سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / با اسم دین به جنگ امام حسین(ع) رفتند

با اسم دین به جنگ امام حسین(ع) رفتند

اگر فردی آگاهی غلطی داشته باشد دیگر از این جهل مرکب دست بر نمی‌دارد لذا مشاورتی هم نمی‌کند و اگر رنگ دین بدان پاشیده شود، این جهل مرکب؛ مقدس می‌شود.

 روز جمعه مورخ ۳۱ مرداد ماه ۱۳۹۹ همزمان با روز اول ماه محرم ۱۴۴۲ هـ ق، اولین جلسه هیات بضعه الرسول سلام الله علیها با سخنرانی حجت‌السلام «حامد کاشانی» و با موضوع «تراز دینداری» برگزار گردید.

متن این سخنرانی به شرح زیر می‌باشد: 

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»

موضوع بحث ما در این دهه «تراز دینداری» است؛ یعنی دینداری مشکل ما را حل نمی‌کند چون ممکن است «دین» داشته باشیم لیکن آن دین، دینِ مَرضِی (مور رضایت) نباشد.

«دین» برای سعادت و تغییرِ سبک زندگی، رفتار و منشِ ما با پدر، مادر، همسر، فرزندان، همکار، همسایه و دنیا آمده است ولیکن این دین به جهت ارزشی که دارد، اگر مورد سوء استفاده قرار گیرد به خطرناک‌ترین وسیله برای ظلم به بشریت تبدیل می‌شود.

حتماً شما این روایت را زیاد شنیدید لذا بنده هم سریع از آن دو عبور می‌کنم که هم حضرت مجتبی علیه السلام و هم حضرت سید الساجدین علیه السلام فرمودند: «کلٌّ یتَقَرَّبُ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ».[۸] همه سی هزار نفر (بنده عرض می‌کنم که با ادبیات غلبه اینگونه فرمودند) قربه الی الله مقابل فرزند حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در کربلا قرار گرفتند، آیه شریفه «لِیمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیبِ». را خواندند و نستجیر بالله گفتند که باید به حکم این آیه تو را از طیب‌ها جدا کنیم.

یک عده به ظاهر دیندار آیات مختلفی خواندند تا نعوذ بالله حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء را مهدور الدم جلوه دهند که این دین پشیزی نمی‌ارزید. نمونه بارز این امر؛ داعشی ها هستند.

در دنیا کم پیش می‌آید که برای وحشی گری یک مرام و مسلکی مورد سوء استفاده قرار نگیرد. معمولاً مرام و مسلک‌ها هستند که می‌توانند وحشی گری شدیدی ایجاد کنند.

در جریان جنگ نیابتی در سوریه و مهاجرت مردم سوریه به کشورهای اروپایی، پسر بچه ۳ ساله سوری از قایق به آب افتاد و در دریای مدیترانه غرق شد که پیکر بی جانش را آب‌های دریا به ساحل آوردند. همه دنیا با آن عکس گریه کردند، بنده هم گریه کردم. صورت این طفل در آب و هنوز کفش‌های وی در پاهایش بود. عالم (مسلمان، مسیحی، بودایی، گبر، یهودی و…) برای این طفل گریه کرد.

چه اتفاقی سبب شد که به گریه‌های دختر سه ساله اربابِ ما خندیدند. خیلی بعید است که فردی در هرجایی از این دنیا با شیرخوار در فضای علنی و رسمی جز با ابزار دین این چنین وحشی گری کند یا حداقل غلبه با ابزار دین است که به تشنگی یک طفلِ شیرخوار هلهله کردند.

داعش، زنده زنده ۹ کودک را در یک قفس در آتش سوزاندند و تکبیر سر دادند!

گمان نکنید که بحث امسال بنده، بحث شیعه و سنی است. نخیر!

در اهل سنت زمینه برای این مسیر خطا، انحراف و افتادن بار کج؛ خیلی پررنگ‌تر و غیر قابل قیاس است ولی در شیعیان هم فراوان است. اگر این موضوع در بین ما فراوان نبود، امسال آنرا را انتخاب نمی‌کردم.

