سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / قافله سالار/پنجم صفر

قافله سالار/پنجم صفر

پنجم صفر
ماه میتابید بر ویرانه های شام، و سایه بلند باروها بر زمین گسترده بود،
جغد بر دیوار ماتم سرای باب الصغیر نشسته بود و مینالید.
دخترک پریشان و افسرده، غمگین بود و زار میگریست،
زنان جملگی گِرد آمدند به دلداری،
زینب و فاطمه و سکینه و ام وهب، رمله و هانیه و رباب.
دخترک بی تاب و بی قرار،
محبوب خود را میخواند،
گریه میکرد و به فغان می نالید.
نگهبانان کاروان، کلافه و بی طاقت از گریه و فغان رفتند.
لحظه ای گذشت، با طَبقی با سرپوش، بازگشتند.
طَبق را مقابل دخترک گذاشتند و دور شدند.
دخترک ناله کنان، گریه سر داده بود و بهانه میگرفت،
به امید، سر پوش طَبق را برداشت،
سر خونینِ در طَبق، پُر فروغ تابید،
دخترک به فغان آمد و ناله از ته دل برکشید،
گفت : کدامین نامرد سرت را به خون رنگین کرد؟
کدامین تیغ بُرّا بود، که گلویت را بُرید؟
ما را چه کسی به یتیمی واداشت؟
بعد تو به چه کس دل بندیم؟
پی هم به اشک و آه می نالید،
غمِ تنهایی را، به سوز دل ز سَر میپُرسید،
آنقدر گفت و نوحه خواند و مویه سر داد، تا در و دیوار با او هم ناله شدند،
سر فرود آورد و لبان سر را بوسید،
یکباره دخترک، صیحه ای زد و جان داد.

………………………………..
مجتبی فرآورده

 

پنجم صفر

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

زیارت عاشورا _ دانلود صوت «قرائت سریع» + متن

سلام بر تو اى ابا عبداللّه سلام بر تو اى فرزند رسول خدا

جان سقای حرم خدایا ببخش- مناجات حاج محمود کریمی

ويدئو/ ازهمه تشنه ترم خدایا ببخش

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.