بد عهدی نبود، دیگر نوحهای نبود، ندبه ای نبود،
فاطمه زنده بود، علی زنده بود، حسن زنده بود، حسین زنده بود!
دیگر نیازی نبود که مردمان اشک ریز و به فغان فریاد زنند؛
أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ؟ أَیْنَ أَبْناءُ الْحُسَیْنِ؟
  کجاست حسن؟ کجاست حسین؟ کجاست فرزندان حسین ؟
  آن پاکان و راستگویان عالم کجایند ؟
  آنها که یکی بعد از دیگرى، رهبر راه خدا و برگزیده از خلق خدا بودند کجایند ؟
  کجا رفتند تابان خورشیدها ؟
 کجایند آن فروزان ماهها؟ کجا رفتند ستارگان درخشان؟ کجا رفتند آن رهنمایان دین و ارکان علم و دانش ؟
  کجاست بقیة اللَِّه که عالم خالى از عترت هادى اُمّت نخواهد بود
 کجاست آنکه دین و ایمان و اهل ایمان را زنده گرداند ؟
  کجاست آنکه شوکت ستمکاران و متعدیان را در هم مى شکند ؟
  کجاست آنکه بنای شرک و نفاق را ویران مى کند ؟
  کجاست آنکه فسق و عصیان و طغیان را هلاک و نابود مى گرداند؟
 کجاست آنکه برای کَندن ریشه گمراهى و دشمنى مهیاست ؟
  کجاست آنکه اندیشة باطل و هواهاى نفسانى را نابود مى سازد ؟
  کجاست آنکه ریسمان دروغ و افتراء را قطع خواهد کرد ؟
 کجاست آنکه متکبرانِ سرکش را هلاک و نابود مى کند ؟
  کجاست صاحب روز فتح و برافرازنده ی پرچم هدایت در عالم ؟
  کجاست آنکه پریشانی هاى خلق را اصلاح و دلها را خشنود مى سازد ؟
 
 کجاست آنکسی که از ظلم اُمّت بر انبیاء و اولاد انبیاء دادخواهى مى کند
  کجاست آنکه انتقام خون شهید کربلا را خواهد گرفت ؟
مردمان به ندبه گریه سردادند و ضجّه زدند، سینه چاک کردند و به سوز دل از عمق جان به استغاثه فریاد زدند؛
اى مولاى ما، تا به کى در انتظار شما حیران و سرگردان بمانیم؟
هَلْ مِنْ مُعینٍ فَأُطیلَ مَعَهُ الْعَویلَ وَالْبُکاءَ؟
  آیا کسى هست که مرا یارى کند تا بسى نالة فراق و فریاد و فغان طولانى از دل بَرکِشم؟ 
در های و هوی گریه و ندبه، خیل بسیار مردمان چشم انتظار مهدی، چشم دوخته بودند براه،
اما سکوت بود و سکوت
سکوت بود و تنهایی و فراق سکوت بود و دنیایی انتظار
صدای شیهه ی اسبی در کربلا پیچید،
نگاه پُر اشتیاق مردمان سوی او چرخید،
تک سواری به لطافت نور، با شمشیری از جنس نور، با اسب میتاخت و ندا میداد؛
هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرونی؟
  آیا یاری کننده ای هست که مرا یاری کند
هَل مِن مُعینِ یُعینُنی؟
  آیا کمک کننده ای هست که مرا کمک کند ؟
به استغاثه ی حسین، آسمان غُرید و زمین نالید،
اما از میان اهل کوفه و مکه و مدینه و بصره و شام، و از میان آن سی هزار سپاه،
صدایی به یاری بر نخواست،
فریاد استغاثه ی حسین پیاپی به گوش میرسید، اما مردمان خموش،
گویی همه مسخ بودند، همه کَر، همه کور، همه گویی مُرده بودند
اکنون پس از گذشت قرنها از عاشور حسین،
سالها فراق و دوری، سالها گریه و ندبه،
سالها استغاثه و فریاد،
سالها تظلم و دادخواهی،
مهدی از ما رُخ پوشانده،
استغاثه ی ما بی جواب مانده،
رُخ پوشاندن مهدی از ما، تاوان سکوت مردمان در آن روز است،
تاوان استغاثه ی بی جواب حسین در عاشوراست!

……………………………………………….
مجتبی فرآورده

چهاردهم صفر

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

آثار عظیم تربت امام حسین علیه السلام

ويدئو/ السلام علی الحسین

درمحضر امام صادق (علیه السلام)_دو ویژگی حضرت عباس علیه السلام

حضرت عباس علیه‌السلام

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.