جهل مقدس

قرار بود که اسم بحث را «جهلِ مقدس» نامگذاری کنیم چون گاهی اوقات فردی دچار جهل است و به جهل خود نیز آگاه است مثلاً بنده می دانم که نسبت به مهندسی شیمی و گرایش‌های آن اطلاعات کمی دارم لذا اگر کارخانه پتروشیمی هم به بنده ارث برسد با چند مهندس مشورت خواهم کرد چون به جهلِ خود، آگاه هستم اما اگر از جهل خود بی اطلاع باشم، گمان کنم که آگاه هستم و دچارجهل مرکب باشم؛ نه اضطراب و نه شک دارم و نه به سراغ مشاور می‌روم چون گمان می‌کنم که آگاهی دارم.

اگر از شما بپرسند که پاسخ ۲ ضربدر ۲ چند می‌شود، شما در پاسخ نخواهید گفت که اجازه دهید که از یک استاد ریاضی سؤال بپرسم.

حالا اگر فردی آگاهی غلطی داشته باشد دیگر از این جهل مرکب دست بر نمی‌دارد لذا مشاورتی هم نمی‌کند و اگر رنگ دین بدان پاشیده شود، این جهل مرکب؛ مقدس می‌شود.

به اسم دین، شجاعت، بندگی خدا… عمر بن سعد لعنه الله علیه در شامگاه روز نهم محرم الحرام در میان سپاهیان خود ندا داد: «یا خَیْلَ اللّهِ ارْکبی وَ بِالْجَنَّهِ اَبْشِری». ای لشکریان خدا! سوار شوید که شما را به بهشت بشارت می‌دهم!

وقتی اسم «دین» می‌آید، دیگر دلسوزی هم نمی‌کند! این دینی که آمد و زنده به گور کردن نوزادان را منسوخ کرد… شما ببینید که چه آدم‌های وحشی را…

اگر به شما بگویند که دست و پای گربه‌ای را ببندید و در چاله‌ای زنده به گور کنید، توان چنین کاری را ندارید، چه برسد که نوزاد همسایه و وای به حال اینکه آدمی نوزاد خود را زنده به گور کند.

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این انسان منحط را به جایی رساندند که این افراد چه ها در راه اسلام کشیدند لیکن تحمل کردند، اموال خود را با هم تقسیم کردند و…

حضرت عمار علیه أفضل صلوات المصلین و محنت های ایشان

فقط کربلا نیست. سلام و درود خدا بر حضرت عمار علیه أفضل صلوات المصلین! حضرت عمار رحمه الله علیه در راه خدا بسیار محنت از جمله محنتِ ناموس کشید. بنده ادب می‌کنم و بعضی از سخنان را راجع به بلاهایی که بر سر حضرت عمار رحمه الله علیه آوردند، نمی‌زنم و او از جمله افرادی بود که قبل از واقعه کربلا در بعضی از مصائبِ اهل بیت علیهم السلام همدردی کرد.

قلبِ مفاهیم اسلام

چه اتفاقی رخ داد و چرا اینقدر تغییر کردند؟! با اسلام. وقتی مفاهیم همین اسلام را قلب (وارونه) کردند، عده‌ای وحشی گری های به اسم «دین» کردند و خیال کردند که در حال انجام «عبادت» هستند!

گمان نکنید که «جهل مقدس» متعلق به اهل سنت است. بله! در اهل سنت زمینه چنین امری راحت‌تر است.

وقتی در تهران ـ عاصمه شیعه ـ یک مجتهد را دار زدند، شیعیان کف زدند!

از کجا معلوم که این دین؛ دین و هدایت گر ما به سوی خدا است؟ این دین به تراز و معیار احتیاج دارد وگرنه یک عمر دینداری می‌کند…

یک بزرگی می‌فرمود: گمان می‌کنی محرم و صفر است لذا صبح تا شب زار می‌زنی و شب تا صبح ظرف می‌شویی به خیال اینکه در حال خدمت هستی ولی در بین کارهای خود مرتکب کاری می‌شوی که در پیشگاه خداوند متعال مبغوض هستی و پشیزی برای تو قائل نیست درحالی که خود بی خبر هستی.

