روحانی(۱۳۹۲): چقدر شرمآور! همهی تورم و کاهش قدرت خرید و بیکاری را نمیتوان پای تحریم نوشت/ مردم نمیدانند فردا و پسفردا چه خواهد شد/ مشکل خودشیفتگی دولت است/ رئیسجمهور باید پاسخگو باشد
با وجود این گرانیها و مشکلات مردم حسن روحانی حدود سه سال است که برای گفتوگوی رودررو با مردم حاضر نشده و به مردم هیچ توضیحی نداده است.
: افزایش افسارگسیخته قیمتها در کالاهای مصرفی مردم چند سالی است که با عدم نظارت و سومدیریت دولتیها مردم را خسته کرده است.
به عنوان نمونه قیمت خودرو در روزهای اخیر بار دیگر شاهد افزایش دهها میلیونی بود به طوریکه تقریبا میتوان گفت خودروی زیرصدمیلیون تومان در بازار خودروهای صفرکیلومتر وجود ندارد. همچنین دلار به 27هزار تومان نزدیک شده و سکه به 13 میلیون تومان رسیده است. بازار مسکن هم از این تورم جا نمانده و بی برنامگی دولت در این حوزه و تعطیلی مسکن مهر نیز بر نابسامانی آن افزوده است. این تورم به سرعت بر قیمت دیگر کالاهای موجود در بازار اعم از بهداشتی و خوراکی تاثیر گذاشته و فشار زیادی را بر مردم تحمیل کرده است.
با وجود این گرانیها و مشکلات مردم حسن روحانی حدود سه سال است که برای گفتوگوی رودررو با مردم حاضر نشده و به مردم هیچ توضیحی نداده است. وی تنها در جلسات هیات دولت با ادعاهای یک طرفه اعلام میدارد که وضعیت این روزها بهتر شده اما شواهد چیز دیگری را نشان میدهد. فراری بودن روحانی از گفت گوی حضوری با مردم در حالی است که در سال 1392 بی تدبیری رئیس جمهور قبلی را علت مشکلات دانسته بود و درخواست داشت تا رئیس جمهور در این خصوص پاسخگو باشد. اما حالا بر خلاف صحبت های قبلی خود عامل مشکلات را تحریم معرفی میکند.
روحانی با این انتقادات از دولت قبل در سال ۹۲ از مردم ایران رای گرفت: «با چه حقی هر روز دست تو جیب مردم میکنیم و پول مردم را نصفش برداشت میکنیم؟ ارزش پول ملی را نصف کردهایم و هنوز هم شعار میدهیم؟ تورم بالای ۳۰ درصد، کاهش قدرت خرید پول ملی به کمتر از نصف، بیکاری بالای ۱۳ درصد و رشد اقتصادی صفر یا حتی منفی. چقدر شرم آور است که بانک مرکزی ما سکوت کند و IMF (صندوق بینالمللی پول) برای ما اعلام کند که رشد امسال ما منفی بود. قرار بود که رشد ۸ درصد و قرار بود نرخ تورم و بیکاری تک رقمی شود. همه ضعفها و همه ناکارآمدیها را نمیتوان پای تحریم نوشت. من دولت راستگویان و درستکاران را تشکیل خواهم داد.» (۲۲فروردین۹۲)
روحانی همچنین مشکل افزایش قیمت دلار را عدم مشور و خودشیفتگی دولتمردان میدانست. وی 7 خرداد 92 گفته بود:
اگر اقتصاد دستوری هم در دنیای امروز معنا و مفهومی دارد و اگر می توان در یک شعار و در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که نرخ دلار باید به 700 تومان تقلیل پیدا کند و بعد از چند ماه دلار به چند برابر افزایش یابد. مشکل کجاست؟ مشکل عدم مشورت، مشکل خود شیفتگی، مشکل عدم استفاده از ابزار علمی برای اداره کشور، مشکل بی ثباتی ها است.
مشابه چنین حملاتی را در اردیبهشت 96 قبل از انتخابات ریاست جمهوری از سوی روحانی مجددا شاهد بودیم و وی در سفری که به استان یزد داشت، گفت: ما صبح نمی دانستیم ساعت 11 و 12 قیمت دلار چند می شود. قیمت سکه چند می شود.
این وعدهها امروز دیگر رنگ باخته است و دولتمردان به جای عذرخواهی و پذیرش مسئولیت خود از رودررویی با مردم نیز هراس دارند و بار دیگر چشم به تحولات داخلی آمریکا دوخته اند و هنوز نسخه تکراری خود را در ذهن دارند.