سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / قافله سالار/دوازدهم صفر

قافله سالار/دوازدهم صفر

دوازدهم صفر
شب بود و کربلا در سکوت آرمیده بود.
بوی خوش این سرزمین عطر آگین در نسیم شب، به مشام میرسید.
ستارگانِ زینت بخشِ آسمان، سوسو میزدند،
و ماه، پرتو خود را بر کربلا گسترده بود.
در گستره ی زمین، کربلا یکی بود، حسین یکی، و علمدار کربلا یکی،
تنها نشان علمدار کربلا، پرچم مزار او بود در اهتزاز،
باد بر آن میوزید و بازگشت عباس را به ترنم میخواند.
سرگشته و شیدا و در اشتیاق، سوی سالارشهیدان رفتم،
به صدای مویهی مردی، از حرکت بازماندم، گوش سپردم.
مرد، سر بر مزار حسین گذاشته بود و می نالید.
گفت : این چه حسرتی است که تا پایان زندگی،
در بین سینه و گلو، در آمد و شد خواهد بود؟
آنروز که به من گفتی؛ ما را رها نکن،
یاری طلبیدی برای جنگ،
گفتی؛ از ما جدا نشو،
گفتم؛ از مرگ گُریزانم.
اگر حسرت و آه قلب را بِشکافد،
قلب من سزاوار شکافتن است،
اگر جان خود را فدایت میکردم،
ارزش و کرامت بود، توشه ی قیامت بود،
صد حسرت و افسوس که با تو وداع کردم،
به تو پُشت کردم.
آنانی که در کنارت ماندند، آسوده خیال نجات یافتند،
 
من و امثال من، اهل نفاق بودیم و ضرر کردیم.
مرد، بر خاک چنگ میزد و بر سر میریخت،
مویه کرد و به سوز دل گریست.
نزدیک شدم، صورتش را دیدم، آشنا بود.
عبیدالله بن حُر جُعفی!
همو که قافله سالار به او گفته بود؛ عبیدالله، تو گناهان و خطاهای بسیار کردی، میخواهی توبه کنی؟
و او گفته بود؛ چگونه؟
قافله سالار گفت؛ فرزند دختر پیامبرت را یاری کن و با دشمنانش بجنگ.
و او گفت؛ من از مرگ گریزانم.
در عوض اسب تیز پا و تیغ بُرّایم را به تو می بخشم.
قافله سالار به او گفت؛ حال که تو از نثار جانت در راه ما گریزانی،
ما، نه حاجتی به تو داریم، نه به شمشیر و اسب تو!
عبیدالله بن حُر جُعفی، به شدت می گریست.
با او هم ناله شدم، اما نه برای او،
او نه سزاوار گریستن، که سزاوار مرگ بود،
ندای استغاثه ی سالار قافله را شنیده بود و دم بر نیاورده بود.
بر خود گریستم،
بر خود و بر سرنوشت و بر آینده ی خود!
در اندیشه و فکر غوطه می خوردم،
یکباره گویی صدایی در کربلا طنین انداز شد،
آیه ای از قرآن خواند؛
قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ

وَ اللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقین.( 1 )
  بگو: اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالی که گرد آورده اید و تجارتی که از کسادش  
است،  بیم ناکید و سراهایی را که خوش می دارید، نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه او دوست داشتنی تر  
 پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را  به اجرا در آورد. و خداوند گروه فاسقان را راهنمایی نمی کند

…………………………………………..
مجتبی فرآورده

————————————————————————–
1 – سوره توبه . آیه 24

دوازدهم صفر

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

آثار عظیم تربت امام حسین علیه السلام

ويدئو/ السلام علی الحسین

درمحضر امام صادق (علیه السلام)_دو ویژگی حضرت عباس علیه السلام

حضرت عباس علیه‌السلام

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.