چرا افراد در زمان اهل بیت علیهم السلام دین خود را بر امامِ زمان خود عرضه می‌کردند؟ چون اگر این اعتقادات عقد قلب شود، آدمی به چیزی اعتقاد پیدا کند و گمان کند که قطعی، محکم و دین است، دیگر دست از آن نخواهد کشید.

دین سبب می‌شود که شما نسبت به باطل رحم نکنید. اگر بگویند که ابوبکر بغدادی یا صدام لعنه الله علیهما را گرفتند و قصد اعدام آن ملعونان را دارند، شما نسبت به آن دو رحمی نخواهید داشت. اگر بگویند: مختار، یزید و حرمله لعنه الله علیهما را گرفته است و قصد مجازات آن ملعونان را دارند، شما نسبت به آن دو رحمی نخواهید داشت.

ممکن است که شما حتی یک حشره را نکُشید لیکن اگر بگویند: قصدِ مجازات یزید لعنه الله علیه را دارند، رحمی نخواهید داشت.

حال اگر مفاهیم قلب (وارونه) شود و نعوذ بالله و نستجیر بالله جای حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء و یزید لعنه الله علیه را عوض کنند، اینجا اوج جابه‌جایی جایگاه حق و باطل است و گاهی مسائل کوچکتر است.

اگر از زندگی‌های که منجر به طلاق می‌شود، مطلع شوید…

گاهی افرادی نزد بنده آمدند که ۳۰ سال است زن و شوهر نماز شب را ترک نکردند لیکن چه بلایی بر سر یکدیگر آوردند و هر دو هم گمان می‌کنند که دیندار هستند.

گمان نکنید تمام این «جهل مقدس» متعلق به یزیدیان است.

بله! آن کثافت و رذالتی که بنی امیه لعنه الله علیهم اجمعین در قتل حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء داشتند با هر چیزی قابل قیاس نیست ولی اگر دینداری تراز و معیار نداشته باشد، ممکن است فردی عزادار حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء باشد و به پشیزی وی را نخرند لذا مسئله مهم است.

امروز می‌خواهم که اصل بحث مشخص شود که چطور با ابزار دین به جنگ حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء رفتند و عده‌ای هم با دینداری به جنگ حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء رفتند.

بهتان و موضع گیری به اسم «دین»

مثال‌های از مسائل روز هم خواهم زد تا شما ببینید که چطور گاهی به اسم «دین» به همدیگر بهتان می‌زنیم و موضع گیری می‌کنیم. یک مثال از مسائل روز را اشاره می‌کنم و رد می‌شوم.

مثلاً در همین بیماری کرونا عده‌ای توانستند و مراسم گرفتند، خوشا به سعادتشان!

[ستاد کرونا روز سه شنبه مورخ ۲۸ ذی الحجه ۱۴۴۱ اعلام کرد: هر گونه برگزاری مراسم عزاداری در فضاهای بسته ممنوع است. این امر موجب تعطیلی بسیاری از هیئت‌ها گردید.]

ان شاء الله خداوند متعال به مسئولین این مدرسه خیر عطا کند. کمتر از ۲ روز محل برگزاری جلسه عوض شد حتی جلسه تا مرز تعطیلی، خصوصی و… رفت. بنده این شعر را برای مسئولین مدرسه و خادمین جلسه می‌خوانم:

لا عذَّبَ اللّهُ اُمِّی إِنَّها شرِبَتْ *** حبَّ الوصیَ وغذَّتنیهِ باللبن.[۱۱]

خدا مادرم را عذاب نکند که حبّ اهل بیت علیهم السلام را نوشید و با شیر آن را به من نوشاند.

عده‌ای مجلس عزا برپا کردند، خوشا به حالشان! عده‌ای هم شرایط برپایی مجلس را نداشتند لذا مجلس عزاداری برپا نکردند.

چقدر ما بچه هیئتی‌ها لابد قربه الی الله به آنها جسارت کردیم و بهتان زدیم. شما چه می دانید که آنها در چه شرایطی بودند؟ شما مراسم خود را برگزار کنید. بنده قبل محرم عرض کردم که اگر همه جلساتم هم تعطیل شود، یک موتوری می‌گیرم و از صبح تا شب ۳۰ تا ۱۵ دقیقه در ۳۰ کوچه می‌روم و با ۳۰ نفر صحبت می‌کنم. گمان کردم اینطور صحیح است.

ما چه می دانیم افرادی که هئیتی برپا نکردند، در چه شرایطی بودند؟

ـ این‌ها هم ساقط شدند! این‌ها هم بعد از خوردن یک عمر نانِ حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء از کشتی حضرت پیاده شدند!

خوب است که شما قاضی نیستید و در جایگاه خداوند متعال قرار نگرفتید. چقدر راجع به همدیگر حرف می‌زنیم؟ چه کسی به ما اجازه داده است که راجع به نوکرِ حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء یا نوکرِ محبّ اهل بیت علیهم السلام یا یک انسان حرف بزنیم؟! متأسفانه این رنگ دین هم دارد.

فرد به بنده زنگ زد و گفت: فلانی هم سقوط کرد! گفتم: تو سقوط کردی! معلوم نیست که من و تو لبِ کدام پرتگاهی ایستاده‌ایم و راجع به دیگران حرف می‌زنیم. تو از وضع خود چه اطلاعی داری؟ معلوم نیست اگر ما از دنیا برویم، اهل بیت علیهم السلام ما را سگ خود هم محسوب کنند. راجع به چه کسی حرف می‌زنی؟ تو در چه مقام و جایگاهی هستی که اینگونه حرف می‌زنی؟

همه این حرف‌ها هم رنگ دین دارد. فرد گمان می‌کند که فلانی فاسق شده است و لذا باید پست عمومی علیه او منتشر کند! اگر یک نفر خطاکار هم باشد، وظیفه ما پوشاندن خطای او است. خطای فرد باید خیلی بزرگ و واضح باشد که شما فسق یک نفر را انتشار دهید. این امر، حکمِ قاضی لازم دارد. چه کسی به شما اجازه داده است که رسماً به فردی بهتان بزنید درحالی که محبّ اهل بیت علیهم السلام است؟

بنده این موارد را مشاهده کردم که موضوع بحث را «تراز دینداری» انتخاب کردم. بنده دو موضوع داشتم ولی امسال در همه مجالس همین بحث را عرض خواهم کرد. چهار دست و پا در گِلِ «جهل مقدس» اسیر هستیم.

اولویت های ما عوض شده است لذا به یکدیگر رحم نمی‌کنیم

در این جامعه قربه الی الله و با تأسی به سیره حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه و حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء بهتان می‌زنیم! افرادی هم که رحم می‌کنند؛ قلیل هستند.

این وضع بازارهای ما است که اگر بعضی از مسئولین ما غلط زیادی می‌کنند، ما هم همراهی می‌کنیم و به یکدیگر رحم نمی‌کنیم!

بنده خدایی رفته بود تا خانه اجاره کند. گفتند: صبر کنید چون نافله نمازهایشان را در مسجد می‌خواند و بعد می‌آید. ۵ سال هم بود که آن خانه خالی از سَکنه بود. آن بنده خدا گفته بود: اجاره بها چقدر است؟ در پاسخ شنیده بود که صبر کن تا ببینم قیمت روز چند است!

قیمت روز که آیه قرآن کریم نیست، این خانه ۵ سال است که خالی از سکنه است و تو بدان نیازی نداری.

ـ بسان طلا می‌ماند!

دینداری ما بسان بقیه امور ما است؛ یعنی مفاهیم خیلی از امور برای ما قلب (وارونه) و اولویت‌ها عوض شده است.

گشودن گره از کار مومنان بالاتر از زیارت حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء است

مرحوم حاجی نوری که مسبب رواج زیارت اربعین است (آقا! این خیلی حرف بزرگی است.) زیارت اربعین در روایات ما وجود داشته است و حاجی نوری از خود آنرا نساخته است ولی مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی می‌فرماید: حاجی نوری پیاده روی شبِ جمعه به سمت کربلا را احیا کرد و در ایام اربعین این جمعیت به صد هزار نفر رسد.

حاجی نوری، استادِ شیخ عباس قمی اعلی الله مقامه الشریف است.

حاجی نوری رحمه الله علیه می‌گوید: أفضل قربات؛ زیارت حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء است. یک عملی را در روایات بالاتر از این زیارت دیدم که آن هم قاضی حاجتِ مؤمن است؛ یعنی باز کردن گره کار یک شیعه حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه از زیارت بالاتر است.

نامگذاری سلیقه و نظر شخصی به اسم «دین»

اولویت‌های ما به اسم «دین» تغییر یافت. با حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء هم همین کار را کردند. مفاهیمِ درست، حقیقی و دینی را در تطبیق، تنزیل و تفسیر آیه جابه‌جا کردند.

مثل فردی که می‌گوید: «تمام حرم دار الشفاء است در آنجا بیماری نیست.» این عبارات همان قلب مفاهیم و جهل مقدس است. نظرات خود را به دین نسبت می دهد و چون این نظرات غلط است لذا عده‌ای هم از دین برمی‌گردند.

عمده موضوع «جهل مقدس» تاریخی است ولی ما در جامعه بدین مسلک خطرناک گرفتار هستیم.

خدا رحمت کند. فردی مجتهد بود، بالای منبر گفت که من بیمار شدم، تربت حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء خوردم و خوب شدم لذا اعتقاد لازم دارد!

اگر دین گفته بود که درمان را رها کن و فقط بدین امر توجه کن، حرفی نبود ولی باباجان! وقتی شما این مطلب را اعتقاد می دانید، سلیقه شخصی خود را دین نامگذاری می‌کنید و آنرا اعتقاد می دانید درحالی که چند روز بعد از دنیا رفتید، آیا افرادی که به حرف تو معتقد بودند باید بگویند که دیگر تربت حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء شفابخش نیست؟

نخیر آقا! تربت حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء ۱۴۰۰ سال است که شفابخش است.

این فهم تو است که به دین نسبت می‌دهی و این همان «جهل مقدس» است. گاهی عالم به «جهل مقدس» دچار است، گمان نکنید که فقط عوام بدین امر مبتلا هستند.

بیماری کرونا که شروع شد بعضی از اماکن را بستند، فردی با بنده تماس گرفت و نعوذ بالله گفت: «همه مراجع خیانت کار هستند! دیگر همه این مرجعیت؛ طاغوت است!» وقتی آدمی دین را از جای خود به صورت صحیح از و با معیار اخذ نکرده باشد به اینجا می رسد.

مثلاً ما در موضوع «رویت هلال ماه» اختلاف داریم ولی این مسئله از جمله موضوعاتی است که مراجع؛ انقلابی و غیر انقلابی، اخباری و اصولی، تفکیکی و فلسفی کمترین اختلاف را داشتند. این مسئله از مسائلی نیست که بین علماء تراز یک اختلاف واضح باشد.

تصمیمات بنزینی آقایان

بله! برخی از افراد امام حسینی‌تر و برخی کمتر بروز می‌دهند. بنده مرجع تقلیدی را می‌شناسم که اعتماد نکرد لذا از یک ماه پیش سقف حسینیه خود را برداشت و احتیاط کرده بود چون می‌دانست که تصمیماتِ این آقایان صبحِ جمعه‌ای و بنزینی است و گفته بود: بعداً سقف می‌زنیم. (مردم اینهمه پول خرج می‌کنند، ما هم یک سقف برمیداریم.)

ان شاء الله خداوند هرکسی که در این موضوع کم کاری کرد با متوکل محشور بفرماید.

ایشان باوجود این کار در این موضوع نفرمودند که آقا! از تصمیمات ستاد تبعیت نمی‌کنیم و…

با برچسب «دین» به جنگ حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء رفتند

تنها محلِ اصلی که ما در آن «عقیده» مباحثه می‌کنیم؛ منبرها هستند و وای بحال منبرهایی که بجای محتوای اعتقادی همه آن قصه است لذا وقتی به یک بحران می‌رسند، یاتاقان می‌زنند چون موضوعاتِ مطرح شده؛ هوایی و کشکی بود و اصلاً دین بیان نشده بود.

با لُعاب و برچسبِ دین به جنگ حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء رفتند و قربه الی الله گفتند!

در کیفرخواست حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء چند جُرم وجود داشت.

یکی از آن جرم‌ها «شکستن وحدت» بود. این مسئله امروز ما هم است، افراط و تفریط در این امر بیداد می‌کند.

«وحدت» پیرامون چه امری بود؟ حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء؛ محورِ وحدت، حَبل الله و اعتبارِ دین هستند.

به حضرت اتهاماتی زدند از جمله: وحدت را شکستی! (نعوذ بالله) بغی کردی! جماعت و بیعت را شکستی!

همه این عبارات در دین در جای خود؛ ارزش هستند.

خداوند متعال در قرآن کریم به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «إِنَّ الَّذِینَ یبَایعُونَک إِنَّمَا یبَایعُونَ اللَّهَ یدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ». وقتی با حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه بیعت شکستند، حضرت این آیه شریفه را تلاوت فرمودند چون حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه؛ نفس الرسول الأمین هستند. کسانی که با تو بیعت می‌کنند (در حقیّقت) تنها با خدا بیعت می‌نمایند و دست خدا بالای دست آنهاست؛ «فَمَنْ نَکثَ فَإِنَّمَا ینْکثُ عَلَی نَفْسِهِ» پس هر کس با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیمان‌شکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته و بیچاره شده است؛ یعنی حقیقتاً دیگر این اسلام تو، اسلام نیست.

حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه در جنگ جمل با بیعت شکنندگان برخورد کردند. بیعت شکنی یک جُرم است ولی شکستن بیعت چه کسی جُرم است؟

مفهوم درست است لیکن این مفهموم را قلب (وارونه) کردند و در تطبیقِ مصداق به جای دیگری رفتند.

ما هم همینطور هستیم. می گویند: مگر حرم؛ دارالشفاء نیست؟ بله! حرم؛ دارالشفاء است. مگر تربیت حضرت سید اشلهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء شفا نمی‌دهد؟ بله! به اذن الله شفا می‌دهد ولی بدان معنا که شما بیان کردید؛ خیر. شما در تطبیق دچار خطا شدید و در مصداق مسیری کجی را می‌پیمایید.

تذکرات آیین نامه ای به حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء

زمانی یک سخنی را بزرگان بیان می‌کنند و این سخن در گفتمان مراجع و سطوح عالی اساتید حوزه است ولی زمانی سخنی در بین عموم و هیئتی‌ها هم مطرح است.

مثلاً عزاداری برای حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء مختص مراجع نیست بلکه برای عموم هم هست. (حتی فردی ۵ سالی می‌شود که در تهران در هیئت ارمنی‌ها منبر می‌رود. این مسئله عمومی است)

با آن مفهوم چنان مسئله را عمومی کردند که عُمره دختر عبدالرحمن بن عوف (یک زن خانه دار) بیانیه داد و به حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء نامه نوشت: «وَکتَبَتْ إِلَیهِ عَمْرَهُ بِنْتُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ» دخترِ عبدالرحمن نامه نوشت: «تُعَظِّمُ عَلَیهِ مَا یرِیدُ أَنْ یصْنَعَ وَتَأْمُرُهُ بِالطَّاعَهِ وَلُزُومِ الْجَمَاعَهِ».[۱۳] گناه کبیره خیلی بزرگی را مرتکب می شوی! یک خانم خانه دار به ‌نهی از منکر و دین اینگونه عمل کند!

شما شنیدید که یک خانم خانه دار در یک مسئله ای بیانیه صادر کند؟

چه کسانی به حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء تذکر آیین نامه‌ای دادند که آقا! جدّ شما؛ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است، از تو بعید است، (نعوذ بالله) از تو توقع می‌رود که دیندار باشی و…کما اینکه آخوند مطرحِ زمان امام صادق علیه السلام، حضرت را نهی از منکر کرد! و گفت: بعضی از رفتارهای شما خلافِ زی طلبگی است!

آقا! شما می دانید اگر مثلاً طلبه‌ای در خیابان لی‌لی برود یا بستنی لیس بزند، نمی‌توان پشت او نماز خواند و این خلاف زی طلبگی است و مروت وی آسیب می‌خورد!

نعوذ بالله نستجیر بالله به امام صادق علیه السلام گفت: این لباس شما خلاف زی طلبگی است. او خیال می‌کند که به دین عمل می‌کند.

اینقدر بر روی قلب این مفاهیم کار و تبلیغ کردند، به قدری آخوندهای بر روی منابر (۷۰ هزار منبر به صورت همزامان) گفتند و این مسئله را عمومی کردند که این خانم هم نامه نوشت: «تُعَظِّمُ عَلَیهِ مَا یرِیدُ أَنْ یصْنَعَ وَتَأْمُرُهُ بِالطَّاعَهِ» و حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء را امر به طاعت کرد! خواهش نکرد بلکه «تَأْمُرُهُ بِالطَّاعَهِ» باید اطاعت کنی! چرا قصد شق عصا (مخالفت) داری؟! چرا قصد متفرق کردن امت یکپارچه را داری؟!(نعوذ بالله) چرا قصد فتنه گری داری؟!

با دین به جنگ حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء رفتند. وقتی حضرت را به قتل رساندند دیگر آدمی که از دنیا می‌رود، درد نمی‌کشد، لباسی هم که صدها ضربه بدان وارد شده است؛ ارزش خرید و فروش ندارد…

نذر قبیله «بنی اود» برای به قتل رسیدن حضرت سیدالشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء

از قبیله «بنی اود» کوفه نزد حجاج لعنه الله علیه آمدند و گفتند: برای ما مالیات در نظر گرفتی درحالی که ما از مالیات معاف بودیم. گفت: مگر شما چه کسی هستید که از مالیات معاف باشید؟ گفتند: اولین بار زنانِ قبیله ما نذر کردند که در صورت کشته شدن حسین بن علی (سلام الله علیهما) هر یک، ده شتر قربانی کنند! در قبیله ما نذر کردند که اگر حسین (علیه أفضل تحیۀ و الثناء) را تشنه به قتل برسانند، روزه بگیرند! از آن سال تا به امروز را ما برای ادای نذر خود روزه می‌گیریم! نذر کردیم!

نامه عبیدالله بن زیاد لعنه الله علیه به عمر بن سعد لعنه الله علیه

خیلی از منابع از جمله ابومِخنف و تاریخ طبری نقل کردند که عبیدالله بن زیاد لعنه الله علیه به عمر بن سعد لعنه الله علیه نامه نوشت: یا کار را تحویل شمر (لعنه الله علیه) می‌دهی یا کاری که می گویم را انجام می‌دهی. ما تو را نفرستادیم که با حسین (علیه أفضل تحیۀ و الثناء) مدارا کنی. «فإنی لم أبعثک إِلَی حُسَین لتکف عنه وَلا لتطاوله».[۱۴] من به تو نگفتم که با حسین مدارا کنی و کاری کنی که او دیرتر کشته شود «وَلا لتمنیه السلامه والبقاء وَلا لتقعد لَهُ عندی شافعا انظر» و موجب صلح، آشتی، گذشت و شفاعت شوی تا او را به قتل نکُشیم، ببین چه می گویم و تو نیز همین کار را بکن «فإن نزل حُسَین وأَصْحَابه عَلَی الحکم واستسلموا» اگر حسین و اصحاب او تسلیم شدند «فابعث بهم إلی سلما» آنها را دستگیر کن و بفرست «و إن أبوا فازحف إِلَیهِم حَتَّی تقتلهم» اگر تسلیم را نپذیرفتند با آن‌ها می‌جنگی تا آنها را به قتل برسانی.

تا اینجا جنگ است لیکن از این به بعد دین است…«و تمثل بهم» باید آنها را مُثله کنی. دلیل مُثله کردن: «فإنهم لذلک مستحقون» آنها مستحق هستند.

بنده جرئت نمی‌کنم که روایت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را بیان کنم که فرمودند: مُثله نکنید…نمی‌توانم مثال حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را بیان کنم…. مبادا چیزی را ـ نستجیر بالله بلاتشبیه گرچه حیوان بیماری باشد ـ مثله کنید.

ابن زیاد لعنه الله علیه گفت: «حَتَّی تقتلهم». نعوذ بالله نستجیر بالله یک نفر مرتکب خطای شده است و او را اعدام می‌کنند و آن ملعون در ادامه می‌گوید: «و تمثل بهم». چرا مُثله می‌کنی؟! گفت: این‌ها مستحق هستند!

حکم مخصوص عبیدالله بن زیاد لعنه الله علیه برای حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء.

ابن زیاد لعنه الله علیه گفت: این حکم مخصوص حسین است: «فإن قتل حُسَین فأوطئ الخیل صدره و ظهره» دلیل چیست؟! «فإنه عاق مشاق» او عاق است.

به چه کسی «عاق» می گویند؟!

ما در زیارت حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه به ایشان عرض می کنیم: «کنْتَ لِلْمُؤْمِنِینَ أَباً رَحِیماً».[۱۵] پدر امت؛ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه و مادر امت؛ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند.

در روایات داریم که نافرمانی از والد و ولیّ مطلق عالم ـ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و روحی له الفداء ـ سبب عاق، لعنت و دوری از رحمت خدا می‌شود.

در ذهنِ این ملعون که نامه می‌نویسد که سی هزار نفر قرار است در آنجا تکبیر بگویند و قصد قربت کنند، این است که نستجیر بالله امیرِ مومنان و پدر امت؛ یزید لعنه الله علیه است و حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء به دلیل نافرمانی از او عاق است!

«قاطع ظلوم، و لیس دهری فِی هَذَا أن یضر بعد الموت شَیئًا» گفت: من می دانم بعد از کشتن او، دیگر این اتفاقات… لا اله الا الله.

در تفکر اینگونه است که فرزند ملحق به پدر است. نه بدنِ مطهر حضرت را دفن کردند و نه پیکر بی جان دخترش را در قبرستان مسلمین دفن کردند بلکه در همان خرابه دفن شد.

قلب مفاهیم و تطبیق آنها اینگونه شد که حضرت سید الشهداء علیه أفضل تحیۀ و الثناء نستجیربالله خروج کرده است.

در ادامه عبارتی گفت که جگر مرا آتش می زند.

خدایا! الساعه عذاب خود را بر روحِ نحس ابن زیاد و یزید لعنه الله علیهما بیشتر کن.

عبارتی که حال مرا خراب می‌کند. گفت: وقتی او را به قتل رساندی حتماً باید بر پیکر او اسب بتازانی! فکر نکنی که این امر با کُشتن او به پایان می‌رسد. چرا؟ «ولکن علی قول لو قَدْ قتلته فعلت هَذَا بِهِ» من نذر کردم اگر دستم به حسین برسد، بعد از کشتن او این کار را انجام دهم و آدمی اگر نذری کند باید بدان عمل کند.

بدین بغض خود، رنگ دین زدند. با رنگ و لُعاب دین به جنگ حضرت سید الشهدا علیه أفضل تحیۀ و الثناء رفتند.

نذر شرعی کردم و قسم خوردم. اگر این کار را نکنی، حنث قسم می شود لذا من باید کفاره بدهم!

همین عبارات را نسبت به جناب مسلم رحمه الله علیه هم گفتند. فراوان علیه ایشان خطبه خواندند.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

درمحضر امام صادق‌(علیه السلام) بمانیم

امام صادق(علیه السلام) مرد مبارزه بود، مرد علم و دانش بود و مرد تشکیلات بود

ایران به شورای امنیت: هرگز آغازگر جنگ علیه اسرائیل نبوده‌ایم

تهران هرگز شروع کننده جنگ علیه رژیم اسرائیل نبوده است.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.